شماره ۳۸۵ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۳۰ شهريور
صفحه را ببند
خطر شكاف رسانه‌اي

|  مصطفی عابدی   |   روزنامه‌نگار|

اجتماعي شدن ما و فرزندانمان از طريق نهادهاي مهمي چون خانواده، مدرسه، دين و رسانه صورت مي‌گيرد و اين فرآيند بسيار مهمي در شکل‌گیری یک جامعه و ثبات آن است. فرض كنيم كه يك كودك ايراني را از پدر و مادرش جدا کنیم و در محيطي ديگر بزرگ كنيم كه فرهنگ خانواده و نظام آموزشي و ديني و رسانه‌اي آنها متفاوت با اين موارد در ايران باشد. طبيعي است كه آن كودك به گونه ديگري اجتماعي و تربيت مي‌شود و اگر پس از بزرگ شدن به ايران بيايد، به سختي مي‌تواند با جامعه ما ارتباط برقرار كند و عضوي از آن شود، حتی اگر بداند در اصل ایرانی و فرزند خانواده‌ای ایرانی است. اين اتفاق ممكن است در داخل یک جامعه نیز رخ دهد. به اين معنا كه اگر در جامعه‌اي مثل ايران، كودكان در خانواده‌هايي از لحاظ فرهنگي كاملاً مغاير با كليت خانواده‌هاي جامعه، تربيت شوند و از رسانه‌هاي متضادي تأثير بپذيرند، نحوه اجتماعي شدن آنان با سايرين بسيار متفاوت خواهد شد. منظور از اجتماعي شدن، مجموعه ارزش‌ها، نگرش‌ها و رفتارهايي است كه هر فرد به‌عنوان عضوي از جامعه آنها كسب كرده و دروني مي‌كند. در ميان نهادهاي مذكور، اهميت و تأثيرگذاري نهاد رسانه در اجتماعي كردن درحال افزايش است. بنابراين اگر شکاف رسانه‌اي در جامعه تشديد شود و اعضاي جامعه هركدام از يك رسانه خاص خود استفاده كنند و اين رسانه‌ها نيز ارزش‌ها، نگرش‌ها و رفتارهاي مغاير يكديگر را ترويج كند، در اين صورت شاهد اجتماعي شدن دوگانه اعضاي جامعه هستيم و ناهمگوني افراد در اثر اين شكاف عميق مي‌شود و درنهايت به ناپايداري اجتماعي ختم خواهد شد. پيمايش و مطالعه‌اي كه از سوي وزارت ورزش و جوانان انجام شده، نشان مي‌دهد كه اين شكاف رسانه‌اي درحال عميق شدن است. استفاده جوانان از رسانه‌ها درحال متنوع‌تر شدن است. اينترنت و ماهواره نه‌تنها به سبد مصرف رسانه‌اي جوانان و مردم اضافه شده است، بلكه درحال جايگزين شدن با رسانه‌هاي رسمي به ويژه صداوسيما است. اين مطالعه نشان مي‌دهد 69‌درصد جوانان براي دسترسي به آدرس‌هاي اينترنتي كه از سوي مقامات رسمي غيرمجاز اعلام شده، از فيلترشكن استفاده مي‌كنند و در مقابل، حدود نيمي از آنان به صداوسيما بي‌اعتماد هستند. همچنين بخش قابل‌توجهي نيز از ماهواره استفاده مي‌كنند، در چنین شرایطی متوجه عمق شكل‌گيري اين شكاف مي‌شويم، بنابراین دور از انتظار نيست كه به همين نسبت جوانان با نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارهايي مغاير با ايده‌هاي رسمي در كشور شكل بگيرند و جامعه به سوي هرچه بیشتر قطبي شدن ميل كند.
اكنون بايد پرسيد كه راه چاره چيست؟ آيا مي‌توان دسترسي به ماهواره و اينترنت را از ميان برد و يا در مسير موردنظر حكومت محدود كرد؟ پاسخ منفي است، زيرا نه‌تنها چنين كاري شدني نيست، بلكه با گسترش امكانات تلفن همراه، رسانه‌هاي غيررسمي بيش از پيش گسترش خواهند يافت و دسترسی به آنها سهل و ساده و ارزان خواهد شد، و هرگونه كوششي براي محدود كردن دسترسي مردم به آن، جز آن كه نوعی فرصت‌سوزی است و نيروهاي عمل‌كننده را فرسوده مي‌كند، و امكان توجه آنان به اصل مسأله را نيز از ميان مي‌برد، نتیجه دیگری نخواهد داشت. تجربه سه دهه گذشته نشان داده است كه بدون استثنا و بدون‌ترديد، دسترسي‌ها به شیوه‌های جدید رسانه‌ای بيشتر و بيشتر شده است و هر عامل بازدارنده‌اي فقط و فقط در كوتاه‌مدت مي‌تواند ميزان دسترسي را كُند نمايد. ولي پس از مدتي كه سدهاي مقاومت شكست، كمبودهاي دسترسي گذشته نيز جبران مي‌شود. پس راه‌حل چيست؟ تنها راه، بازگرداندن اعتماد به رسانه‌هاي رسمي و داخلي است تا از اين طريق مردم و جوانان از اين رسانه‌ها نيز استفاده كنند و با ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهاي موردنظر جامعه نيز همنوايي پيدا نمايند. بدون بازسازي اعتماد رسانه‌اي، به شكل‌گيري اين همنوايي نمي‌توان اميد داشت. كافي است قدري آسان‌گيري شود و برنامه‌هاي خبري و تحليلی و نوشته‌هاي انتقادي عميق‌تر و آزادتر شوند. اين اتفاق نه‌تنها رغبت و گرايش به استفاده از رسانه‌هاي داخلي و رسمي را افزايش مي‌دهد، بلكه استفاده از رسانه‌هاي غيررسمي را كاهش خواهد داد و آنها را منحصر به مواردي مي‌كند كه مجاز هستند. حتي مي‌توان گفت كه در اين صورت ضرورتی بر اصرار در غيرمجاز كردن ساير رسانه‌ها نخواهد بود، و مردم خودشان به‌طور طبیعی از رسانه‌های رسمی استفاده خواهند کرد.

 


تعداد بازدید :  239