شماره ۳۹۶ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۴ مهر
صفحه را ببند
جن‌گیری، یا تولید و تجارت!
قسمت اول: حَملِ حَطَبِ مُرَتَّب!

محمدمهدی پورمحمدی

آورده‌اند یک روستایی کم سواد، که فقط می‌توانست به فارسی سلیس و روان صحبت کند، بخواند بنویسد و اشعار فردوسی، حافظ و سعدی را کمابیش از بر داشت و شب‌های زمستان خانواده را دور کرسی با کتاب‌های زینت‌المجالس1 ، حسین کرد شبستری2  و عباس دوس3  سرگرم می‌کرد؛ یک بار الاغ هیزم به شهر آورد که بفروشد. روستایی در کوچه‌های شهر می‌گشت و آواز: «آی هیزم خشک...» سر می‌داد که در خانه‌ای باز شد و جوانکی با پیراهن و شلوار سفید و عبایی بر دوش بیرون آمد و هیزم‌فروش را صدا زد و پس از سلام و علیکی غّرا و از مخرج «عین» خطاب به او گفت: «این حَملِ حَطَبِ مُرَتَّب را به چند درهم و دینار عُرفی دَر مَعرَضِ بیع و شَراءِ شَرعی قَرار می‌دهی؟» پیرمرد بیچاره با دهان باز،‌هاج و واج مانده بود و استفهام‌آمیز به جوانک نگاه می‌کرد. جوان که به فراست ذاتی دریافت، هیزم‌فروش منظور او را متوجه نشده، توضیحاً ادامه داد: «به خاطر خطیر شریف معروض افتاد که این حَملِ حَطَبِ مُرَتَّب را به چند درهم و دینار عرفی در مَعرَضِ بیع و شَراءِ شَرعی قَرار می‌دهید؟» مرد روستایی که دید دم غروب است و وقتی برای تلف شدن ندارد و باید هیزم‌ها را بفروشد و به روستا برگردد، گفت: «جوان! اگر هیزم می‌خواهی یک جوری حرف بزن که من بفهمم چه می‌گویی و اگر می‌خواهی تمرین «جامع المقدمات4 » بکنی مدرسه دو سه کوچه بالاتر است.» مدیرکل محترم و معزز نظارت و ارزیابی فرآورده‌های خوراکی، در همایش ارتقای سلامت محصولات غذایی که در محل انستیتو تحقیقات تغذیه کشور انجام گرفت، فرموده‌اند: آیین‌نامه‌ای در مورد برچسب‌گذاری موادغذایی تصویب کرده‌ایم. سازمان غذا و دارو به‌طور جدی به دنبال بحث برچسب‌گذاری موادغذایی است، تا فرد با یک نگاه، میزان سلامت ماده غذایی را متوجه شود.  خبر بسیار خوبی است، و بهترین قسمت آن بخشی است که می‌گوید فرد با یک نگاه، میزان سلامت غذایی را متوجه شود5. درحال حاضر تقریباً تمامی موادغذایی آماده و نیمه‌آماده کارخانه‌ای برچسب دارند، و از این نظر ظاهراً مشکلی وجود ندارد. مشکل اول از آن‌جا ناشی می‌شود که بیشتر این برچسب‌ها به زبانی نوشته شده است که ما مردم عادی که به زبان معمول، مرسوم و شیرین فارسی آشنایی داریم و سطح سوادمان از ابتدایی تا فوق دکترا است و در خواندن و فهمیدن متون نسبتاً سنگین هم مشکلی نداریم، نمی‌توانیم از این برچسب‌ها سر در بیاوریم. متاسفانه تاکنون هیچ فرهنگ لغت و یا نرم‌افزار مترجم همزمانی هم که بتواند در این مورد ما را یاری کند نوشته نشده است، زیرا به مصداق «المعنی فی بطن الشاعر»، معنی بعضی از جملات و کلمات به کار رفته در این برچسب‌ها در لوح محفوظ کارخانه‌ها و واحدهای تولیدی مضبوط و نامحرمان که همان مشتریان باشند از آن بی‌خبرند. مشکل دوم آن است که در بعضی از برچسب‌ها، بخش مربوط به ترکیبات و مواد تشکیل‌دهنده به قدری ریز نوشته شده که قابل خواندن نیست. مشکل سوم، جای نامناسب برچسب است که به محض باز کردن بسته غذایی برچسب از بین می‌رود و دیگر نمی‌توان به آن مراجعه کرد.

