شماره ۳۹۱ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۶ مهر
صفحه را ببند
مثل پاندول این‌طرف و آن‌طرف می‌شویم

حسین طلا  نایب‌رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای‌اسلامی

مشکل اصلی و چالش اساسی که در کشورهای درحال‌توسعه ازجمله ایران در حوزه سیاست‌گذاری‌ها دیده می‌شود، این است که برنامه‌ریزی بلندمدت و جامع وجود ندارد و اگر هم وجود داشته؛ برای مثال در کشور خودمان این مسأله به‌وضوح قابل‌مشاهده است؛ وقتی یک مشکل پدید می‌آید، همه به فکر درمان و رفع آن می‌افتند، برای نمونه فردی مثل بیجه، امنیت اجتماعی را به خطر می‌اندازد و در کشور هر نهادی براساس برنامه خود به آن می‌پردازد، یکی از حوزه امنیتی، یکی از حوزه روانشناختی و یکی دیگر از حوزه معضلات‌اجتماعی؛ ولی وقتی آن مشکل رفع و موضوع تمام شد، دیگر برنامه و ساختاری برای رسیدن به نقشه راهی جهت جلوگیری از تکرار این پدیده‌های ناهنجار دیده نمی‌شود.  در حوزه موادمخدر، تکدیگری و دیگر معضلات‌اجتماعی در کشورهای درحال‌توسعه به‌ویژه ایران، برنامه‌ها براساس مشکلات مطرح شده و اغلب مقطعی است، درواقع جنبش همه‌جانبه برای از بین بردن مشکلات آن‌طور که باید و شاید دیده نمی‌شود. این مشکل فقط در حوزه اجتماعی نیست، ما در فرهنگ هم نتوانسته‌ایم خوب عمل کنیم؛ در فرهنگسازی با چالش‌هایی مواجه شدیم؛ در حوزه فرهنگ مقاومت و دفاع نتوانسته‌ایم خوب عمل کنیم؛ فرهنگسازی درستی از دفاع مقدس نشده است؛ جامعه امروز آن‌طور که نسل جنگ درخور ستایش هستند، سپاسگزار آنها نیست. با این‌که همین موضوع در کشورهای توسعه‌یافته به شکل دیگری دیده می‌شود؛ کسانی که در جنگ یا دفاعی حضور داشتند به شکل بسیار ارزشمندی مورد احترام و تقدیر قرار می‌گیرند.
یکی از مهم‌ترین چالش‌های اجتماعی کشور ما به‌عنوان کشوری که درحال توسعه است، این است که نهادهای مدنی و سازمان‌های مردمی در ایران تعریف مشخص و چارچوب معینی ندارند؛ سازمان‌های مردم‌نهاد در همه حوزه‌ها با مشکل و ابهام مواجه هستند؛ هم در حوزه قانون‌گذاری، هم در حوزه دستگاه‌های اجرایی یا حتی در حوزه‌های سیاسی‌امنیتی؛ به‌طوری که کارکرد و نقش آنها در جامعه مشخص نیست و متاسفانه وقتی یک نقص هم در آنها دیده می‌شود، در جامعه خیلی پررنگ نمود پیدا می‌کند.
سیاست‌گذاری‌های اجتماعی به‌ویژه رفع معضلات این حوزه به نقشه‌راه نیاز دارد، نه درمان موقت. موادمخدر، بیکاری، نزول ارزش‌های اخلاقی ما همه به برنامه‌ریزی بلندمدت نیاز دارد. ما سند چشم‌انداز بیست‌ساله تدوین کرده‌ایم و در همه حوزه‌ها به‌ظاهر برنامه‌ریزی‌ها نوشته شده است ولی در عمل می‌بینیم که انسجام و روند رو به رشد و خوشایندی دیده نمی‌شود؛ اصلی‌ترین علت هم می‌تواند برخورد سلیقه‌ای مدیران باشد. هر دولتی که بر سر کار می‌آید، نوع نگاه خودش را بر مجموعه‌های اجتماعی اعمال می‌کند؛ یک دولت نگاهی کاملا سطحی دارد و دولت بعد نگاهی عمیق؛ در هر صورت دولت‌ها مجری هستند و سیاست‌ها باید جای دیگر بسته شود ولی متاسفانه وقتی در هر موضوعی وارد می‌شویم، می‌بینیم که هماهنگی و هم‌آوایی لازم وجود ندارد؛ هر نگاهی حاکم می‌شود، سلیقه خود را پیاده می‌کند و به روندی که مدیران پیشین داشتند، کاری ندارد؛ حتی اغلب این‌طور است که مدیران هر نهادی، نفر قبلی را اصلا قبول ندارند و می‌خواهند همه‌چیز را از نو پی‌ریزی کنند؛ همین می‌شود که دیگر نمی‌توان براساس چشم‌انداز بلندمدت پیش‌رفت و عمل کرد. همین می‌شود که ما داریم بین برنامه‌های متعدد مثل پاندول این‌طرف و آن‌طرف می‌شویم. در کل درمورد جایگاه ایران میان کشورهای درحال‌توسعه با توجه به شرایط گذار از توسعه‌نیافتگی به توسعه‌یافتگی می‌توان گفت وضع فعلی ما الزام این گذار است؛ شاید کشورهایی که امروز از ما پیش افتاده‌اند هم این مسائل را تجربه کرده و از ابتدا بدون مشکل جلو نرفته باشند.


تعداد بازدید :  119