شماره ۳۸۷ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱ مهر
صفحه را ببند
مروری بر کتاب «سیاست‌گذاری اجتماعی»؛ اثر «هارتلی دین»
سیاست‌گذاری اجتماعی؛ سازماندهی هر آنچه در زندگیست

دراین‌باره که سیاست‌گذاری اجتماعی را می‌توان ذیل چه معانی و مفاهیمی دسته‌بندی کرد تاکنون مطالب بسیاری قلمی شده است اما شاید هنوز به معنای دقیق کلمه ما با مفهوم سیاست‌گذاری اجتماعی آشنا نیستیم. مطلب ذیل نیم‌نگاهی انداخته است به نگرش‌های علمی به مسأله سیاست‌گذاری اجتماعی. واقعیت آن است که سیاست‌گذاری اجتماعی مستقیما با زندگی روزمره مردم در جامعه و رفاه و امنیت آنها سروکار دارد. سیاست‌گذاری اجتماعی، زمینه اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیکی و سازمانی را که رفاه درون آن تولید، توزیع و مصرف می‌شود، بررسی می‌کند. به تعبیری دیگر، سیاست‌گذاری اجتماعی در جست‌وجوی تهیه سیاهه‌ای از فرآیند‌هایی است که در افزایش یا کاهش رفاه موثر هستند و در چارچوب هنجارهایی جای می‌گیرد که شامل مباحث اخلاقی و پیامدهای اجتماعی در ماهیت مطلوب نتایج است.
موضوعاتی همچون برقراری عدالت، رفع فقر و تبعیض و دستیابی به رفاه و آسایش، از آرمان‌های دیرینه بشر به‌شمار می‌روند. این مسائل و بسیاری از مسائل مشابه دیگر و سیاست‌گذاری درخصوص آنها، تحت موضوعی به نام سیاست‌گذاری اجتماعی، مطالعه و بررسی می‌شوند. این سیاست‌ها ممکن است به ارتقای وضع معیشتی و نیز رفاه عمومی جوامع یا تضعیف آنها منجر شوند.
در کتاب‌های سیاست‌گذاری اجتماعی اغلب گفته می‌شود: سیاست‌گذاری اجتماعی را به‌راحتی نمی‌توان تعریف کرد. از نظر من، سیاست‌گذاری اجتماعی، مطالعه رفاه انسان است که به دو گونه می‌توان آن را در نظر گرفت؛
آیا سیاست‌گذاری اجتماعی درباره «انجام‌دادن اقدامات خوب» برای مردم است؟
آیا سیاست‌گذاری اجتماعی باید درباره تقریبا «همه‌چیز» زندگی واقعی باشد؟
پاسخ به هردو نظر، هم بله است و هم خیر. به عبارت دقیق‌تر، سیاست‌گذاری اجتماعی شامل مطالعه روابط اجتماعی ضروری برای رفاه انسان و نظام‌هایی است که از طریق آنها رفاه افزایش می‌یابد. سیاست‌گذاری اجتماعی درباره چیزهای متعدد و مختلفی است که بر زندگی همه تأثیر می‌گذارند. خدمات اساسی همچون بهداشت و آموزش، وسایل معاش همچون شغل و پول؛ چیزهای حیاتی اما نادیدنی همچون عشق و امنیت. اکنون درباره راه‌هایی که می‌توان آنها را سازماندهی کرد، فکر کنید: به وسیله دولت و مقامات رسمی؛ از طریق شرکت‌ها، گروه‌های اجتماعی، موسسات‌خیریه، انجمن‌های محلی و از طریق همسایگان، خانواده‌ها و خویشاوندان. شناخت این چیزها، موضوع سیاست‌گذاری اجتماعی است. سیاست‌گذاری اجتماعی ارتباط بسیار با اموری دارد که دولت‌ها پول‌های ما را صرف آنها می‌کنند.