نگارنده با تتبع و مطالعات فراوان درخصوص نامفهوم بودن برچسب‌های مواد غذایی، علت اصلی آن را یک نقص کلی در برنامه درسی دانشکده‌های علوم تغذیه، بازرگانی، مدیریت صنعتی،
مدیریت بازرگانی و رشته‌های مربوطه می‌داند. بدیهی است رفع این نقیصه به عهده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است و در این مورد از اداره کل نظارت و ارزیابی فرآورده‌های خوراکی، انستیتو تحقیقات تغذیه و همایش ارتقای سلامت محصولات غذایی، کاری ساخته نیست. اگر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در برنامه درسی رشته‌های نام‌برده چند واحد درباره جن‌گیری و فرق آن با تولید و تجارت بگنجاند،    این مشکل بین تولیدکنندگان موادغذایی و مصرف‌کنندگان، به‌طور ریشه‌ای و برای همیشه حل خواهد شد. چطور؟ عرض می‌کنم:
آدم مستأصل، بیچاره و کسی که از همه جا ناامید شده و برای حل مشکل خود به جن‌گیر مراجعه می‌کند، انتظار ندارد که خودش هم جن را ببیند. جن‌گیر با سوزاندن عودها، پراکندن دودها، خواندن وردها، فوت کردن و... ادعا می‌کند که جن را احضار کرده است و هیچ دلیلی هم جز ادعای جن‌گیر بر این مدعا وجود ندارد. جن‌گیر دست به قلم می‌برد، قلم را در دوات جوهر فرو می‌کند و با دست‌های لرزان روی کاغذی بزرگ نقش‌هایی ترسیم و کلماتی نامفهوم جاری می‌کند و ادعا می‌کند که جن دست او را گرفته و این نقوش و کلمات را ترسیم کرده و او اصلا در آن نقشی نداشته است. هیچ راهی برای کشف صحت و سقم ادعای جن‌گیر وجود ندارد. مراجعه‌کننده می‌تواند باور کند و می‌تواند باور نکند، اما نمی‌تواند برای باور کردن و باور نکردن خود شرط بگذارد. جن‌گیر هیچ وظیفه‌ای برای توضیح و معنی کردن نقوش، کلمات، ادعیه، وردها، داروها و توصیه‌های عجیب و غریب مانند: کوبیدن استخوان سگ
هفت ساله در نقطه مرکزی قبرستان در شب بیست و هفتم ماه قمری، مالیدن خون بچه عقرب یک روزه به ملاج مریض، بخور پشم گراز سیاه و ناخن سگ زرد پیر به مرد سر به هوا و صدها و هزاران نسخه عجیب و غریب دیگر ندارد؛ زیرا ادعا می‌کند که اینها هیچ ربطی به او ندارد و همه از تعالیم اجنه است. جن‌گیر حتی وردها را برای مشتریان خود ترجمه نمی‌کند، وقتی دور شخص مریض یا حاجتمند می‌چرخد و با صدایی بم و خش‌دار می‌خواند: صَفَحَاتٌ مَمَهاتٌ شَبَهات، رَقَباتٍ کَسَباتٍ کُرَبات ... اگر مشتری کوچکترین شکی به خود راه دهد، جن‌گیر وانمود می‌کند که خیلی عصبانی و دلگیر شده است. قهر می‌کند، دست از کار می‌کشد و به زبانی که سعی می‌کند به زبان اجنه شبیه باشد، می‌گوید: تو که شک داری چرا پولت را حرام می‌کنی؟ می‌خواهی جن مرا به قهر بکشانی که من و تو را بدبخت کند؟ حالا هم هنوز طوری نشده، اگر شک داری زود پولت را پس بگیر و برو... تو را به خیر و ما را به سلامت! این‌جا است که مشتری به اشتباه راهبردی خود پی می‌برد و کاملاً برایش جا می‌افتد که در جن‌گیری جای سوال و اما و اگر نیست. اگر قبول نداری که خریدار نیستی، و اگر قبول داری و مشتری هستی حق شک و شبهه و سوال و اما و اگر نداری. خلاصه این‌که جن‌گیر پول می‌گیرد و یک بسته‌ای تحویل می‌دهد که اصلاً مجبور نیست راجع به محتوای آن به مشتری توضیح بدهد. مشتری همچنین انتظاری ندارد و با همین شرط وارد معامله شده است.  آیا قوانین متقن و محکم جن‌گیری می‌تواند بر تولید و تجارت، خصوصاً تولید و تجارت مواد غذایی حاکم شود، یا تولید و تجارت راه و رسمی متفاوت از جن‌گیری دارد؟ آیا ادعاهایی که راهی برای اثبات آنها جز اظهارات تولید‌کننده و فروشنده وجود ندارد، از اصول جن‌گیری است یا تجارت سالم؟ آیا نوشتن کلمات و جملات مبهم، نامفهوم، ناخوانا، نقوش عجیب و غریب، کلمات جدید خودساخته و به کار بردن جملاتی به مصداق المعنی فی بطن‌التاجر! در برچسب مواد غذایی به مفهوم پیاده کردن قوانین جن‌گیری در تولید و تجارت نیست؟ فردا و روزهای دیگر دراین‌باره به تفصیل سخن خواهیم گفت.
پی‌نوشت:
 
1. زینت‌المجالس، نویسنده: مجدی، محمد بن ابیطالب، قرن 11 هجری قمری
2. قصه حسین کُردِ شَبــِستَری قصه‌ای عامیانه به زبان فارسی است که نویسنده آن ناآشکار است. این داستان حکایت‌هایی از قهرمانی عیاران و شرح جنگ‌های افسانه‌آمیزی میان پهلوانان حق و باطل است.
3. گدای افسانه‌ای، از داستان‌های کهن پارسی
4. جامع المقدمات کتابی است که در گذشته در حوزه‌های علمیه تدریس و تحصیل می‌شده است اما درحال حاضر بطور رسمی جزو کتب درسی طلاب نیست.این کتاب شامل ۱۵ کتاب دیگر در زمینه‌های صرف و نحو عربی، منطق و اخلاق اسلامی است.
5. پایگاه خبری انتخاب 7/7/93   


تعداد بازدید :  142