شماره ۹۸۲ | ۱۳۹۵ سه شنبه ۱۱ آبان
صفحه را ببند
این شرح بی‌نهایت

خوشا آن كه پرداختن به عيب خويش، وى را از عيب ديگران باز دارد.
امام علی(ع)
قافیه تنگ
مهر بر روی یار باخته رنگ است
ماه پس از حُسن آن نگار به تنگ است
روز فراقت شدیم دست و گریبان
روی فراغت ندیده‌ایم چه رنگ است
دل که فروغی ز نور عشق ندارد
نیست دگر دل کلیسای فرنگ است
نام مبر آن‌که را مقید نام است
عشق چه داند کسی که در غم ننگ است
گر چه نگاهش به عشوه بر سر صلح است
غمزه و نازش هنوز بر سر جنگ است
دست، حمایل بدوش و چشم به ساقی
گوش به آواز نای و نغمه به چنگ است
مرد قلندر ز هیچ باک ندارد
کاول گام فنا به کام نهنگ است
زخم جراحت برم، چو مرهم راحت
راحت مرحم برم، چو زخم پلنگ است
گو همه عالم بمیر او به چه باک است
گو همه آدم بمیر، او به چه ننگ است
عیش جوانی شد و تو در غم پیری
قافله شد، خیز‌هان چه جای درنگ است
بس که قد من کشید بار فراقت
دال بر قامتم چو تیر خدنگ است
وصف دهانش رضی چه حد بیان است
ختم کن این قصه را که قافیه تنگ است
رضی‌الدین آرتیمانی

 


تعداد بازدید :  124