آشکارترین دلیل بر اهمیت سیاست‌های اجتماعی، «هزینه‌اجتماعی» است. میزان صرف هزینه درخصوص سیاست‌گذاری اجتماعی توسط دولت‌ها ممکن است بسته به اولویت‌های درحال تغییر، افزایش یا کاهش یابد. در کشورهای دموکراتیک، چنین اولویت‌هایی ممکن است منعکس‌کننده خواسته‌های مردم و مالیات‌دهندگان که چنین هزینه‌هایی را تأمین می‌کنند، باشد. درواقع سیاست‌گذاری اجتماعی برای یافتن بهترین راه مطالعه مسائل مربوط به دستیابی به رفاه انسان، سراغ هر فضایی که نیاز باشد، می‌رود.  
خاستگاه سیاست‌گذاری اجتماعی
 از توحش تا تمدن؟
شاید مبتذل‌ترین دیدگاه درباره تاریخ انسان این باشد که انسان‌های اولیه، اقوامی وحشی بودند؛ جامعه انسانی از بربریت و وحشیگری به تمدن رسیده است. آنچه جوامع مختلف انسانی را از یکدیگر متمایز می‌کند، میزان پیچیدگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ماهیت تمدن هر جامعه است. گذار از جهانی که ظاهرا در آن انسان‌های اولیه در گروه‌هایی کوچک از خودشان مراقبت می‌کردند به جهانی که در آن نیازمند اندیشیدن به سیاست‌گذاری اجتماعی برای بقاء یک جامعه بزرگ و پیچیده است، به‌طور قطع یک فرآیند تمدن محسوب می‌شود. تمدن، هم یک وضع و هم یک فرآیند است. هریک از ما با تمدنی که در آن زندگی می‌کنیم و به آن تعلق داریم، تعریف می‌شویم. مفهوم تمدن، رابطه تنگاتنگی با مفهوم شهروندی دارد. همچنین، از دو رویکرد به شهروندی نگاه شده است؛ رویکرد لیبرال و رویکرد جمهوریخواه و هر رویکردی فرآیند سیاست‌گذاری اجتماعی متفاوتی را در نظر داشت. رویکرد لیبرال بر اختیار و آزادی فرد تأکید می‌کرد؛ در این رویکرد، ویژگی‌های جدید فردی حایز اهمیت بود. رویکرد جمهوریخواه بر همبستگی و انسجام اجتماعی تأکید می‌کرد و در ظاهر چیزی شبیه مفهوم شهروندی در آتن باستان را ارایه می‌کرد. هیچ‌یک از رویکردها در آغاز، دغدغه برابری اجتماعی نداشت. رویکرد لیبرال، برابری را برابری «قانونی»، یا برابری مطابق قانون می‌دید درحالی‌که رویکرد جمهوریخواه، برابری در عضویت و «تکلیف متقابل» می‌دانست. دیدگاه‌های جدید، درباره شهروندی، در آن زمان به سیاست‌گذاری اجتماعی تبدیل نشده بود.
الزامات آسایش
 و سعادت انسان
فقر، مفهومی اساسی در سیاست‌گذاری اجتماعی است. فقر یک مسأله گسترده و جدی جهانی است. در آغاز قرن بیست‌ویکم، از 1/6‌میلیارد نفر جمعیت جهان، 8/2‌میلیارد نفر (46درصد) با درآمد کمتر از دو دلار در روز زندگی می‌کردند و 2/1‌میلیارد نفر (20درصد) در فقر شدید و با درآمد کمتر از یک دلار در روز زندگی می‌کردند. آن چیزی که به سیاست‌گذاری اجتماعی مربوط است، سازوکارهایی است که از طریق آنها می‌توان فقر را مهار کرد، چه در کشورهای توسعه‌یافته و چه در کشورهای درحال‌توسعه. کارکرد سیاست‌گذاری اجتماعی به منزله موضوعی علمی، با حل مسائل اجتماعی و شناخت نقش دو لبه‌ای که گاهی سیاست‌های اجتماعی حاکم در قبال مسائل اجتماعی ایفا می‌کنند، ارتباطی حیاتی دارد. راه‌حل‌های سیاست‌گذاری اجتماعی نباید به دنبال سلطه بر مردم باشد بلکه باید آن دسته از عناصر اجتماعی را که باعث ارتقاء رفاه انسان خواهد شد، تقویت و با آن دسته که رفاه انسان را تضعیف می‌کند، مقابله کند.

 


تعداد بازدید :  239