شهروند | «برای اینکه آبروی خانوادهام را حفظ کنم، دخترم رو تعقیب کردم و با گلوله کشتمش» این حرفها را پدری زده که 29 خرداد با شلیک دوگلوله اسلحه شکاری درمقابل دانشکده پرستاری خوی دخترش را به گمان ارتباط با پسر غریبهای به قتل رساند. عقربهها ساعت 9:30 صبح شنبه را نشان میداد که رهگذران بلوار ولیعصر در شهرستان خوی با صحنه تصادف عجیبی برخورد کردند. خودرو سمند بژ رنگی با خودرو پیکان پسر جوانی برخورد کرد. راننده خودرو سمند درحالی که اسلحه شکاری در دست داشت، از خودرو پیاده شد. فریاد میزد و تهدید میکرد. دخترجوانی که سرنشین خودرو پیکان بود، به شدت ترسیده بود همراه پسرجوان از پیکان پیاده شدند. التماس میکردند، اما در چهره مرد میانسال جز خشم چیز دیگری دیده نمیشد. درمیان هقهق گریههای دخترک بود که شاهدان متوجه شدند مرد تفنگ به دست پدرش است. دخترک التماس میکرد که اجازه بدهد بروند. فایدهای نداشت. اسلحه را به سمتش نشانه گرفت و بعد شلیک. دخترجوان با وجودی که هدف شلیکهای پدرش قرار گرفته بود، قصد داشت فرار کند اما چند قدمی که جلوتر رفت، گلوله چنان بیرحم در جانش فرو رفته بود که نفسش برید و روی زمین افتاد. این تنها یک نمونه از قتلهایی است که به آن «قتل خانوادگی» میگویند. اصطلاح قتلهاي خانوادگي يك اصطلاح عمومي است كه شامل مصاديق متعدد مي شود ودرحال كلي به قتلهايي اطلاق میشود که دريك خانواده با روابط خويشاوندي سببي و نسبي نزديك اتفاق می افتد و يكي از اعضا اقدام به كشتن عضو ديگر می کند.
ممکن است به دفعات زیاد درصفحه حوادث روزنامهها و روی خروجی سایتهای خبری شرح یکی از همین خانوادهکشیها را خوانده باشیم یا آشنایی برایمان تعریف کرده باشد که فلانی همسرش، فرزندش، پدر و مادرش یا یکی از عزیزانش را کشته است و هربار که میشنویم، مانند بار اول که چنین خبر تلخی را بشنویم، شگفتزده و متأثر، تنها خیلی گس بتوانیم بپرسیم «چطور میشود؟» با هزاران علامت سوال باقیمانده در ذهن. مگر میشود دستها آلوده به خونهایی شود که با آنها همسفره شده، گفته، خندیده، شریک شادی و غمهایشان بوده.
واژه «قاتل» بیرحمتر از آن است که بتوانیم برای یکی از اعضای خانواده بکار ببریم و «قتل» این سه حرف آنقدر ثقیل است که هیچوقت عادیشدنی نیست و هربار گفتنش خاطر را تلخ میکند، چه برسد به آنکه در رابطه با خانوادهای باشد. قصه قاتلان خانوادگی عجیبتر و تلختر از سایر همبندیهایشان است، چون بیشتر آنها علاوه بر آنکه پشیمانند و نادم، داغدار عزیزی هستند که خودشان با دستهای خود داغشان را بر دل نشاندهاند.
برای بررسی دقیق قتلهای خانوادگی آمار دقیقی در دست نیست و هنوز دربحث اعلام آماری قتلهای خانوادگی نتوانستهاند از آمارهای کلی قتلها جدا شوند اما بهعنوان نمونه تنها در سهماه نخست امسال رسانهها دستکم 69 فقره قتل را رصد کرده و درباره آن اطلاعرسانی کردند. بررسی این 69 فقره قتل نشان از آن دارد که سهم قتلهای خانوادگی در پرونده جنایات عددی قابل تأمل است. 20 فقره از قتلهایی که مطبوعات و رسانهها آن را منتشر کردند، خانوادگی، 25 فقره از قتلها ناشی از وقوع نزاع، 7 فقره کودککشی و یک فقره نیز کشتهشدن جنین گزارش شده است.
سال 90 آماری منتشر شد که در آن نشان میداد 33درصد قتلها با انگیزه اختلافات خانوادگی رخ داده بود و قاتل و مقتول با هم نسبت فامیلی داشتند. از میان قتلهای خانوادگی بیشترین آمار مربوط به همسرکشی بهویژه قتل زنان به دست مردان است. سازمان پزشکی قانونی هم بهعنوان مرجع رسمی برای یافتن تعداد قتلهای خانوادگی، آمار تفکیکشدهای را از این قتلها اعلام نکرده و تنها براساس مستندات پزشکی قانونی روزانه ۱۶۰۰ پرونده نزاع منجر به جرح در این سازمان تشکیل میشود و برای تخمین میزان قتلهای خانوادگی تقریبا به جز استناد به آمارهای رسانهای قتلها نیست.
اردشیر گراوند، جامعهشناس به «شهروند» میگوید که: «در سالهای اخیر با افزایش مصرف موادمخدر صنعتی و اختلالات روحی و روانی شاهد افزایش آمار همسرکشی بهویژه در شهرهای بزرگ هستیم که زنگ خطر را در این زمینه به صدا درآورده است.».
دوسال پیش بود که سردار محمدرضا مقیمی رئیس پلیس آگاهی نیروی انتظامی در مورد قتلهای خانوادگی گفته بود که: 31درصد مقتولان توسط بستگان به قتل رسیدهاند که این عدد بالایی است و لازم است جامعهشناسان، رفتارشناسان، بهداشت محیط و روان وارد میدان شوند.
مقیمی همچنان گفته بود که بیشترین انگیزه قتل در سال گذشته نزاع و اختلاف قبلی بین قاتلان و مقتولان و به معنای دیگر خانوادگی بوده است. بیشتر روانشناسان و آسیبشناسان معتقدند که قتلهای خانوادگی را باید در بستر آسیبهای اجتماعی قرار داد و بسیاری از عواملی که باعث سایر آسیبها میشوند، در این مورد هم مشترک و یکساناند.
به استناد پژوهش سمیرا کلهر، محقق اجتماعی در طول دودهه اخیر قتلهای خانوادگی تقریبا 5برابر شده و از نظر منطقهای هم در این سالها حدود 6درصد قتلهای خانوادگی درتهران و 43درصد در شهرهای دیگر بوده و اگر تعداد قتلهایی که جنسیت قاتل زن بوده یا قتل به همدستی یک زن انجام شده است، را هم درنظر بگیریم، حدود 30درصد قتلهای خانوادگی به دست زنان بوده است. موضوع قتلهای خانوادگی موضوع پیچیدهای است که شاید بیشتر چرایی آنها به دست روانشناسان و جامعهشناسان باشد که اصلا چطور میشود دست فردی به خون عزیزش آلوده شود. برای بررسی موضوع در ادامه نظر متخصصان مختلف را در مورد قتلهای خانوادگی میخوانیم.