علیرضا محمدی زیوه| مدرسه که میرفتیم، روزی که ورزش داشتیم یکی از بهترین روزها بود و معمولا کسی در این روز غیبت نمیکرد و همه حاضر بودند. زنگ ورزش با چند دقیقه حرکتهای کششی شروع میشد و بعد هم یک ساعت فوتبال. پنج دقیقه دو گل... اما امان از روزهای زمستانی سال که صبح هوا ابری بود یا اگر شب قبل باران آمده بود و زمین خیس بود همه با قیافههای عنق مینشستیم سر کلاس و تا زنگ ورزش خدا خدا میکردیم که زودتر آفتاب بیاد و زمین خشک شود، چرا که اگر زمین خشک نمیشد یا اگر هوا سرد بود از زنگ ورزش و فوتبال و پنج دقیقه دو گل هم خبری نبود. امروز از آن روزگاران دست کم یک دهه میگذرد و ما کودکان آن روزگار جوانان این سرزمین هستیم و هر صبح پاییز زمستان، به این امید چشم باز میکنیم که هوا بارانی باشد و اگر بارانی نیست حداقل از شر آلودگی هوا در امان باشیم. ما کودکان آن روزگار هنوز از دست باران گله داریم. آن روزها گله میکردیم که چرا میبارد و امروز هم گله میکنیم که چرا نمیبارد. ما کودکان آن روزها، امروز و هر روز سال چشم میدوزیم به آسمان تا باران ببارد و کشورمان درگیر بحران آب نباشد. حالا که ما بچههای آن روزگاران درگیر این مسائل شدیم، ای کاش معلم دلسوزی پیدا شود که یک روز سر کلاس بگوید: «بچهها امروز درس تعطیل. امروز جغرافی و املا و انشا و ریاضی نداریم. امروز درس آب داریم.» بله همان درسی که اول ابتدایی یاد گرفتیم. اول ابتدایی یاد گرفتیم که چگونه بنویسیم آب، ولی دیگر یاد نگرفتیم چگونه از آن نگهداری کنیم. باید امیدوار باشیم که آموزگاران این روزها و تمامی سیاستگذاران نظام آموزشی کشور با بررسی چند آمار ساده برای کودکان که آیندگان این سرزمین هستند به جای جغرافیا وعلوم و اجتماعی و... درسهای لازم و مورد نیاز امروز را آموزش دهند. کافی است با توجه به آمار طلاق یا آمار خشونت و پروندههای ضرب و شتم منجر به فوت، طی یک درس چند ساعته به کودکان تعامل و همزیستی را بیاموزند و یا با توجه به آمار تصادفات جادهای از همان ابتدا به کودکان و دانشآموزان اصول ابتدایی رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی را آموزش دهند. البته درست است که تغییر نظام آموزشی به راحتی امکانپذیر نیست و همین تغییر در چند سال اخیر گریبان وزارتخانه مربوطه را گرفته است و هر روز بحرانی جدید بروز میکند، اما این میان نمیتوان منکر و بیخیال تأثیر رسانههایی چون صدا و سیما بر رفتار کودکان شد. امید است که با توجه به برخی معضلات اجتماعی مثل طلاق و بدرفتاریها و ناهنجاریهای موجود در بطن جامعه، رسانه نیز خود را مکلف به ادای دین دانسته و در راستای آموزش مسائل اجتماعی برای کودکان و همگام با نظام آموزشی کشور گامی هر چند کوچک بردارد.