شهروند| غریبانه رفتن برای آنها که اهل فرهنگند اما به جای حضور در جلوی دوربینهای شبکههای مختلف و سلبریتیشدن، مینویسند و دم نمیزنند، امری است تکراری و غیرقابل انکار. هنر و فرهنگ ایران در سالهای اخیر شاهد مرگ بسیاری از همین افراد بوده و غربتشان را حتی در روز تشییع جنازه و خاکسپاری هم ثبت کرده است. محسن سیف یکی از همین افراد اهل فرهنگ بود که رفت اما غریبانه رفت. منتقدی که نقدهای زیبایش هنوز در ذهن و ضمیر روزنامهنگاران امروز و تعقیبکنندگان آثار قلمی اساتید دیروز مانده است، روز گذشته در شرایطی که نه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و نه حتی رئیس سازمان سینمایی کشور برای مرگش یک پیام تسلیت خشک و خالی هم ننوشتند به خاک سپرده شد.
البته که دوستان واقعی استاد تا آخرین لحظهها هم آقای سیف را تنها نگذاشتند و در روز خاکسپاری این مرد آرام و متین هم پیکرش را تشییع کردند؛ اما وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دکتر رضا صالحیامیری برای دوستان زندهیاد سیف پیام تسلیتی هم نفرستاد. جامعه مطبوعاتی و منتقدان ایران در شرایطی از این رویکرد ابراز نارضایتی میکنند که دکتر صالحیامیری پس از درگذشت اسطوره فوتبال استقلال زندهیاد منصور پورحیدری پیام تسلیت نوشت. در هر حال آنها که دوستداران سیف بودند زیر نمنم بارانی که یکشنبه حیات خانه سینما را خیس کرده بود، پیکر همکار، دوست، برادر و همخانه خود را تا آرامگاه ابدی بدرقه کردند.«سیف آرام صحبت میکرد و زمزمه میکرد آن هم در روزگاری که تنها فریاد شنیده میشد. تنها خوشیهایش را با ما شریک میشد و دردها و رنجها را به تنهایی تحمل کرد». بعد از آنکه این جملات از دهان شاهین امین خارج شد، جواد طوسی، منتقد قدیمی و رفیق 23ساله زندهیاد سیف از سالها همنشینی با این مرد گفت: «سهم من از سیف یک رفاقت 23ساله است. او گفت در جامعهای که این خلأ عاطفی وجود دارد افرادی مثل محسن در یک نقطه مخفی خواهند ماند؛ اما تکلیف افرادی مثل محسن که در خلوت میخواهند یک حیات فرهنگی بدون تظاهر حتی با کمترین امکانات معیشتی داشته باشند، بیتوجهی و تنهایی نیست. از اواخر دهه 40 محسن در مجلات سینمایی حضور فعال داشت حتی با نامهای مستعار در ادبیات فعال بود و داستان و شعر مینوشت و بسیاری از این بیاطلاعند.خلوتگزینی از ویژگیهای شخصیتی زندهیاد سیف بود. جواد طوسی هم به همین نکات اشاره کرد: محسن سیف خلوت گزیده بود چون واقف بود در این دوران پرهیاهو چگونه باید بود و او نمیتوانست. وی از حاضران خواست «سعی کنید در این زمانه به موقع یکدیگر را دریابیم».
سیروس الوند یار و دوست قدیمی محسن سیف نیز شعری از مولانا را مقدمه صحبتهایش کرد و بعد از سابقه آشناییاش با زندهیاد سیف گفت: «اواخر دهه 40 از چند جوان ازجمله پرویز دوایی، جمشید اکرمی، محسن سیف، من و... دعوت شد به مجله فردوسی برویم و کار مطبوعاتی ما آنجا آغاز شد. در بین ما محسن پدیده غریبی بود. مثل شخصیتهای صادق هدایت عمیق و آگاه و آرام بود. روزی خاطراتم از محسن سیف را خواهم نوشت. او آرام و عمیق بود و هیچ درخواستی نداشت اما قلمش همیشه حیای غریبی داشت که این روزها کمیاب است».نخستين خاطرات الوند از سیف مربوط به سال 48 است که هر دوی آنها در ماهنامه فیلم مینوشتند و آخرین تصویر مربوط به 3-2 هفته پیش روی تخت بیمارستان رسول اکرم(ص) است که در آن تصویر زندهیاد سیف با حالتی پریشان و تکیده به استقبال مرگ میرفت گرچه خودش مرگ را باور نداشت. از نگاه سیروس الوند این یار دیرین «یک روزنامهنگار حرفهای بود، آچار فرانسه یک نشریه. از نقد تا طنز و خبر در قلمش میگنجید».شادمهر راستین، عضو هیأتمدیره خانه سینما از نگاهی دیگر به شخصیت و تأثیرگذاری منتقد از دست رفته پرداخت: سیف مشوق اصلی مهمترین اتفاقات فرهنگی دهه 70 مثل ویژهنامه سینمایی جشنواره فجر و تأسیس انجمن منتقدان و نویسندگان بود. همه دوستانی که اینجا هستند و به نوعی شاگرد او محسوب میشوند هرگز کلمه «مانع» یا «نمیشود» را از او نشنیدند.
کیوان کثیریان منتقد شناخته شده هم با انتقاد از وزیر ارشاد و معاونانش گفت: «سیف به نوشتن اعتبار داد. من از آقای وزیر و معاونانش گلایه دارم که نمیدانند سیف کیست؟ ما انتظار داشتیم جناب وزیر که برای آقای پورحیدری تسلیت میفرستد برای محسن ما هم حداقل یک پیام تسلیت میفرستاد».
خواهر مرحوم سیف از حاضران و غایبان تشکر کرد و چند کلامی از جایگاه برادر سخن گفت: «محسن در زندگی وجود و شخصیتی خاص داشت. امروز هم آدمهای خاصی برای بدرقه او آمدهاند. محسن برای همه ما معلم و آموزگار بود و هرگز از راه شرافت پا بیرون نگذاشت. جایی گفته بود من سعی میکنم آدم نامی نباشم تنها آدم بودن برای من کافی است. خوشحالم که برادرم با شرافت زندگی کرد.» منوچهر شهسواری آخرین کسی بود که از زندهیاد سیف و جایگاهش گفت: «کارهایی که برای زندهیاد سیف انجام دادهایم، وظیفه بوده است اما آنچه انجام ندادیم جای سوال دارد. خوشحالم از اینکه خواننده همیشگی کارهای او بودم. یادم هست عنوان یکی از مقالههایی که از او خواندم چیدن بهار از منقار کلاغ بود. مضمون متن عبور سیاوشوار از آتش نفسانیات به عالم معنویات بود». مدیرعامل خانه سینما به تعداد کم حاضران در مراسم تشییع هم اشاره کرد: «از اینکه تعداد جمعیت حاضر در این مراسم کم است و شایسته مقام محسن سیف نیست؛ ناراحت نیستم زیرا گاهی حضور یک نفر از حضور هزاران ارزشمندتر است».بعد از کنار هم قرار گرفتن این جمع خودمانی پیكر روانشاد سیف را به بهشتزهرا بردند. آقای سیف همسایه دیوار به دیوار جهانگیر پارساپور شد.
علیاکبر ثقفی، فرشته طائرپور، احمد میرعلایی، سحر عصرآزاد، محمود گبرلو، حبیب اسماعیلی، علی سرتیپی، محمدمهدی عسگرپور، رضا درستکار و... از دیگران حاضران این مراسم بودند.