شماره ۹۸۵ | ۱۳۹۵ شنبه ۱۵ آبان
صفحه را ببند
آلودگی هوا و عوامل اجتماعی
کارکرد یا کژکارکرد دستگاه‌ها باعث ایجاد آلودگی شیمیایی و منتشرشدن آن در هوا می‌شود ولی نباید فراموش کرد که انسان‌ها پشت این دستگاه‌ها قرار دارند

به‌ناز مقدسی|  امروز هوای کدام شهر‌ها آلوده هستند؟ تهران، اصفهان، مشهد، تبریز یا اهوازی که ریزگردها و آلاینده‌هایش فصول هیچ سالی را نمی‌شناسند. پیشترها روزهای آلوده ‌سال آن‌قدر زیاد نبودند که داد مردم دربیاید اما حالا در هر نیمه‌ای از‌ سال وقتی ساکنان کلانشهرها از خانه‌های‌شان بیرون می‌آیند هوای آلوده را نه‌تنها می‌بینند، بلکه نفس می‌کشند. پدیده‌ای که بر سبک زندگی شهروندان شهرهای آلوده آن‌قدر تأثیر گذاشته که حالا  عوامل اجتماعی هم در کنار مواد شیمیایی و آلاینده‌ها، غبار شده‌اند بر آسمان تیره. برای روشن‌شدن این تعبیر با «دکتر مزدک دانشور» پزشک و انسان‌شناس پزشکی گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

