علیرضا سلطانی استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد انرژی
بیژن زنگنه وزیر نفت ایران به زودی دوباره راهی وین میشود تا درنشست روز شنبه 10 دسامبر اوپکیها و غیراوپکیها شرکت کند. این نشست برای تحکیم توافق طلایی اوپک برگزار میشود و بیراه نیست اگر این دستاورد ایران را برجام نفتی بنامیم. دستاوردی که موجب شد ایران را درمقابل عربستان بهعنوان یک قدرت بزرگ در رسانههای جهان مطرح کند.
کشورهای عضو اوپک هفته گذشته در نشست 171، با توافق بر سر کاهش تولید 1.2میلیون بشکه از تولید خود تصمیمی تاریخی و بیسابقه اتخاذ کردند. این تصمیم از آن جهت تاریخی و بیسابقه است که برای نخستینبار اوپک، کشورهای نفتی غیرعضو اوپک را نیز همراه خود ساخته است. تصمیمی که بهطور طبیعی و براساس مکانیزم تعریف شده، اوپک باید در آغاز روند کاهش قیمت نفت در 20ماه گذشته گرفته میشد اما غلبه متغیرها و رقابتهای سیاسی اعضای اوپک، عملا این سازمان را از کارایی انداخت و زمینه کاهش بیشتر قیمت نفت را فراهم کرد. این روند اما نمیتوانست تداوم پیدا کند؛ چراکه توان، ظرفیت و تحمل کشورهایی که اوپک و بازار نفت را درگیر رقابتها و چالشهای سیاسی ساخته بودند، نامحدود نبود و این کشورها و بهخصوص عربستانسعودی به ناچار به دلیل فشار اقتصادی ناشی از کاهش درآمدهای نفتی، دست از لجاجت و سیاسیکاری در بازار نفت برداشتند. تصمیم اوپک با توجه به همراهی کشورهای غیرعضو، حداقل برای مدتی نهچندان کوتاه، عمر این سازمان و کارآمدی آن را درعرصه معادلات جهانی نفت تداوم بخشید. در ایجاد زمینههای این تصمیم علاوه بر نقش فعال برخی کشورهای عضو اوپک بهخصوص الجزایر و شخص دبیرکل جدید این سازمان و چراغ سبز کشورهای نفتی غیرعضو را باید مورد توجه قرار داد، اما تصمیم اخیر اوپک بهطور خاص همه اذهان را متوجه ایران کرد و از آن بهعنوان یک پیروزی درمقابل رقیب سنتی یعنی عربستانسعودی ساخت. این مهم ناشی از وضع و سهم ایران درطرح کاهش تولید نفت است. براساس تصمیم اوپک، مبنای تولید ایران 997/3میلیون بشکه درنظر گرفته شده که میانگین تولید 16سال گذشته این کشور است. براین مبنا، ایران تولید روزانه خود را از ابتدای سال آینده میلادی 795/3میلیون بشکه ثابت میکند. مبنایی که با توجه به رقم کنونی تولید ایران یعنی 705/3میلیون بشکه، نهتنها تولید ایران کاهش نمییابد بلکه روزانه 90هزار بشکه افزایش نیز پیدا میکند. در اصل مکانیزم اجرایی طرح کاهش تولید نفت اوپک درمورد ایران، ابتدا افزایش تولید و سپس فریز درسطح 795/3میلیون بشکه است. بقیه کشورها نیز به جز لیبی و الجزایر به نسبت نفت خود را کاهش میدهند. این شرایط ایران را پیروز بزرگ اوپک 171 میکند، اما باید دانست که این دستاورد به راحتی و آسانی به دست نیامد بلکه این دستاورد، ثمره 20ماه تدبیر و مقاومت نفتی است. تدبیر از این منظر که ایران از ابتدای روند 20ماهه، بدون هیچگونه تزلزلی، بر افزایش سریع و مقتدرانه تولید نفت با رفع عملی تحریمها اصرار کرد و مقاومت نیز ازجهتی که بهطور قاطع درمقابل فشارهای داخلی و خارجی منطقهای و بینالمللی برای هرگونه محدودیت ایستاد.
