به شاگردیاش افتخار میکنم
امیر قلعهنوعی، سرمربی تراکتورســازی: فوت پورحیدری یکی از تلخترین خبرهایی بود که در این سالها شنیده بودم. من سالها شاگرد پورحیدری بودم و به این موضوع افتخار میکنم، در ضمن منصور خان افتخارات زیادی را برای استقلال کسب کرد. او عاشق واقعی و وفادار استقلال است و کارهایی برای این باشگاه انجام داد که در طول تاریخ مثالزدنی است.
هرگز توهین نکرد
علی پروین، همدوره پورحیدری: منصور پورحیدری یکی از فنیترین، با ادبترین و محترمترین فوتبالیستهایی بود که فوتبال ایران تاکنون به خود دیده است. او از ابتدای حضورش در فوتبال با افتخار و عزت زندگی کرد. هر کار کرد برای فوتبال و هواداران بود و هیچ چیز برای خودش نخواست. پورحیدری هیچ گاه به هیچکس توهین نکرد و یا از دایره ادب خارج نشد. بارها در پرسپولیس با او روبهرو شدیم اما همیشه با همه ما در کمال احترام و صمیمیت برخورد میکرد.
افتخارآفرین مثل منصور
محمد دادکان، رئیس سابق فدراسیون فوتبال: پورحیدری در طول دوران حضورش در این فوتبال چه بهعنوان مربی و چه بهعنوان بازیکن برای ایران افتخارآفرینی کرد و بسیار متاسف و متاثر شدیم که یکی از قدیمیترین فوتبالیستهای این مملکت از جمع ما رفت. امیدواریم جامعه فوتبال قدر بزرگان و پیشکسوتان خود را بداند. فقط برای خانواده او از خداوند درخواست صبر دارم.
چهلسال بدون حاشیه
مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان: فوتبال ایران امروز یکی از پرافتخارترین مردان تاریخش را از دست داد و ورزش ایران یک الگوی تکرار نشدنی را. انسانی شریف که در میان هیاهوی اخبار هر روز و هر ماه سی چهلسال اخیر، هیچ گاه اخلاق را به خطر نینداخت. نبودن منصور پورحیدری را به خانواده محترم او؛ به سرکار خانم دکتر شجاعی و فرزندان عزیزش و نیز به همه کسانی که در کنار برد و باختهای فوتبال و ورزش قهرمانی، به ارزشهای اخلاقی هم وفادار میمانند، تسلیت میگویم.
ناصر دیگر تنها نیست
بهناز شفیعی، همسر مرحوم ناصر حجازی: همان دیروز که به بیمارستان ایرانمهر رفتم میدانستم، این آخرین دیدارم با منصور پورحیدری است به همین دلیل از او خداحافظی کردم. هم خیلی ناراحتم و هم خوشحال؛ ناراحت برای اینکه میدانم فریده شجاعی عزیز و علی و عسل چه داغ سنگین و سختی را تجربه میکنند و خوشحال برای اینکه ناصر دیگر تنها نیست. برای اینکه منصور کنارش هست و دیگر او هم درد نمیکشد. به منصور گفتم حالا که پیش ناصر میروی، هوایش را داشته باش
مرد بزرگی را از دست دادیم
برانکو ایوانکوویچ، سرمربی تیم پرسپولیس: فوتبال ایران یک مرد بزرگ را از دست داد. در طول سالهایی که در ایران مربیگری کرده ام جز احترام و شخصیت چیزی از ایشان ندیدم و واقعا پس از شنیدن این خبر متاثر و متاسف شده ام. همانطور که استقلالیها در روزهای فوتهادی نوروزی کنار پرسپولیسیها بودند، خانواده بزرگ پرسپولیس نیز برای تسلای این غم کنار رقیب قابل احترام خود خواهند بود.
سفر ابدی برای افتخار تاریخ
کارلوس کیروش، سرمربی تیمملی فوتبال: «اکنون که تقدیر الهی حکم به سفر ابدی منصور پورحیدری بهعنوان یکی از بزرگترین مفاخر تاریخ باشگاه استقلال و فوتبال ایران داده است، اعضای تیمملی فوتبال ایران وظیفه خود میدانند این ضایعه بزرگ را ابتدا به خانواده گرامی پورحیدری و سپس به خانواده بزرگ فوتبال ایران و باشگاه استقلال تسلیت گفته و برای این مرحوم از درگاه ایزدی طلب آمرزش کنند.»
