طیبه مقدم| خیابان پاستور در آستانه فرارسیدن 13 آبان میزبان هزاران دانشآموز از سراسر کشور بود. اعضای کانونهای دانشآموزی هلالاحمر نیز اعم از دختر و پسر در گروههای متفاوت، جمعی از این هزار نفر را تشکیل داده بودند که برای یک دیدار خاطرهانگیز راهی حسینیه امامخمینی(ره) شدند. دیداری که خیلی از آنها باورشان نمیشد بتوانند حضرت آیتالله خامنهای را از نزدیک ببینند و این، لذت دیدار را برایشان دوچندان کرده بود.
تیمهای برتر مرحله کشوری المپیاد آماده از استانهای لرستان، اصفهان، سمنان و سیستانوبلوچستان و تیمهای برتر در بخش اخلاق بشردوستی این المپیاد از استانهای گلستان و کرمان برای سفر به تهران و تجربه این دیدار انتخاب شده بودند.
بسیاری از شب قبل و برخی از صبح روز قبل از شهرشان راه افتاده بودند. ساعتهای ابتدایی روز بود که جلوی در ورودی ازدحام جمعیت بود. دانشآموزان درصفهایی ایستاده بودند که لباسشان سوژه عکاسان شده بود و هلالسرخ روی سینههایشان درمیان ازدحام جمعیت، برای بسیاری از ناظران قابل توجه و آنها را از بقیه دانشآموزان متمایز کرده بود.
برخی از آنها نامههایی را در دست داشتند که برای رهبر نوشته بودند. درحین ورود به سالن اصلی از چندتایی پرسوجو کردم. برخی از مشکلاتشان نوشته و درددل کرده بودند و برخی به یک دلنوشته برای ایشان بسنده کرده بودند.
محبوبه سمیعپور یکی از اعضای کانون استان اصفهان است که میگفت: در نامهام از رهبر خواستم که برایمان دعا کند تا همیشه در راه درست قدم بگذاریم و این توان را خدا در ما قرار دهد که بتوانیم به کشورمان خدمت کنیم.
فضای حسینیه پر شده بود از شعار و تکبیر اللهاکبر؛ بچههای هلالاحمر که از فاصله دور هم مشخص بودند، همراه دیگران و با اتحاد و استقامتی که درصدایشان هویدا بود، بانگ تکبیر سر میدادند.
فاطمه قادری یکی از اعضای کانون دانشآموزی سیستانوبلوچستان است. او میگفت: من بهعنوان یک دختر بلوچی تا آخرین نفسهایم برای حمایت از رهبرم میایستم و دفاع میکنم. سال ۶۵ بود که رهبر عزیز، میهمان استان ما شده بود و امروز من میهمان خانهاش و ایشان میزبان من شده است.
یلدا والیزاده یکی از دختران هلالاحمری در لرستان است. وی میگوید: من امروز را فراموش نخواهم کرد، این دیدار برایم همیشه به یادگار خواهد ماند و از هلالاحمر متشکرم که ترتیب چنین دیداری را داد. انتظار این دیدار برخیها را بیتاب کرده بود و گهگاه درهمان حالتی که نشسته بودند، نیمخیز بلند میشدند تا بتواند رهبر انقلاب را ببینند. این دیدار، شور و شوق زیادی در دلها انداخته بود. پس از دقایقی لحظه دیدار فرا رسید و پس از ورود، مقام معظم رهبری با همان خضوع همیشگی برای همه دست تکان دادند. به یکباره همه از جا برخاستند. برخیها که قدشان کوتاهتر بود، از جا میپریدند تا نگاهی بیندازند و برخیها نیز تعجب توأم با خوشحالی روی چهرههایشان نقش بسته بود. زمان شروع سخنرانی، سکوت همه جا را فرا گرفت تا رهبر معظم انقلاب به ایراد سخنرانی پرداختند.
پس از اتمام مراسم، درهمین حال و احوالی که بچههای هلالاحمر بیرون از سالن دور هم حلقه زده بودند و در مورد حرفهای رهبر انقلاب با هم گپ میزدند؛ به جمعشان پیوستم از روزی که آنها تجربهاش کردند، پرسیدم. درجمع دختران اصفهانی بودم. مریم نادعلی میگفت، اصلا باورمان نمیشد که به اینجا بیاییم. این برای همه ما سعادت است که توانستیم با این سن کم رهبرمان را ببینیم.
عاطفه میثمزاده از دیگر دختران اصفهانی بود که از خوشحالیاش، موقعی که میفهمد قرار است به دیدار رهبر بیاید تعریف میکند: خوشحالم که این توفیق قسمت ما شد که بیاییم و از نزدیک رهبرمان را ببینیم.
به گفته فاطمه زهرا نهاردانی از اعضای کانون دانشآموزی استان سمنان با اینکه خیلی از برنامههای هلالاحمر را شرکت کرده بودیم، اما به نظرم این برنامه بهترین برنامه هلالاحمر بود. تجربه جدیدی بود. باورمان نمیشد که بتوانیم ایشان را ببینیم.
مهیار امینی از استان گلستان آمده بود. او توضیح میدهد که نخستینبار که شنیدم، میخواهیم به دیدار مقام معظم رهبری برویم، موقعی بود که جوایز المپیاد آماده را میدادند. اینقدر خوشحال شدم که تو حسوحال خودم نبودم. چند روز پیش که دوباره برای این برنامه تماس گرفتند، حس عجیب و درعین حال خوبی را داشتم. این دیدار واقعا حس معنوی داشت.
محمد عیوبشبس از جوانان خوزستانی است. او میگفت: اصلا فکر نمیکردیم یک روزی رهبرمان را ببینیم. اکنون که آمدیم باورم نمیشود که به این توفیق دست یافته باشیم. حرفهای ایشان برایم جذاب بود؛ ازجمله اینکه ایشان فرمودند: روحیه انقلابی را حفظ کنیم و رشادتهای شهدا را هیچگاه از یاد نبریم.