شهروند| نحوه مدیریت و اداره امور، جمعیت و اشتغال، انرژی و آب و فناوری 4 چالش اقتصادی ایران هستند. چالشهایی که به ناامیدی و نارضایتی درجامعه دامن زده و ناکامیهای اقتصادی به خشونت و جرم و جنایت درجامعه منتهی شده است. حسین راغفر با اشاره به این مسائل ادامه داد: بحران خاورمیانه و بروز داعش در منطقه نتیجه بیتدبیریهای اقتصادی درمنطقه است که به فروپاشی اجتماعی منجر شده است. این اقتصاددان که درنخستین سلسله نشست «بیمها و امیدها درجهانی پرمخاطره» در پژوهشکده فرهنگ معاصر حاضر شده بود، ادامه داد: در نظام تدبیر امور در ایران، مردم هیچگاه موضوع اصلی نبودهاند بلکه همواره موضوعات دسته دوم یا سوم بودهاند و علت این است که نهادهای مستقر درجامعه از الگوی تولید نفتی پیروی میکنند.
این کارشناس اقتصادی افزود: در سال ۱۹۶۵ درآمد سرانه ایران ۲۶۵دلار بود و درآمد سرانه کرهجنوبی ۱۰۵دلار، اما در سال ۲۰۱۴ درآمد سرانه ایران به ۴۷۰۰دلار و درآمد سرانه آنها به ۲۵هزار دلار رسید. چرا اقتصاد ایران بدین شکل است؟ زیرا منافع گروههای حکمران ایجاب میکند و هیچ کاردی دسته خودش را نمیبرد. تولید در ایران همواره مسألهای پرهزینه بوده است و درعوض فعالیتهای تجاری، واردات، خریدوفروش زمین و مستغلات، ارز و سکه و... بسیار پرسود بودهاند.
نیمی از جامعه اصلا وارد بازار کار نمیشوند
این استاد دانشگاه با انتقاد از افزایش واگراییها و اجرای سیاستهای نولیبرالی در دولتهای نهم و دهم گفت: این سیاستها از بعد از جنگ آغاز شد و آن دولت فخیمه روی همان سیاستها سرمایهگذاری کرد. بیشتر از ۵۰درصد از درآمدهای نفتی کشور در ۸سال دولتهای نهم و دهم حاصل شد، اما ظرفیتهای تولید شغل درکشور نابود شد. فقط از سال ۷۲ تا ۹۲، قیمت زمین ۱۰۷برابر شده است. تورم درهمین دوره ۳۹برابر شده است؛ یعنی کسانی که پولهایشان را در زمین سرمایهگذاری کردند، سودهای بسیار افسانهای به دست آوردهاند. راغفر ادامه داد: چرا ناامیدی درجامعه گسترش یافته است؟ چون اقتصاد ما قادر به خلق شغل نیست. ازطرفی سالانه یکمیلیون نفر وارد بازار کار میشوند. میانگین اشتغال مردان در ایران بهطور قابل توجهی پایینتر از میانگین اشتغال مردان در دنیاست. این فاصله برای زنان آنقدر فاحش است که قابل مقایسه نیست. ۵۰درصد جمعیت کشور ما اصلا وارد بازار کار نمیشوند و تا زمانی که ۵۰درصد ازجامعه ما وارد بازار کار نشده، سخن گفتن از رشد اقتصادی ۸درصدی حرف بیربطی است.
امید درخاورمیانه مرده است
این اقتصاددان ادامه داد: دوعلت اصلی بحرانهای اقتصادی در بهار عربی، نابرابری فاحش و بیکاری جوانان بود. ظهور داعش و تمام تحولات تروریستی در اروپا به خاطر سرکوب و نادیده گرفتن نظام سیاسی حاکم است. برای همین این آدمها دست به حرکتهای انتحاری میزنند. سیاستگذاری امید باید مبتنی بر حفظ کرامت انسانها باشد و این امر بدون ایجاد شغل امکانپذیر نیست.او با اشاره به سیاست اقتصادی ژاپنیها مبنی بر حداکثرسازی تلاش و شغل، گفت: سیاست اقتصادی ژاپنیها به حداکثر رساندن سود نیست، بلکه حداکثرکردن تلاش و شغل است. به همین دلیل در سال ۲۰۱۵، تویوتا ۲۰۰میلیارد دلار درآمد داشت، اما سود خالص این شرکت دومیلیارد دلار بود، یعنی یکدرصد سود. 3 مدیر ژاپنی در سالهای بحران اقتصادی خودکشی کردند. آنها در نامه خودکشی نوشته بودند، به این دلیل که نتوانستهاند حقوق سهماه گذشته کارگران را پرداخت کنند، دست به این کار میزنند. در ژاپن ۱۱۰هزار شرکت با بیش از 100سال عمر وجود دارد.
رژه اشرافیت درمقابل زندگی در زبالهها
این اقتصاددان با اشاره به ظهور پروژه جهانی نولیبرال در دهههای اخیر، بیان کرد: این نه یک مقطع تاریخی از سرمایهداری است، بلکه پروژهای جهانی است و میتواند در فقیرترین کشورهای دنیا هم اجرا شود، همانطور که در ایران اجرا میشود. درهمین تهران یک عده در پنتهاوسهای چند 100متری زندگی میکنند، خودرویهای آنچنانی سوار میشوند، هواپیمای شخصی دارند و در کوههای آلپ اسکی میکنند. عین این زندگی را یک عده در بنگلادش، پاریس و نیویورک دارند. به عبارتی یک الگوی جهانی مصرفی به وجود آمده است.وی ادامه داد: این فرهنگ نولیبرالی جامعه را دچار نوعی اختلال کرده است. از یکسو با رژه اشرافیت درخیابان مواجهایم و ازسوی دیگر عده قابل توجهی ازجوانان برای تأمین گذران زندگی سطلهای زباله را جستوجو میکنند یا در صفهای فروش کلیه ایستادهاند. این همه اشرافیت بیسابقه است. این کارشناس اقتصادی افزود: ما با وجود تأکید قانون اساسی، آموزشوپرورش را خصوصی کردیم و تمام ساختار بر این جنایت چشم فرو بست. درحال حاضر، ۸۴درصد از آموزش عالی ما خصوصی است. در آمریکا نیز اینطور نیست. در این کشور، بیش از 60درصد از آموزش عالی خصوصی است. سیاستهای اقتصادی بعد ازجنگ هزینههای سنگینی را برجامعه تحمیل کرده است، ازجمله فساد، نابرابری و روانگسیختگی فرهنگی. راغفر نابرابریها را منشأ اصلی ناامنیها دانست و گفت: رشد جرم و جنایت و خودکشی محصول این نابرابریها و ناامیدی از دسترسی به زندگی مطلوب است. بیکاری تحقیر هویت جوانان است. اعتیاد به طرز وحشتناکی درتمام روستاهای ما ایجاد شده است. طلاق، اعتیاد و فرارمغزها محصول نابرابریهاست. وی ادامه داد: اگر بخواهیم به جامعه امید تزریق کنیم، نمیتوانیم به شعارهای دولتها تحت عنوان امید تکیه کنیم. نباید روی محرکههای بیرونی سرمایهگذاری کرد، بلکه باید امید را درونی کنیم. باید امید را خصوصی کنیم و هرکسی این امید را در درون خودش رشد دهد.