لیلا مهداد| سالهای نهچندان دور، دوران مادربزرگها، بقچهای خوشعطر در کنار صندوقچه مادربزرگها جا خوش میکرد؛ بقچهای پر از گلگاوزبان، چای کوهی، تخمکتان و بهلیمو؛ بابونه و هل و زعفران هم که جای خود را داشتند. اگر اعصاب کسی بهم میریخت گلگاوزبان در قوری جای میگرفت تا مرهم باشد، درمان لاغری نیز تخمکتان بود، زمستانها نیز بهلیمو عزیز میشد تا سرماخوردگی پا در خانه نگذارد. اما حالا صندوقچهها بزرگ شدهاند خیلی بزرگ به اندازه یک داروخانه پر از قفسه؛ قفسههایی پر از قرص، کپسول، آمپول و... رنگارنگ. هشتهزار فرآورده دارویی، طبیعی و مصنوعی که در سراسر جهان استفاده میشوند. فرآوردههایی که زندگی ایرانیها با آن پیوند عمیقی خورده است تا جایی که در مصرف آن از چین با یکمیلیارد و اندی جمعیت پیشی گرفته است آن هم در مصرف خودسرانه! و این درحالی است که به ازای هر 100هزار ایرانی تنها 13 داروخانه داریم؛ نصف استانداردهای جهانی و با همین سطح استاندارد 3برابر میانگین جهانی دارو مصرف میکنیم! البته ما در دستوپا کردن جایگاههای بالا در مصرف شکر، نمک، برنج، آب و بنزین ید طولایی داریم و با مصرف دارو نیز به موارد بالا مورد جدیدی را اضافه کردهایم. درواقع از زندگی مدرن امروزی بهجای پیشگیری و مراقبتهای بهداشتی تنها به مصرف خودسرانه دارو پرداختهایم تا آمار سالانه 700 کشته به دلیل مصرف بیرویه دارو را به نام خود ثبت کنیم؛ آماری که حکایتگر این مسأله است که طی یکسال هر ایرانی بهطور متوسط 339بار دارو مصرف میکند تا 5درصد از کل مراجعان به کلینیکها به دلیل عوارض دارویی باشد و کلینیکها سالانه رقم بیش از 10هزار مورد در این زمینه را گزارش کنند، البته پیشبینیها حاکی از این هستند که این آمار احتمالا بیشتر از این تعداد است، چون برخی عارضهها با تأخیر بروز پیدا میکنند، همینطور این پیشبینی وجود دارد که برخی افراد متوجه این مسأله نشوند که عارضه پیش آمده از عوارض مصرف دارو است. واقعیت این است که از هر پنج ایرانی دو ایرانی خودسرانه دارو مصرف میکند؛ 40درصد ایرانیها! این اعداد و ارقام خبر از دارودوستی ما ایرانیها دارند و بس، چون در هر مراجعه به پزشک باید کیسهای از دارو را به خانه ببریم تا اذعان کنیم به پزشک حاذقی مراجعه کردهایم، درحالیکه میانگین اقلام دارویی در جهان 2قلم دارو در هر نسخه است؛ کیسه دارویی که بیشک بخشی از یخچال را به خود اختصاص داده تا هر ایرانی داروخانه کوچکی در خانه خود داشته باشد و با هر بیماری مشابه سرخود دارویی تجویز و مصرف کند. البته اینترنت مشاور جدید ایرانیان برای پی بردن به بیماری و تجویز
دارو است.
مشاوری که ارقام بالای ویزیتها و آزمایشات را برای کاربر خود به ظاهر پسانداز میکند، البته کم شدن اعتماد عمومی به پزشکان نیز به این مسأله دامن زده و مراجعه به پزشک گزینه آخر بیمار است آن هم در مراحل حاد. از طرفی هم داروخانهها بدون نسخه دارو ارایه میدهند و برخی اوقات پیشنهاداتی نیز دارند، در کنار آن ما هزینههای بالای درمان را هم داریم.
