شماره ۳۹۲ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۷ مهر
صفحه را ببند
گفت‌وگو با خالق برند نوظهور عرصه زیورآلات درباره رموز کسب و کار هنری
از دانشجویی و جیب خالی تا کارآفرینی و جواهرسازی
دانشجویی که صاحب برند شد ایده‌ای که به بازارهای جهانی راه یافت

مریم شکرانی، گروه اقتصادی شهروند| دانشجوی
خوش ذوق یک رشته هنری که از دنیای تجارت هیچ نمی‌داند، ظرف 2‌سال تبدیل به یکی از کارآفرینان موفق کشور شده است. او در رشته‌ای درس خوانده که درباره بازار کارش اخبار ناامید‌کننده زیادی شنیده است. از کارگاه‌های رو به تعطیلی و مشاغل منقرض شده تا شبیخون چینی‌ها به بازار.  روزهای پایانی تحصیل آرام آرام نزدیک می‌شود و حالا دغدغه‌های او برای ادامه راه بیشتر می‌شود و آخرین امیدهای شغلی به باد می‌رود.  او حتی به گزینه «ادامه‌تحصیل» در رشته‌ای دیگر هم فکر می‌کند، اما تنها چند عکس در شبکه‌های اجتماعی ورق را برمی‌گرداند و «سارازی» را به یک برند نوظهور و موفق در زمینه تولید زیورآلات تبدیل می‌کند.  او حالا 4 نمایندگی فروش در کلانشهرهای کشور دارد، از شیراز پیشنهاد ایجاد 2 نمایندگی دریافت کرده است و فرودگاه بین‌المللی امام خمینی(س) هم به‌زودی یک شعبه دیگر برای او ایجاد می‌کند.  غیراز این، پیشنهاداتی هم برای ایجاد نمایندگی در ملبورن استرالیا، تورنتو کانادا و لندن انگلیس داشته و درحال حاضر برای
 15 نفر دیگر به صورت مستقیم شغل ایجاد کرده است. «راضیه حبیبی» متولد 1361 و زاده مازندران است و تحصیلاتش را در رشته صنایع دستی به پایان برده است.  