صنعت نفت از ابتدای روی کارآمدن دولت یازدهم و همزمان با آغاز مذاکرات هستهای، روند آمادهسازی برای ورود به عصر پساتحریم را شروع کرد. این حرکت در دوحوزه برنامهریزی و عملیاتی تعریف شد که برنامهریزی شامل مذاکره اولیه با کشورها و شرکتهای نفتی خارجی، جذابترکردن قراردادهای نفتی بود و درحوزه عملیاتی نیز تسریع در اجرا و نهاییکردن برخی طرحهای در اولویت صنعت نفت شامل طرحهای پارسجنوبی و تلاش برای افزایش تولید نفت و گاز بود.
از فروردینماه 94، با امضای توافق لوزان بین ایران و 1+5 و افزایش امیدها برای توافق هستهای، تحرکات خارجی علیه صنعت نفت ایران آغاز شد. همزمان ایران اعلام کرد که سیاست بازگشت سریع و مقتدرانه به بازار نفت را با رفع تحریمهای نفتی دنبال میکند. با توجه به روند کاهشی قیمت نفت و با دسیسه قدرتهای نفتی برای اخلال در روند مذاکرات هستهای و فشار بر ایران، کاهش قیمت نفت تداوم یافت و به کمتر از 30دلار رسید. امضای برجام در مردادماه 94 و قطعیشدن رفع تحریمها، فشارها علیه رویکرد صنعت نفت را افزایش داد. دراین شرایط برخی از گروههای سیاسی داخلی نیز همنوا با عوامل خارجی به انتقاد از سیاست افزایش سریع و قابل توجه تولید نفت پرداختند اما مدیریت صنعت نفت بر رویکرد خود اصرار کرد و با رفع تحریمها در بهمنماه، افزایش تولید و صادرات را آغاز کرد، بهگونهای که درمدت کمتر از 4ماه و برخلاف پیشبینیها، تولید و صادرات را به مرز قبل از تحریمها بازگرداند. در این روند، فشارهای یکجانبه و چندجانبه خارجی به صورت هدفمند (طرح فریز نفتی) و همچنین فضاسازی منتقدان داخلی با تأکید بر قراردادهای جدید نفتی تشدید شد. اوج مقاومت ایران در این دوران، عدم حضور در نشست فریز نفتی دوحه در اوایل اردیبهشتماه سالجاری بود. افزایش تولید نفت ایران با وجود کارشکنیهای داخلی و خارجی، نهتنها به کاهش بیشتر قیمتها منجر نشد، بلکه به دلیل برخورد واقعبینانه بازار با نفت ایران، به افزایش قیمتها نیز منتهی شد؛ بهگونهای که قیمت نفت از 33دلار در هر بشکه به 47دلار افزایش یافت. این واقعیتها سبب شد که تحرک قدرتهای نفتی به رهبری عربستان از یکسو و جریانسازی داخلی ازسوی دیگر فروکش کند. توافق الجزیره کشورهای عضو اوپک و مستثنیشدن ایران از این طرح آغاز ناامیدی لابی سیاسی خارجی علیه ایران به رهبری عربستان بود که نهایتا در اجلاس 171 تکمیل شد.
نتیجه اینکه صنعت نفت درطول سالهای اخیر همزمان با تلاش دستگاه دیپلماسی درمیدان مذاکرات هستهای، به خوبی و با هماهنگی حرکت کرد و درعمل آن را به خوبی تکمیل کرد. وادادگی و نمایش ضعیف صنعت نفت دراین شرایط و درصورتی که تسلیم فشارهای سیاسی خارجی و داخلی میشد، عملا نهتنها زمینه بیخاصیتشدن برجام را فراهم میکرد، بلکه قدرت مانور کشور را در معادلات خارجی به شدت کاهش میداد؛ بهگونهای که امروز کشورهایی مانند عربستان میداندار تحولات اقتصادی و سیاسی بودند. این شرایط پایان ماجرا نیست. توافق اخیر اوپک برای کاهش تولید و بستری که درهمکاری کشورهای نفتی عضو و غیرعضو اوپک گشود، واجد ظرفیت سیاسی و اقتصادی برای حل بسیاری ازچالشهای سیاسی میان قدرتهای نفتی منطقه خاورمیانه بهویژه ایران و عربستان است که خود زمینهساز حلوفصل مخاطرات سیاسی و امنیتی منطقهای نیز است.