آقای دکتر دانشور، یک جامعه‌شناس در رابطه با آلودگی هوا چه می‌تواند به ما بگوید؟
وقتی ما از آلودگی هوا صحبت می‌کنیم، عموما بر عوامل شیمیایی موجود در هوا که برای سلامتی انسان مضر است، تأکید داریم و همین‌طور بر وسایل و دستگاه‌هایی که می‌توانند این عوامل شیمیایی را به هوای شهرها بفرستند. به همین دلیل پزشکان، مهندسان و فعالان محیط‌زیست بیشترین اظهارنظرها را در این رابطه دارند. این درست است که کارکرد یا کژکارکرد دستگاه‌ها باعث ایجاد آلودگی شیمیایی و منتشر شدن آن در هوا می‌شود، ولی نباید فراموش کرد که انسان‌ها پشت این دستگاه‌ها قرار دارند، عوامل اقتصادی و اجتماعی، ساخت و استفاده از این دستگاه‌ها را توجیه می‌کنند و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و گاه سیاسی مانع یافتن راه‌حل‌هایی مناسب برای این مسأله می‌شوند. به همین دلیل جامعه‌شناسان به‌خصوص جامعه‌شناسان انتقادی می‌توانند ریشه‌های مسأله را بهتر به ما نشان بدهند.
به‌عنوان یک جامعه‌شناس فعال در حوزه سلامت، شما چه مسائلی را می‌توانید درباره مشکل آلودگی هوا معلوم کنید؟
وظیفه جامعه‌شناسان به‌طورکلی نشان دادن عوامل اجتماعی در اطراف یک مسأله است. در حقیقت جامعه‌شناسان انتقادی تلاش دارند پوسته پیوسته تفسیرهای تک‌ساحتی را بشکافند و حقایق پس پشت آن را به مخاطبان ارایه دهند. در مورد آلودگی هوا نیز می‌توان چنین کاری را انجام داد. مسئولان محیط‌زیست می‌گویند اصلی‌ترین عامل آلودگی هوا (85درصد) در شهرهای بزرگ از رفت‌و‌آمد خودروها حاصل می‌شود. در تفسیر ساده‌ای که عموما دولتمردان و سیاست‌پردازان دلبسته آن هستند، شهروندان مقصر دانسته شده و از آنان تقاضا می‌شود که از خودروهای شخصی کمتر
 استفاده کنند.
به نظر شما در مقابل این تعبیر مقصرمحور، چگونه  جامعه‌شناسان انتقادی می‌توانند پوسته‌های موجود را لایه‌به‌لایه باز کنندو عوامل ساختاری را به مخاطب ارایه دهند. ؟
بیایید به زندگی شهروندان وارد شویم تا ببینیم چرا خودرو شخصی این‌قدر برای شهروندان ما مهم است. در ابتدا به زنان در شهر بنگریم. معابر شهری برای زنان عموما ناامن است. خشونت کلامی و حتی جسمی پدیده‌ای رایج است که زنان شهرنشین مداوم تجربه می‌کنند و میل به داشتن و استفاده از خودرو شخصی را در آنها زیاد می‌کند. پیاده‌روهای شهری در تهران به شدت ناهموار و نامتناسب است و عموما چاله‌های شرکت‌های آب و گاز و برق و تلفن و شهرداری و...! در آن استفاده از کالسکه کودک را ناممکن کرده و امکان به دنبال کشیدن خریدهای خانه را نیز نامیسر می‌کند. ناامنی و خشونتی که کودکان در فضای شهری تجربه می‌کنند یا خانواده‌ها فرض می‌کنند که ممکن است تجربه کنند، بسیاری از آنان را به سمت‌وسوی استفاده از خودرو شخصی می‌راند. پس می‌بینیم که زنان، کودکان و افراد مسن به واسطه خشونت و ناامنی، ناهمواری و دیگر مشکلات در پیاده‌روها تمایل به استفاده از خودرو شخصی دارند.
توسعه‌نیافتگی حمل‌ونقل عمومی نیز در تمایل شهروندان به استفاده از خودرو شخصی بی‌تأثیر نیست. آیا تابه‌حال در ساعات شلوغ صبح و عصر سوار مترو شده‌اید؟ آیا بی‌حرمت‌شدن تن و بدن‌تان را به چشم دیده‌اید؟ فشار و خشونتی را که افراد به یکدیگر وارد می‌کنند تا اندکی فضا برای نفس کشیدن پیدا کنند، حس کرده‌اید؟ یا در اتوبوس‌های معمولی و تندروی شهری تجربه مشابهی داشته‌اید؟ زیرساخت‌های حمل‌ونقل شهری در تهران (حداقل) به شدت نامتناسب با جمعیت طراحی شده است و نمی‌تواند حرمت و احترام افراد را در ساعات اصلی رفت‌وآمد حفظ کند. زمان‌بندی به غیر از خطوط مترو مشکل دیگری است. شما تقریبا هیچ وقت نمی‌توانید زمان‌بندی مناسبی را با خطوط حمل‌ونقل شهری داشته باشید. شما نمی‌توانید در روزهای بارانی و برفی به حمل‌ونقل غیرریلی اعتماد کنید. شما در ساعات آخر شب نمی‌توانید روی حمل‌ونقل شهری حساب کنید و...
نکته دیگری که داشتن و استفاده از خودرو شخصی را تا این حد محبوب می‌کند، فشارهایی است که در سطح جامعه وجود دارد. شما می‌توانید در خودرو شخصی خودتان تقریبا (تأکید می‌کنم تقریبا) هرجور خواستید لباس بپوشید، هر جوری خواستید آرایش کنید، هر آهنگی خواستید گوش بدهد و به‌طور خلاصه حریم شخصی خودتان را داشته باشید. یعنی این حباب شیشه و آهن به شما یک راحتی رحم- مانند را می‌دهد که شما مثل یک جنین در آن احساس راحتی و تنعم می‌کنید.
 نکته دیگر که در جوامعی با نابرابری زیاد آن را مشاهده می‌کنیم بدل‌شدن خودرو شخصی به بخشی از سرمایه نمادین و سمبلیک افراد آن جامعه است. در حقیقت خودرو شخصی از کارکرد خود خارج شده و بدل به وسیله‌ای برای نمایش اعتبار و احترام فرد می‌شود. وسیله‌ای که انسان‌های آن جامعه براساس آن یکدیگر را رتبه‌بندی کرده و احترام و اعتبار را توزیع می‌کنند.
در پایان اگر نکته دیگری هست بفرمایید.
من همه را گفتم ولی از کارکرد اصلی خودرو شخصی برای طبقات کارگر و فرودست جامعه چیزی نگفتم. برای بسیاری از این افراد خودرو وسیله امرار معاش است. بسیاری از آنها به بارکشی و مسافرکشی با خودروهای شخصی‌شان مشغولند و بدون آن چرخ اقتصاد خانواده‌شان نمی‌گردد. وابستگی معیشت افراد به مسافرکشی یا حمل‌ونقل بار در جوامعی رخ می‌دهد که اقتصاد و اجتماع ناتوان از تأمین کار متناسب هستند و افراد را به سمت شغل‌های کاذب می‌رانند.

دیدگاه‌های دیگران

م
مسعود |
مخالف 0 - 0 موافق
احسنت

تعداد بازدید :  2086