شادی خوشکار| مُد و برند و مصرف. زندگی خیلیهایمان بین اینها غوطه میخورد، چه بدانیم و چه حواسمان نباشد. امروز آیفون 7، فردا آیفون 7 پلاس لابد. شاید از همه امکاناتشان هم نتوانیم استفاده کنیم اما باید داشته باشیم، چون دنیا دنیای این چیزهاست. این خانهها، این ماشینها، این وسایل دیجیتال، برندها و خرید و خرید و مصرف. آنچه که به گفته افسر افشارنادری استاد جامعه شناسی دانشگاه، باعث میشود بعضیها به خودکشی اقتصادی دست بزنند.
آیا منطبق بر مد روز بودن لزوماً بد است؟ مرزش با مدگرایی چیست؟
ما نمیتوانیم جلوی اشاعه مد را بگیریم و همچنین نمیتوانیم بگوییم نوآوری چیز بدی است. آنچه که بد است و آسیب ایجاد میکند این است که مدها به ما تحمیل کنند چه چیزی استاندارد و چه چیزی واقعیت است و افراد جامعه بدون تفکر و بدون اینکه آن مد با عناصر جامعه هماهنگی داشته باشد از آن مد پیروی کنند. این که مد را مرجع شیوه رفتاری و عمل خودمان بدانیم میتواند برای همه جوامع آسیبزا باشد.
مدگرایی چه تاثیرات اجتماعی میتواند در پی داشته باشد؟ آیا میشود مصرف گرایی افراطی را نتیجه آن دانست؟
مدگرایی تفکر انتقادی را از جامعه میگیرد و افراد را شبیه هم میکند. وقتی تفکر افراد مثل هم شود، هیچ فکر خلاقانهای بین افراد جامعه شکل نمیگیرد و نوآوری هم به وجود نمیآید. در حالی که افراد یک جامعه باید دارای تنوع تفکر و خلاقیت باشند و خودشان فکر و عمل داشته باشند. آن وقت حتی استقبال از مدها هم آگاهانه انجام میشود. اگر کورکورانه و بر اساس روانشناسی که پشت سر مدهاست رفتار شود، به جز تخریب فرهنگی و کور شدن خلاقیت و تخریب خلاقیت نتیجهای حاصل نخواهد شد. هدف این گونه استاندارد سازیها این است که افراد فکر نکنند و فقط مصرف کننده صرف باشند. این نوع رفتار بدون تفکر تاثیر مخربی بر اقتصاد هم خواهد داشت. زیرا مدگرایی به این معناست که مرگ یک مد مصادف با ظهور یک مد دیگر است. هر چه عمر یک مد کوتاهتر باشد و زودتر مد دیگری جایگزین آن شود، میزان مصرف بالاتر میرود. یک چیز نو کنار گذاشته میشود و از چیز دیگری استفاده میکنیم. این تفکر سرمایهداری است که هرچه بیشتر تولید و بازتولید و انبار شود و بسیاری از افراد در این سیستم دست به خودکشیهای اقتصادی میزنند. افراد دچار فخرفروشی و تظاهر میشوند و دائم در حال خرید و مصرف گراییاند.
جامعه ایرانی را تا چه حد مدگرا می دانید؟
مدگرایی و مصرفگرایی جزو ویژگیهای اقتصادی و فرهنگی جامعه امروز ما شده است. مردم در همه زمینههای زندگی و سبک زندگی مردم، مثل لباس، غذا، نوع ساختمان سازی حتی نوع باورها تحت تأثیر مد قرار دارند. مثلاً اگر به معماری ساختمانها توجه کنید متوجه میشوید که ارکان سنتی آنها هر روز تحت تأثیر یک شیوه جدید قرار میگیرند. شیوههایی که با شرایط زندگی ما هم تطابقی ندارند. برای مثال حالا که معماری با چوب مد شده است، باید دید آیا این شیوه مناسب آفتاب تند تهران هست یا نه؟ در پوشش، خوراکیها و... جامعه و حتی باورها از نظر سلیقههای هنری تابعی از مد شدهاند.
شما فکر میکنید باید تلاشهایی در زمینه مدیریت این مسئله صورت گیرد و اگر جواب مثبت است، آیا این تلاشها ورود به حیطه شخصی زندگی مردم نیست؟
تنها از طریق آگاهسازی است که میتوانیم به این مسئله ورود کنیم. البته در برخی مسائل مانند شکل معماری و شهرسازی میتوانیم قواعدی بگذاریم و اجازه ندهیم بافت سنتی شهرهایمان عوض شوند. اما در پوشش و غذا نمیتوانیم دخالت کنیم. در بحث باورها، از آنجا که رسانهها باورها را رواج میدهند باید سواد رسانهای مخاطب را بالا ببریم. رسانهها در دست صاحبان سرمایه هستند و باید مخاطبان را برای مواجهه با آنها آگاه کنیم. عنصر تاثیرگذار دیگر تبلیغات است که باید تحت کنترل قرار بگیرد و از مصرفگرایی و مدگرایی افراطی جلوگیری شود.