شماره ۳۳۸ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲ مرداد
صفحه را ببند
پرسه در تراژدی

پسری از گوانتانامو

نویسنده: آنا پررا مترجم: کیوان عبیدی‌آشتیانی

پسری از گوانتانامو، روایتی است تلخ و دردناک از شوربختی انسان‌هایی که به واسطه‌ نژاد، مذهب، قومیت و... در اقلیت قرار می‌گیرند و جامعه جهانی بی‌توجه به اصل انسانیت و حقوق بشر‌گاه به بی‌رحمانه‌ترین شکل ممکن با آنها برخورد می‌کند.
بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر، تبلیغات گسترده رسانه‌ای علیه اسلام و مسلمانان، این باور را در اذهان بخشی از مردم جهان به وجود آورد که اسلام مساوی است با خشونت، ترور و آدمکشی.
بعد از این واقعه، فشارها روی مسلمانان به‌ویژه آنها که ساکن آمریکا و کشورهای اروپایی بودند، تشدید شد و بسیاری از مسلمانان به اتهام‌های واهی روانه بازداشتگاه‌ها و شکنجه‌گاه‌ها شدند.
جزم‌اندیشی عده‌ای تندرو که خود را حامی اسلام می‌دانستند باعث شد خدشه‌ای جبران‌ناپذیر بر پیکره جهان اسلام وارد شود و نگاه‌های منفی و خصمانه‌ای را متوجه مسلمانان سازد. خالد یکی از میلیون‌ها نوجوان مسلمانی است که در کشوری اروپایی (لندن) متولد شده و چندان هم علاقه‌ای به آیین‌های مذهبش ندارد. پدرش اهل پاکستان است ولی سال‌هاست که به همراه همسر و 3 فرزندش که خالد بزرگترین آنهاست در لندن زندگی می‌کند ولی خویشان و بستگانش در کشور پاکستان هستند.
خالد مجبور می‌شود به‌رغم میل باطنی‌اش همراه خانواده، سفری به پاکستان برای دیدار با عمه‌هایش داشته باشد. ولی سلسله حوادثی موجب می‌شود که خالد مورد سوءظن نیروهای آمریکایی قرار گیرد و پس از دزدیده شدن توسط این نیرو‌ها به زندان گوانتانامو منتقل شود. جایی که در آن انسانیت و حقوق انسانی هیچ مفهوم و معنایی ندارد و زندانی‌ها هر لحظه به مرگ نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند.

مقررات
نویسنده: سینتیا لرد  ترجمه: کیوان عبیدی‌آشتیانی

ماجرای دختری نوجوان به نام کاترین است که برادر کوچکتر او به بیماری اوتیسم مبتلاست. کاترین از کارهای برادرش خجالت می‌کشد. برای همین، مقرراتی برای او وضع می‌کند تا بتواند رفتار برادرش را کنترل کند و...
«آخرین گودال»، نویسنده: لوییس سکر، مترجم: حسین ابراهیمی
داستان روایت‌کننده زندگی نوجوانی کم‌رو و چاق به نام «استنلی» است که به خاطر جرمی که مرتکب نشده، محکوم می‌شود تا به اردوگاه بازپروری نوجوانان «گرین‌لیک» برود. این اردوگاه در صحرایی کویری در ایالت تگزاس واقع است. او تقصیر اصلی این اتفاق را بر گردن بداقبالی خود (که در خانواده آنها مساله‌ای ارثی و بازمانده از پدر پدربزرگش به نظر می‌رسد!) می‌اندازد. در این اردوگاه پسران بزهکار را وادار می‌کنند تا در صحرا روزانه گودال‌هایی بی‌استفاده حفر کنند تا به قولی اصلاح شوند. او در آن‌جا ناچار است ضمن این‌که خستگی یک بیگاری طاقت‌فرسا، درد تاول‌های دست و گرمای سوزان تابستانی را تحمل کند، فراز و نشیب ارتباط با پسرانی را نیز به جان بخرد که معمولا از تازه‌واردها با روی‌خوش پذیرایی نمی‌کنند.

مثل‌ها و قصه‌هایشان

نویسنده:مصطفی رحماندوست

مثل در ادبيات ما جايگاه ويژه‌ای دارد. هر مثلي به خودي‌خود تاريخ فشرده‌ای است كه مردم امروز را به ريشه‌هاي فرهنگي گذشته كشورمان پيوند می‌زند. مثل‌ها بسيار ارزشمندند، زيرا عمري به درازي عمر انسان دارند.
هر مثلي تاريخ و قصه شيريني دارد كه از نوع زندگي، باورها و آداب و رسوم اجداد ما پرده برمي‌دارد و به ما امكان می‌دهد كه با تكيه بر تجربه‌هاي پيشينيان، بهتر زندگي كنيم.
این اثر دارای 12 جلد است که هر یک از مجلدات آن دارای 30قصه برای 12ماه‌ سال است که در جمع این مجموعه دربردارنده 365 داستان برای همه روزهای ‌سال است. در این کتاب برای هر شب از ‌سال داستانی در رابطه با یکی از مثل‌های ایرانی در نظر گرفته شده. علاوه بر آن در دل هر قصه‌ای هم یک یا 2 ضرب‌المثل آورده شده است. همه قصه‌های این کتاب، ریشه در گنجینه پر ارزش فرهنگ مردم ایران‌زمین دارد و اصل قصه ساخته ذهن نویسنده نیست. پرداختن به این قصه‌ها، به تقویت هویت ایرانی فرزندانمان کمک می‌کند و میان زندگی امروز آنها و ریشه‌های دیروزشان پلی عاطفی می‌زند.


تعداد بازدید :  113