شماره ۹۲۹ | ۱۳۹۵ پنج شنبه ۴ شهريور
صفحه را ببند
بررسی توانایی جوانان در حل مسائل‌شان
کلاف سردرگم جوانی!

لیلا مهداد|  شاید اگر بخواهیم زندگی را تعریف کنیم، نتوانیم مشکلات و مسائل را از آن جدا کنیم، گویی فرازوفرودها و مسائل جزو جدانشدنی زندگی است و زندگی بی‌آنها معنا و مفهوم خود را از دست می‌دهد. با قبول این‌که مسائل جزو ذات زندگی است پس باید به این نکته توجه کنیم که ما با این قسمت از زندگی چطور برخورد می‌کنیم و آیا راه ‌حلی برای آن داریم یا نه؟ نگاهی گذرا به آدم‌های دور و برمان این نکته را به ما گوشزد می‌کند که بیشتر ما راه ‌حلی نداریم، حتی گاهی برای مسائل کوچک. شاید افراد میانسال یا کهنسال براساس آزمون و خطا، تجربه و گذر زمان  به راه ‌حل‌هایی رسیده باشند اما دغدغه اصلی این است که آیا جوانان چنین مهارتی را دارند یا نه؟ آیا خانواده، جامعه و همه آنهایی که در پرورش جوان نقش بازی کرده‌اند، چنین مهارتی را به او آموخته‌اند یا نه؟ واقعیت جامعه حاکی از این است که جوانان امروزی در مهارت حل مسائل، ضعف دارند؛ ضعفی که در بخش‌های مختلف زندگی آنها مشهود است! جوان امروزی حوصله پشت چراغ قرمز ماندن را ندارد درواقع صبوری را نیاموخته است، اصلی که در حل مسائل و یافتن راه ‌حل منطقی کارگشاست. جوان امروزی در هر تصمیمی، نخستین چیزی که به آن می‌رسد ناامیدی است، گویی ناامید بودن و فیگورهای افسردگی و یأس گرفتن این روزها بین آنها مد شده! چه مد زشت و بی‌قواره‌ای! جوان امروزی بی‌حوصله است و تنها رویا می‌بافد و در اوج تعجب، شهر رویاهایش فرسنگ‌ها با واقعیت و آنچه هست فاصله دارد. جوان امروزی تنها به دنبال راه ‌حل‌های زودگذر و سهل است و شاید برای همین این همه خطا می‌کند و گاهی بهای خطایش تمام جوانی و زندگی‌اش است. دیدن این حجم از جوانان افسرده، سردرگم و تنها که با کوچکترین سختی‌ افسار زندگی خود را به دست افیون داده‌اند یا خود را سرگرم مسائل واهی کرده‌اند تا روزها بگذرد و انگار بر این باورند که سوزاندن عمر و روزهایش می‌تواند مشکلات را حل کند؛ درواقع نوعی فرار از واقعیت که این روزها اپیدمی شده است، ناراحت کننده است. همه اینها باید تلنگری باشد برای همه ما که کوتاهی کرده‌ایم در آموختن مهارت زندگی کردن، البته شاید هم کوتاهی در کار نبوده و نسل گذشته‌ای که نسل جوان امروز را پرورش داده هم چنین مهارتی را نداشته تا انتقالش بدهد. سیستم آموزشی هم کوتاهی کرده و سال‌هاست که دلسوزان از خلأ آموزش مهارت زندگی در مدارس دم می‌زنند و کسی اعتنایی به آنها نمی‌کند. آری مشکل را نباید تنها به خود جوان نسبت داد. همه ما کوتاهی کرده‌ایم چه آگاهانه‌ چه ناآگاهانه و نتیجه این شده است که بخش عمده‌ای از جمعیت که جوانان هستند در کوچکترین مسأله خود وامانده‌اند. مسأله مهارت زندگی نیز همانند دیگر مسائل مرتبط به جوانان نیاز به واکاوی دارد؛ واکاوی ریشه‌ای و اصولی تا برای همیشه و برای همه نسل‌ها این مشکل حل شود.


تعداد بازدید :  179