شماره ۹۵۷ | ۱۳۹۵ پنج شنبه ۸ مهر
صفحه را ببند
نگاه لوکس و توریستی به تاریخ‌مان داریم

|  امیرحسین جلالی  |   روانشناس|

بی‌اعتنایی به تاریخ را باید از دو منظر تاریخی و اجتماعی بررسی کنیم. اصولا ما مردمی هستیم فاقد تاریخ؛ به معنای روانی. درست است که ایران کشوری تاریخی و باستانی است و میراث بزرگی از فرهنگ، تاریخ و تمدن دارد اما با نگاهی گذرا می‌توان متوجه شد در نامگذاری خیابان‌های شهرهای بزرگ آنها نشانی از آن تاریخ و فرهنگ ندارند یا حتی نسل‌های مختلف‌مان اطلاع یا افتخاری از میراث گذشته‌شان ندارند.
 علت این مسأله این است که ما جامعه‌ای هستیم خیلی کوتاه‌مدت. درحقیقت امتداد تاریخی نداریم. به عبارتی تاریخ ما به دلایل مختلفی ازجمله تهاجماتی که به آن شده عمیقا دچار  انقطاع و تکه‌تکه‌شدن شده است و گویی این تکه‌تکه شدن به نوعی در روان جمعی ما هم نهادینه شده است. به همین خاطر نگاه ما به تاریخ و میراث فرهنگی حتی جایی که به آن اعتنا می‌کنیم، یک نگاه لوکس و توریستی است و متاسفانه نگاهی هویتی نیست. به این معنا که چیزی است متعلق به ما و در آن نکاتی است در مورد ما، گذشته‌ ما و چیزی درباره تحول فکر ما. اصولا به دلایل مختلفی ما یاد گرفته‌ایم جامعه کوتاه‌مدتی باشیم. شما در ایران کمتر می‌بینید خانه‌ها را به‌گونه‌ای بسازند که بتوان آنها را مرمت کرد.
در شهرهایی مثل لندن یا پاریس جدا از بخش‌های تاریخی شهر که سالیان‌سال است دست‌نخورده و قاعدتا با استانداردهای خیلی سختی مرمت می‌شوند، معماری به‌گونه‌ای است که خانه‌ها قابل تعمیر هستند. اما در کشورمان می‌بینیم که بعد از 30 یا 40سال  ملک‌ها کلنگی، کوبیده و از نو ساخته می‌شوند. درواقع به عبارتی ما حتی در معماری‌ و ساخت‌وساز روزمره‌مان هم خیلی امتدادی نداریم. درحال حاضر اگر کسی بخواهد فیلمی درباره دهه60 بسازد یا رمانی از آن دوران بنویسد، هیچ خیابان، نماد و نشانی در شهر وجود ندارد تا بتواند  کمک‌کننده باشد؛ از بس نو به نو ساخته شده است و گویی آن نشانه‌ها به شکل خیلی غریبی حذف شده‌اند و  سعی شده پیراسته شوند. علت آن این است که گویی ما اصولا یاد نگرفته‌ایم به تاریخ خودمان افتخار کنیم. ما به‌گونه‌ای رفتار می‌کنیم که انگار مسافران و ساکنان جدیدی در این سرزمین هستیم. درحالی‌که افرادی که در گذشته در این سرزمین زندگی می‌کردند، پدران و اجداد ما بودند و اگر افتخاری دیروز یا امروز وجود دارد، متعلق به یک خانواده است.
اما گویی ما این احساس را نداریم. در حقیقت ذهن‌مان از نظر تاریخی، ذهن پریشانی است و یک تعریف مشخص و  واحد از خودمان نداریم. آن‌قدر که همه جنگ‌ها و ستیزها باعث ورود اقوام جدید شده و در کنار آنها هویت‌های جدیدی به ما داده‌اند، اصولا وقتی ما خودمان را به‌عنوان ایرانی تعریف می‌کنیم، سردرگمی زیادی در این تعریف داریم، بنابراین خیلی عجیب نیست که نسل گذشته یا حتی نسل بعد خیلی به تاریخ اعتنای چندانی نداشته باشند. واقعیت این است که تخریب آثار تاریخی یا اوراق‌کردن هواپیماهای باارزش تاریخی یک مسأله فرهنگی و اجتماعی است. در چنین فضای اجتماعی این دست رفتارها خیلی عجیب نیست. زمانی که به کودکی در مدرسه آموزش داده می‌شود که تو دارای تاریخ و فرهنگ ممتدی هستی، بی‌شک در بزرگسالی تاریخ و فرهنگ و حفظ آن برایش اهمیت می‌یابد. هیچ جامعه‌ای محصول صد یا 50 سال نیست. آنچه هر جامعه‌ای دارد محصول کوشش‌ها و تلاش‌های قرن‌های متمادی از نسل‌های مختلف، فرهنگ‌ها، عقاید، نژادها و باورهای مختلف است.    


تعداد بازدید :  169