درواقع عوامل مختلف دستبهدست هم دادهاند تا فرهنگ اشتباهی در میان ما ایرانیان باب شود، فرهنگی که حالا دیگر به پدیده زیانبخش اجتماعی بدل شده است و ارایه راهکاری اساسی را میطلبد. یکی از راهکارها فرهنگسازی است، راهکاری زمانبر و سخت، البته تغییر یک فرهنگ اشتباه جاافتاده سختتر نیز خواهد بود. درواقع مصرف خودسرانه دارو و بهطور کل، نظام سلامت دارومحور، از جنبههای استراتژیک و امنیتی، یکی از نقاط آسیبپذیر هر ملت تلقی میشود که اقتصاد را تضعیف و نیروی انسانی را تحلیل میکند. گویی دارو و امکانات پزشکی نیز همانند بقیه امکانات به تهران کوچ کردهاند. درحالی ما از اعداد و ارقامی میگوییم که زنگخطر مصرف خودسرانه دارو را به صدا درآوردهاند که کمبود امکانات، پزشک متخصص، دارو و هزارویک کمبود دیگر بیماران زیادی را روانه تهران میکند؛ بیمارانی که 50درصد بیماران بیمارستانها را تشکیل میدهند، البته اینها بیمارانی هستند که میتوانند با مشکلات زیاد راه تهران را در پیش بگیرند تا در کنار مشکلات بیشمار بیماریشان را به دست پزشکان متخصص بسپارند، البته این مسأله خیلی دور از ذهن نیست، چون مناطق محروم کشور از کمبود حدود 3هزار پزشک عمومی رنج میبرند، پزشک متخصص و در دسترس بودن داروهای مختلف که دیگر جای خود را دارند. درواقع 21درصد جمعیت ایران یعنی حدود 17میلیون نفر در روستاها ساکن هستند، نیمی از جمعیت نیز در شهرهای کوچک و شهرستانها زندگی میکنند که از نظر امکانات بیمارستانی و حضور پزشک اصلا وضع خوبی ندارند، درحالیکه بخش اعظمی از امکانات حوزه درمان و حتی داروها را در تهران متمرکز کردهایم.
بازار 10هزارمیلیارد تومانی
رسول دیناروند، معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو گفته است: «بازار دارویی ما، یک بازار 10هزارمیلیارد تومانی است؛ بازاری که بخش عمده هزینه آن توسط دولت و بیمهها تأمین میشود.» 10هزارمیلیارد تومان برای کسب رسیدن به مصرفی که چهاربرابر میانگین جهانی است! آیا این میزان هزینه با مصرف صحیح دارو در میان ایرانیها میتواند کاهش داشته باشد؟ سوالی که رسیدن به پاسخ آن به راحتی نیست و بیشک نیازمند تحقیق و بررسی بر عوامل مختلف تاثیرگذار بر آن است. در جامعه ما، افراد بهجای آنکه تلاش کنند تا مسائل را ریشهیابی و علتیابی کنند، سعی میکنند ابزارهایی بیابند که از طریق آن برای حل مسأله از راهی فرعی وارد شوند؛ ابزارهایی که با کمترین هزینه و رنج به دست بیایند. این بهطورکلی در مورد بسیاری از رفتارهای ما صادق است. در مورد برخورد با بیماری نیز ما با همین روال روبهرو هستیم. بسیاری بیماران پس از احساس بیماری به پزشک مراجعه میکنند و پزشک به آنها میگوید که بیماری نیاز به طول درمان و یک دوره زمانی دارد و دارو نمیتواند آن را بهبود بخشد.
در این حال اما بیمار که حاضر نخواهد شد برای درمان صبر کند و رنج آن را بپذیرد، متقاضی انواع داروها خواهد شد. اگر پزشک مربوطه برای این بیمار دارو تجویز کند، از نظر بیمار خوب است و اگر تجویز نکند، فرد گمان میکند که با یک پزشک بیسواد و سهلانگار رودررو است. پزشک هم برای از دست ندادن بیمار مجبور میشود دارو تجویز کند. با این تفاسیر به نظر میرسد چهار اقدام را باید با سرعت پیشروی خودمان قرار بدهیم.
نخستین اقدام پروسه سخت فرهنگسازی است. واقعیت این است که حوزه سلامت و مسائل مربوط به آن نباید در حد شبکه سلامت باقی بماند. رسانهها میتوانند یاریرسانان خوبی در این زمینه باشند تا در سالهای آینده دیگر شاهد این سبک زندگی اشتباه نباشیم. دومین کار این است که نظام تجویز دارو حرفهایتر از قبل شود. پرداختن به طب سنتی نیز میتواند راهگشا باشد، البته نباید از آموزش نسل جدید غافل شد.