| شمسی عبداللهی | روانشناس |
ما باید جامعه، ارتباط بین مردم و مسئولان را در قالب یک جامعه کوچک بررسی کنیم؛ جامعهای مانند خانواده. به این معنی که ما برای برقراری ارتباط با افراد خانواده، همسر، فرزندان، خواهر و برادرهایمان نیز باید درست و آگاهانه قدم برداریم. درواقع خیلی از دختر و پسرها قبل از ازدواجشان برای اینکه راه برقراری ارتباط و واکنش درست نسبت به طرف مقابلشان را بیاموزند به کلاسهای آموزشی یا مشاوران مراجعه میکنند. اینکه ما تصور کنیم تنها به افرادی که روزانه در کنارشان زندگی و بودنشان را لمس میکنیم، متعهد هستیم و تنها در قبال رفتار با آنها مسئولیت داریم، کاملا اشتباه است. وقتی ارتباطات مردم از سطح و جامعه کوچکی به اجتماع کشیده میشود باید فن برقراری ارتباط درست را بدانیم. مثلا هیچکس نمیتواند اهمیت یک رابطه درست با همکارانش را در محیط کار انکار کند. شخصی که بلد نیست نسبت به اتفاقها و کنشهای محیط کارش واکنش درستی نشان بدهد، قطعا نمیتواند این واکنش درست را نسبت به برخورد با بالادستیهایش نیز داشته باشد. حتی گاهی واکنشهای اشتباه و احساسی در محیط کار باعث اخراج و کنار گذاشته شدن فرد از مجموعهای که در آن کار میکند، خواهد شد. پس همه افراد جامعه با واکنشهای درست و منطقی نسبت به اتفاقاتی که احساستشان را جریحهدار کرده است میتوانند به جواب منطقی برسند. این نوع ارتباطات در سطح کلان و بزرگتری مانند ارتباط برقرارکردن با مسئولان کار بسیار سختتر و پیچیدهتری است، چراکه ما در این ارتباط تنها یک صدا هستیم، صدایی که میخواهد حرف ما را به گوش مسئولان برساند. ما در این نوع رابطه دیداری فیستوفیس و نزدیک با آنها نداریم و باید انتظاراتمان را همانطور که با رعایت جوانب از خانواده، همسر و فرزندانمان میخواهیم، مطرح کنیم.
شاید همه افراد جامعه در رابطه با برقراری رابطه درست در سطح کلان اجتماعی آموزش ندیده باشند اما میتوانیم همین مسأله آموزشی را هم از مسئولان بخواهیم، یعنی به جای انتقادهایی که تصور میکنیم هیچگاه شنیده نمیشوند یا دستکم لاینحل باقی میمانند از آنها بخواهیم راه و روش و امکان برقراری ارتباط درست را برای شفافسازی سوالهای ذهنیمان فراهم کنند.