آغاز کار پر از شکست بود
راضیه به « شهروند»  می‌گوید: روزهای اول تصمیم گرفتم در زمینه دکوراسیون داخلی فعالیت کنم، بنابراین به کارگاه هنرمند سفال کاری مراجعه کردم که برای تزیینات داخلی بنا، سفارش می‌پذیرفت.  به او گفتم تخصصم در زمینه شیشه رنگی است و ما می‌توانیم تزیینات داخلی را با تلفیقی از شیشه و سفال انجام دهیم.  او با پیشنهادم موافقت کرد، اما کار با آن حجم گسترده به مواد اولیه زیادی نیاز داشت و این به معنی داشتن سرمایه اولیه بود.  دست خالی و سرمایه ناچیز مرا مجبور کرد که به ساخت ظروف هنری فکر کنم، اما خیلی طول نکشید که این تجربه نیز با شکست مواجه شد. ساخت ظروف هنری به مواد اولیه گرانقیمت و زحمت زیاد نیاز داشت و در مقابل مشتریان حاضر نبودند برای خرید یک ظرف تزیینی چند‌میلیون تومان هزینه کنند. این ماجرا باعث شد به ساخت وسایل کوچک‌تر و ارزان‌قیمت‌تر فکر کنم.  زیورآلات سومین گزینه بود.
ایده ساخت زیورآلات هنری هم به سرعت نتیجه نمی‌دهد و راضیه دوباره شکست می‌خورد.  خودش داستان شکست سوم را اینگونه تعریف می‌کند:  دیده بودم مردم به سنگ‌ها علاقه خاصی دارند. به فکرم رسید زیورآلات سنگی تولید کنم. سنگ‌های تزیینی به کار رفته در زیورآلات بسیار ساده و تکراری بود و من به این فکر می‌کردم که سنگ‌ها را هنری‌تر و جذاب‌تر کنم.  از آموخته‌های دانشگاه استفاده کردم و تصمیم گرفتم با هنر میناکاری این سنگ‌ها را نقاشی کنم. سنگ‌ها را با زحمت و صرف وقت بسیار نقاشی کردم و در کوره گذاشتم اما وقتی در کوره را باز کردم متوجه شدم تمام سنگ‌ها متلاشی شده است.  موضوع را با اساتیدم در میان گذاشتم و فهمیدم که سنگ توان تحمل دمای بالای 800 درجه را ندارد. همین باعث شد که به فکر ترکیب سنگ و شیشه بیفتم.  این آزمایش موفق بود و نگین‌های بسیار زیبایی
تولید کرد.  
بالاخره موفق شدم!
اولین نگین‌ها را با دقت نقاشی می‌کند.  نقش‌هایی برگرفته از هنر اصیل ایرانی.  از پیچ و تاب اسلیمی‌ها و گل و بوته‌های بهشتی ختایی تا نقش مایه‌های هندسی و انتزاعی هنر ایرانی.  حبیبی به
 « شهروند» می‌گوید:  نمی‌خواستم غرق در سنت‌ها شوم.  می‌دانستم برای زنده ماندن هنر ایرانی نیاز به نوآوری است.  سعی کردم نگین‌ها درعین تداعی هنر کلاسیک، برای مخاطب مدرن هم جذاب باشد.  با همین نگرش نگین‌ها را نقاشی و اولین زیورآلات دست سازم را تولید کردم.  شنیده بودم دانشجویان هنر به پاساژ پروانه می‌آیند و در جمعه‌بازار آن‌جا کارهایشان را می‌فروشند.  زیورآلاتم را به پاساژ بردم و با سرعتی باورنکردنی فروختم.  چند عکس از این زیورآلات نیز تهیه کرده بودم که آن را در صفحه اختصاصی‌ام در شبکه‌های مجازی به اشتراک گذاشتم و همین چند عکس کافی بود تا با سیل پیشنهادات و سفارشات کاری مواجه شوم.  به تدریج آن‌قدر فروشم زیاد شد که به پیشنهاد همسرم تصمیم به اجاره یک فروشگاه و عرضه مستقیم کارهایم گرفتم. همه ما را از اجاره‌های بالا ترساندند؛ از شکست و زمین‌خوردن، اما همسرم گفت:  وقتی مغازه داری برای فروش کش و گل سر ماهانه 7 تا 8‌میلیون تومان اجاره می‌دهد، مطمئن باش با استقبالی که از کارهایت شده است، شکست نمی‌خوریم.  او به من دلگرمی داد که ما واقعا نتیجه می‌گیریم.
حفظ کیفیت کار برایم مهم است
فروش مستقیم راضیه و همسرش نه‌تنها نتیجه می‌دهد که آنها پیشنهاد تأسیس شعبه در چند مرکز تجاری بزرگ تهران را هم دریافت می‌کنند.  سیل پیشنهادات کاری کم‌کم آن‌قدر بالا می‌رود که راضیه تصمیم می‌گیرد، چند نیروی کار استخدام کنند. با سود حاصل از فروش مغازه، کارگاهی اجاره می‌کند و چند دانشجوی هنر را آموزش داده و به کار می‌گیرد.  او که نگران افت کیفیت کار است طرح‌های کارکنانش را از قبل و با دقت بررسی کرده و در تمام فرآیند اجرای کار با حوصله تمام به آنها نظارت می‌کند تا حتی یک نگین بی‌کیفیت از آب درنیاید.  حبیبی تأکید می‌کند:  در ایران بیشتر کالاها پس از مطرح و دیده شدن به سرعت افت کیفیت پیدا می‌کنند.  این برای من خیلی مهم است که نه‌تنها کیفیت کارم کاهش نداشته باشد که روز به روز آن را ارتقا دهم.  راضیه تازگی‌ها نشان ملی هنر را هم از سازمان میراث فرهنگی دریافت کرده است و به‌زودی نشان اصالت هنری یونسکو را نیز دریافت خواهد کرد.  