شهروند| امان از این دهه نود تلخ... دههای که انگار میخواهد فقط بگیرد و خاطراتی همچون زهر از خودش به جای بگذارد. دههای که در اولین سالش ناصر حجازی را از فوتبال گرفت و بعد غلامحسین مظلومی و رضا احدی و حالا هم نوبت به مرد جنتلمن فوتبال ایران رسید. منصور پورحیدری بعد از اینکه چند روزی را در کما به سر برد و برای ماندن با فرشته مرگ مبارزه میکرد، بالاخره تسلیم تقدیر خود شد. او یکسال مرد و مردانه با بیماری مهلکش جنگید و حتی خم به ابرو نیاورد. وقتی برای اولین بار در بیمارستان بستری شد و شایعه سرطانش دهان به دهان چرخید، دوست داشتیم مثل همیشه از آن خبرهای کذب باشد اما افسوس که سرطان پنجه شومش را به صورت مرد جنتلمن فوتبال ایران میکشید. در باور نمیگنجید مردی که آنطور استوار و مغرور با استایل همیشگیاش روی نیمکت استقلال مینشست، آنطور خمیده و نحیف تکیه به عصا میداد. عجبا که منصورخان با تمام آن دردهای عمیق باز هم نمیخواست از استقلال جدا شود و هر چند که طی کردن مسافت بین نیمکت تا رختکن برایش دشوار بود اما دوست داشت روی نیمکت تیمش بنشیند و استقلالیها را تنها نگذارد. او یکی از آبیترین مردان روی زمین بود که حتی در خواب و بیداری روی تخت بیمارستان هم پیگیر اخبار تیم محبوبش بود و وقتی سرمربی استقلال را میدید نقاط ضعف تیمش را گوشزد میکرد. حالا به قول یکی از استقلالیهای دو آتشه، آبی پوشان دیگر پدر ندارند. استقلال حالا مثل طفلی یتیم است که سزاوار است برای همه عمر در سوگ پدر مهربانش بگرید.
اسطورهای از شمال تهران
منصور پورحیدری برخلاف اکثر فوتبالیستهای ایرانی نه در جنوب و شرق تهران بلکه در شمال پایتخت شکوفا شد. پدرش تاجر شناختهای شده بود و ورزش را هم دوست داشت. او از زمین خاکیهای قلهک شروع کرد و در تیمهای محلی آن منطقه استعداد خود را به رخ همه کشید. پورحیدری کمی بعددر دبیرستان تمدن کنار کارو حق وردیان، مجید روستا و ناصر نبوی بازی کرد و شانزده ساله بود که پیراهن دخانیات را پوشید. منصوریان بعد از دخانیات به دارایی رفت و بعد از جدایی از این تیم به تیم محبوبش «تاج» پیوست. منصور خان تا زمانی که با پیراهن استقلال بازی میکرد 3 بار قهرمانی باشگاههای تهران، قهرمانی باشگاههای ایران، قهرمان جام دوستی و اتحاد، قهرمان جام تخت جمشید، 3 دوره قهرمان جام میلز هندوستان و درنهایت کسب مقام قهرمانی و سومی جام باشگاههای آسیا را بهدست آورد. او در بازیهای آسیایی 1970 بانکوک برای تیمملی حضوری ثابت داشت. مرد محبوب استقلالیها در سال 54 بعد از 9سال پیراهن استقلال را از تن درآورد و به مربیگری روی آورد. پورحیدری همان زمان دستیار رایکوف شد و از او چیزهای بسیار یاد گرفت و در مقاطعی هم بین رفتن رایکوف و آمدن جگیچ، دستیار مصطفی شرکا و علی دانایی فرد بود. او در سال 1360 سرمربی الاهلی امارات شد و دوسال بعد به ایران برگشت و به پیشنهاد مرحوم ناصر حجازی سرمربی استقلال شد. منصور خان در سال 69 افتخارات بزرگی برای استقلال به دست آورد. قهرمانی در لیگ قدس با کسب نتایجی بسیار عالی و یکسال بعد قهرمانی دوباره در تهران و قهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاههای آسیا، بزرگترین ثمرات حضور او در استقلال بود. او در سال 98 هم با تیمملی قهرمان آسیا شد اما به خاطر استقلال تیمملی را رها کرد و نشان از عشق بزرگش به این تیم را نشان داد. در تمام سالهای اخیر هم منصور پورحیدری بی توجه به اینکه چه کسی مدیرعامل و سرمربی استقلال است از این تیم حمایت کرده است. او در تمام طول زندگیاش یک استقلالی واقعی ماند و آخرین سمتش در این فوتبال هم سرپرستی تیم استقلال بود.
آنکه تاج را استقلال کرد
خیلیها او را بنیانگذار استقلال فعلی میدانند. شاید اگر منصور پورحیدری و آن عشق دو آتشهاش به استقلال نبود، حالا استقلالی هم وجود نداشت. بعد از پیروزی انقلاب، متولیان ورزش میخواستند تاج را منحل کنند اما کسی که حالا آسمانی شده، آن روزهای سخت را تاب آورد تا تاج، استقلال شود. منصور خان آبیها کل تاج و تاریخ پرافتخارش را ریخت پشت صندوق عقب ماشینش و از استادیوم آزادی برد به زمینهای خاکی. شاید قابل باور نباشد اما آن روزها بازیکنان استقلال مسافرکشی میکردند تا تاج را که حالا استقلال شده بود زنده نگه دارند. پورحیدری و رفقایش نگذاشتند تاج نابود و نفسش گرفته شود تا میلیونها عاشق فوتبال برای انتخاب عشق بعدی دچار سردرگمی شود. همین شد که لقب پدر استقلال را به پورحیدری دادند که اگر او نبود الان استقلالی هم نبود. او برای همیشه پدر و صاحب حقیقی استقلال است. راستی اگر آن روزها عشق صد آتشه پورحیدری به استقلال نبود چندین سال طول میکشید تا تیمی به بزرگی و افتخارات استقلال در فوتبال به وجود بیاید؟ به لطف حضور امثال پورحیدری بود که استقلال ریشهدار شد تا با وزش بادهای سهمگین هم پابرجا بماند و هیچ چیز این تیم پرافتخار را از جایش تکان ندهد. استقلالیها هنوز که هنوز است دارند پز افتخاراتی را که منصور برای آنها کسب کرد، میدهند. آنها در کری خوانی برای رقیب به دوستارهشان که نشانه دو قهرمانی آسیا است مینازند و یکی از این ستارهها را مدیون منصور هستند. استقلالیها برای همیشه وامدار این مرد بزرگ و جنتلمن میدانند که اگرچه مثل ناصر حجازی گلبرگ مغرور نبود اما اسطورهای از وفاداری و عشق بود که تا 100سال دیگر هم فوتبال مثل او را به خود نمیبیند.
