شماره ۹۸۵ | ۱۳۹۵ شنبه ۱۵ آبان
صفحه را ببند
رانت و نهادینگی درجامعه

|  امین مومیوند |    تحلیلگر مسائل شهری|

کافیست گشتی کوتاه در رسانه‌ها و مطبوعات بزنید و برای چند ساعتی پیگیر اخبار صداوسیما باشید تا چندین خبر درطول یک روز در زمینه پرونده‌های مربوط به اختلاس و برخورداری از رانت توسط افراد و موسسات حقیقی و حقوقی به گوشتان برسد. ابهام درحوزه‌های مالی همواره از مسائل و مشکلات گریبان‌گیر کشور ما بوده و همین امر زمینه‌ساز شکل‌گیری فسادهای خرد و کلان و در بخش‌های متعدد و متنوع شده است. از اختلاس یک‌میلیارد و 200میلیون تومانی کمیته امدادِ شهرستان تویسرکان از توابع استان همدان گرفته تا فسادهای 3‌هزارمیلیاردی و آنچه در پرونده بابک زنجانی هنوز درمرحله رسیدگی است تا فساد در پرونده بیمه ایران و مواردی که اخیرا حکایت ازتخلفات مالی گسترده در صندوق ذخیره فرهنگیان دارد، همه و همه محصول این عدم شفافیت و سلسله ابهامات موجود در ساختار و تعاملات اقتصادی کشور ماست. نکته قابل تأسف آن‌که ازچنین اتفاقاتی عبرت گرفته نمی‌شود و این روند به صورت یک سیکل تداوم یافته، به نحوی که آرام آرام خبر شنیدن اختلاس‌ها و اختلاف حساب‌های اساسی از سازمان‌ها و نهادهای حاکمیتی و غیرحاکمیتی تبدیل به عادتی می‌شود که دیگر چندان هم عجیب به نظر نمی‌رسد و حساسیت‌ها را برنمی‌انگیزاند. اتفاقا نکته نگران‌کننده درست همین‌جاست. جایی که جامعه و افکار عمومی به نوعی پذیرش و عدم حساسیت درقبال فساد به‌عنوان یکی از رذیل‌ترین ویژگی‌های ساختاری، نهادی و فردی جهان انسانی، دچار می‌شود و دیگر آن را امری مشمئزکننده و پلشت نمی‌داند، بلکه برعکس آن را بخشی از حقوق افراد درهنگام بهره‌مندی از قدرت تلقی می‌کند.  
اگر سازمان‌ها این نوع از نهاد که بهره‌مندی از رانت در زمان قرارگیری درمسند قدرت را در زمره وظایف و حقوق فرد تکیه‌زننده بر مسند قدرت می‌داند، درجامعه حاکم کنند و چنین نگرشی در ذهن شهروندان جای گیرد، دیگر سنگ روی سنگ بند نخواهد شد، چراکه هریک از شهروندان از خبر برخورداری دیگری از رانت، برانگیخته و ناراحت نخواهند شد و اساسا احساس تضییع حق نخواهند داشت، بلکه آن اقدام را جزو حقوق فرد مُختلس خواهند دانست و خود نیز چشم انتظار و درصدد بهره‌مندی از چنین فرصتی برای سروسامان دادن به اوضاع و احوالات زندگی خود خواهند بود.
این روزها خطر طیِ این روند و این سلسله تغییرات، تا حدی در گفت‌وگوهای رایج میان مردم احساس می‌شود. کافیست پای صحبت‌های فلان بقال سر کوچه، فلان راننده تاکسی، فلان ناشر و فلان مهندس و پزشک بنشینید تا ببینید که چگونه ضد ارزشی همچون فساد، برخورداری از رانت و چپاول حق و حقوق شهروندان درجامعه ما به تدریج درجایگاه یک ارزش و در قالب کلمات و واژه‌هایی زیبا و فریبنده همچون «تیزهوشی»، «زرنگی» و... قرار گرفته است. بی‌گمان این تغییر می‌تواند تهدیدی حتی بزرگتر از هر نوع تحریم و تهدید خارجی و بزرگترین تهدید برای نظام مبتنی بر ارزش جمهوری اسلامی ایران که با شعارهای مبارزه با فساد و بسط عدالت شکل گرفته است، باشد. کشوری که درطول 37‌سال گذشته در برابر هرگونه تهدید خارجی به بهترین وجه ممکن از تمامیت ارضی و استقلال خود دفاع کرده است، حال درصورت غفلت درمعرض خطری از درون خود قرار خواهد گرفت که می‌تواند صدمات و آسیب‌های جبران‌ناپذیری را بر پیکره و تاروپود آن وارد کند.  
اگر امروز این هشدارهای دلسوزانه جدی گرفته نشود و فساد در دستگاه‌ها و مهم‌تر از آن در انگاره‌های ذهنی افراد جامعه نهادینه شود، فردایی سخت و نامطلوب در انتظار ایران اسلامی عزیزمان خواهد بود و دیگر سخن گفتن از پیشرفت همه‌جانبه، توسعه پایدار، رشد اقتصادی، بهبود کیفیت زندگی و
قص‌علی‌هذا سخنانی بی‌معنا و شعارهای پوچ و غیرقابل تحقق خواهند بود که محلی از اعراب ندارند.
این هشدار را جدی بگیریم...


تعداد بازدید :  216