برای مشتری شعور بالا قایل شویم
جعبه‌های خلاقانه و متفاوت و عکس‌های زیبا با ترکیبات چشم‌نواز از زیورآلات یکی از ویژگی‌های جالب تولیدات کارگاه راضیه حبیبی است. خودش دراین‌باره می‌گوید: در بررسی‌هایم از برندهای بزرگ دنیا متوجه شدم که آنها به گارانتی و شناسنامه کار و همچنین زیبایی کار اهمیت زیادی می‌دهند.  به همین دلیل با استخدام طراح و عکاس تلاش کردم این موضوع را با بهترین کیفیت ممکن درباره تولیداتم رعایت کنم. به نظر من، این کار احترام به خرید مشتری است.  راضیه تأکید می‌کند:  تجربه من از بازار نشان داد مشتری‌های ایرانی شعور بالایی دارند و تفاوت یک کار باکیفیت و هنری را از سایر کارها به خوبی متوجه می‌شوند.  این در شرایطی است که بسیاری از هنرمندان در بازاریابی‌هایشان این تصور را ندارند و فکر می‌کنند کارهای باکیفیت هنری را تنها قشر خاصی درک می‌کنند و عموم مردم از درک ارزش آن عاجزند.  این دیدگاه باعث می‌شود هنر در ایران اقتصادی نباشد و بازار کالاهای هنری مملو از اجناس تقلبی و باکیفیت نازل باشد.  
توقع کار آسان
 عامل شکست ایرانی‌ها در عرصه اشتغال
او می‌گوید: نگران تقلید و کپی‌کاری از کارهایم بودم.  می‌ترسیدم دیگران بازارم را خراب کنند چون دیده بودم که بیشتر افراد از ارایه ایده‌های نو طفره می‌روند و دایم درحال شکار ایده‌های دیگران و کپی از آنها هستند اما خوشبختانه این موضوع اتفاق نیفتاد.  تولید زیورآلات دست‌ساز کاری پر زحمت است و خیلی‌ها کار آسان و سود زیاد می‌خواهند.  همین موضوع به من کمک کرد تا تنها رقیب تقلید کار نیز به سرعت از میدان خارج شود و زیورآلاتی که با کیفیت نازل تولید کرده بود در بازار جذب نشود.  توقع کار آسان باعث شکست خیلی از ایرانی‌ها در عرصه اشتغال شده است.  
دلال‌ها هر روز تماس می‌گیرند
دلال‌ها هرروز با راضیه حبیبی تماس می‌گیرند. می‌گوید:  پیشنهاداتی که از خارج کشور داشته‌ام همه از سوی دلال‌ها و واسطه‌ها بوده است.  آنها تصور می‌کردند، می‌توانند زیورآلات مرا مانند فرش و گلیم و سایر کالاهای ارزشمند هنری با قیمت نازل بخرند و سودهای بالا به جیب بزنند، اما من به تمام این پیشنهادات پاسخ منفی دادم.  تصمیم دارم هم در بازار داخلی و هم در بازار خارجی به صورت مستقیم حاضر شوم و کارهایم را خودم صادر کنم.  می‌دانم دلال‌ها با سود اضافه‌ای که روی اجناس به دست می‌آورند، بازار تولیدکننده‌ها را خراب کرده و مشتریان را ناراضی می‌کنند.  بنابراین با هیچ دلالی وارد مذاکره نشدم.  راضیه حبیبی از مهد زیورآلات و جواهرات دنیا یعنی ایتالیا نیز پیشنهاد برگزاری نمایشگاه داشته است.  او تصمیم دارد با برنامه‌ریزی برای بازار ایتالیا به این پیشنهاد پاسخ مثبت دهد. او برای آینده کاری‌اش ورود به بازار طلا را در نظر گرفته است و  می‌خواهد با افزایش سرمایه مصنوعات طلای ایرانی را با برند خودش تولید و صادر کند.  

از لابه‌لای حرف‌ها:

  فکر من، سرمایه من است.
  احترام به مشتری به خود تولیدکننده برمی‌گردد.  این اصل در بازار ایران فراموش شده است.
  هنرمند خوب زیاد داریم اما بیشتر آنها با اصول بازاریابی بیگانه‌اند.
  خیلی‌ها مرا ناامید و دلسرد کردند اما می‌دانستم اگر آنها این دیدگاه را نداشتند حتما آدم‌های موفق و بزرگی بودند.
  مردم ایران بازار باکیفیت می‌خواهند.  هرکس خوب کار کند حتما
نتیجه می‌گیرد.

 


تعداد بازدید :  284