کنار ناصر آرام بگیر
وقتی ناصر حجازی از دنیا رفت انگار بخشی از خاطرات استقلال هم به خاک سپرده شد. کسی که برای اولین بار به حق لقب عقاب آسیا را از آن خود کرد با رفتنش کل فوتبال ایران را سیاهپوش کرد. او که توانست رکورد نظرسنجی برنامه نود را بشکند، نه فقط محبوب استقلالیها بلکه عشق پرسپولیسیها هم بود. آبیها هنوز که هنوز است بعد از 5سال غم از دست رفتن ناصر را به داغی روزهای اول میگریند و همیشه روی مزارش را لبریز از گل میکنند. بعد از اسطورهای مثل حجازی، فقط و فقط منصور بود که محبوب قلب سرخابیها بود. او آخرین طلایه دار خاطرات خوش استقلال بود که رفتنش قلب فوتبال را به درد آورده است. او آخرین بازمانده از نسل با معرفتی بود که مثل حجازی استقلال و افتخاراتش را به دندان گرفت و با خود به این طرف و آن طرف کشاند تا زیر طوفان سهمگین بی سلیقگیها دفن نشود. حالا سزاست که منصور کنار ناصر آرام بگیرد. تلخترین قسمت بهشت زهرا برای استقلالیها همین جاست. جایی که بزرگترین مردان تاریخ این باشگاه درحالیکه میتوانستند تا چندینسال دیگر سایهشان را بالای سر استقلال بگسترانند اما خیلی زود رفتند و این عشق بزرگ را تنها گذاشتند. او و ناصر هر دو اسیر دیو لعنتی سرطان شدند و نتوانستند او را دریبل بزنند. سرطان خنجر زهرآلودش را فقط بر تن اسطورههای استقلال نکشید، بلکه زهر آن را به تن استقلال هم ریخت که حالا بی کس و تنهاتر از قبل شده است.
داغ بر دل نشسته
فردا آخرین دیدارمان با اسطوره است. فردا آخرین باری است که جنتلمن فوتبال ایران پا به مستطیل سبز میگذارد. روز یکشنبه 16 آبان برای همیشه در خاطر مردم غم زده باقی میماند. روزی تلختر از زهر و دلگیرتر از عصر جمعه که باید اسطوره را به خاک بسپاریم. فردا ساعت 10 پیکر منصور خان از استادیوم پرخاطره شیرودی به سمت بهشت زهرا تشییع میشود تا او در خانه ابدی خود در کنار دوست و رفیق همیشگیاش در قطعه نامآوران آرام گیرد. حالا منصور میتواند بدون درد بخوابد. تن رنجور و نحیف او دیگر به دلیل تزریق داروها درد نمیکشد. او دیگر عصا را کنار گذاشته و چهرهاش مثل همان روزهای قشنگ، مردانه و پرصلابت است. او از آسمان استقلال را نگاه میکند و فرزند غمگینش را تنها رها نخواهد کرد.
افتخارات اسطوره فراموش نشدنی
منصورخان پورحیدری از پرافتخارترین مردان فوتبال ایران است. او در دوران بازیگری 3 عنوان قهرمانی جام باشگاههای تهران، قهرمانی جام باشگاههای ایران، قهرمانی جام دوستی و اتحاد، سه دوره قهرمانی جام میلز هند، قهرمانی جام تختجمشید، مقام سومی جام باشگاههای آسیا را به دست آورد. در دوران مربیگری هم 3 دوره قهرمانی باشگاههای تهران با استقلال، دو دوره قهرمانی در رقابتهای لیگ ایران (لیگ قدس و لیگ آزادگان) با استقلال، قهرمانی در جام باشگاههای آسیا با استقلال، دو دوره قهرمانی جام حذفی ایران با استقلال، نایب قهرمانی و مقام سومی جام باشگاههای آسیا با استقلال و قهرمانی در بازیهای آسیایی به همراه تیمملی فوتبال ایران افتخارات بیشمار مرد طلایی فوتبال ایران هستند.