حیدر عید استاد دانشگاه الاقصی
حیدر عید، استاد دانشگاه الاقصی در غزه با زبانی شیوا به شرح لحظات تلخ مردم غزه در ساعاتی از روزهای 28 و 29 تیرماه میپردازد. توصیفات عینی او از جنگ خانمانسوزی که در غزه در جریان است شاید بهتر از هر تصویری ما را از اتفاقات این چند روز در غزه آگاه کند. در جای جای این متن با زندگی و زمانه مردم غزه آشنا میشویم و به راستی که این چه آشنایی تلخ و دردناکیاست.
چند شبانهروز است که در آپارتمانم در غزه نشستهام. آسمان را تماشا میکنم که روزها با دودی غلیظ به رنگ خاکستری و در تاریکی شب به رنگ زرد روشن و نارنجی در میآید. رنگهای خاکستری و زرد و نارنجی حاصل لطف بمبها، موشکها، گلولهها، پهپادهای اسراییلی است. هدیه مردم ایالات متحده به مردم غزه. ما هدایای شما را نمیخواهیم، ما سرزمینمان را میخواهیم، حق اجدادیمان را میخواهیم. اما به این خاطر که اسراییلیها نیز این سرزمین را میخواهند باید در زندانی در هوای آزاد زندگی کنیم و هدف «بهترین» خلبانان شما باشیم، فاقد ارزشهای انسانی باشیم تا بتوانید ما را بکشید و ما را برای آن سرزنش کنید!
6 بعدازظهر شنبه 19 جولای، در غزه تابستان است، تابستان و همزمان ماه رمضان. خانوادهها باید در کنار یکدیگر بنشینند بر بام خانهها، افطار کنند، هندوانه قرمز آبداری را پاره کنند، آجیل و تخم کدوی بوداده بشکنند، به مساجد بروند و تا دیروقت بیدار بمانند، دعا کنند. وقت آن رسیده تا بچههایمان را به ساحل ببریم، اگر نمرههای بالایی گرفته باشند، سربهسرشان بگذاریم که چقدر باهوشاند و اگر نمرههایشان آنقدرها خوب نباشد دستشان بندازیم که چرا خیلی باهوش نیستند. وقت دیدار با خانواده در شیخ رضوان، در رفح و در خانیونس و افطار با برادران، خواهران، برادرزادهها و خواهرزادههاست. اما 12 روز است که جرأت نکردهایم خانههایمان را ترک کنیم.
باید به کودکانمان اعتراف کنیم که رمضان ما، نمیتواند مثل رمضان دیگران باشد. ما فلسطینی هستیم و زندگیمان با دیگران فرق دارد، باید فرق داشتهباشد. زندگی آنها باید متفاوت باشد، آنها سرزمینی را دارند که اسرايیلیها میخواهندش. آنها متفاوت هستند، آنها در زندگیشان با اسرايیلیها مواجهاند. آنها غیریهودیاند، دیگرانی ناخواسته، سرخپوستان آمریکایی، سیاهپوستان آمریکایجنوبی، کافران آفریقایجنوبی.
6 و 30 دقیقه بعدازظهر شنبه 19 جولای، مقاومت فلسطین از مصر میخواهد تا گذرگاه رفح را بهطور دایم باز کند. داستانی که امروز میتوانیم برای کودکانمان تعریف کنیم: چرا گذرگاه رفح امروز بستهاست؟ چرا از سال 2006 تا حالا اکثر روزها بستهاست؟ مگر مصر یک کشور عربی نیست؟ فلسطینیها عرب نیستند یا اینکه مردم غزه عرب نیستند؟ چطور میتوانیم این چیزها را برای کودکان غزه توضیح دهیم؟
یک بچه 5ساله در حالی که من مشغول نوشتن این کلمات هستند پاهایش قطع میشوند. آیا این دخترک میداند که گذرگاه رفح پیش از تولد او بسته شد؟ آیا میداند که پاهایش را فقط به این خاطر از دست میدهد که فلسطینی است و در غزه زندگی میکند و اسراییل از او خیلی خیلی میترسد؟ آنقدر از او میترسند که باید خانهاش را 10 بار پشت سر هم بمباران کنند؟ آنقدر میترسند که این حجم آتش تنها چیزی است که مانع ترس اسراییلیها از او میشود؟
7 بعدازظهر شنبه 19 جولای، دو تن از همکاران دانشگاه الاقصی پسرانشان را از دست دادهاند، خالد نصر و جمال نصر! خداوند پسران دوستداشتنی ما را بیامرزد. چطور با پدر و مادرتان روبهرو شوم؟ پدر مادرتان چطور با فردا روبهرو شوند؟ چند همکار اسراییلی با ما همدردی میکنند؟
8 بعدازظهر شنبه 19 جولای، در 48 ساعت گذشته بیشتر از 100 فلسطینی در غزه کشته شدند! جمعیت ما فقط یکمیلیون و 800هزار نفر است. این یک قتلعام است! آنها دیوانهاند. این یک نسلکشی قومی است. جهان، بیدار شو!
9 شب شنبه 19 جولای، اوو مورالس، رئیسجمهوری بولیوی آنچه را در غزه رخ میدهد نسلکشی میخواند. برخی میگویند این موضوع باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر اسرايیلیها محرکین و عاملین این نسلکشی را مجازات نکنند نیازی به بررسی نیست! قاضی ریچارد گلدستون جزییات جنایات ارتش اسراییل در 2008 و 2009 را به دست آورد. هیچکس پاسخگو نبود و هیچکس مجازات نشد. دعاوی حقوقی غزه در جنایات 2008 و 2009 به دولت آفریقایجنوبی سپرده شد تا بر طبق اساسنامه رم اقدام کند. هیچکس مسئول شناخته نشد و مجازات نشد. وقتی 60 نفر در یک روز جان میدهند کلمات دیگر معنایی ندارند، وقتی کودکان پاهایشان را از دست میدهند، تنهایی در تاریکی میایستند و در کنار اجساد پدر و مادرشان میگریند، کلمات دیگر معنایی ندارند.
10 شب شنبه 19 جولای، تظاهرات گستردهای در لندن در حمایت غزه در جریان است. به دوستانم در آنجا میگویم نباید به چیزی کمتر از اخراج سفیر اسراییل، ممنوعیتهای نظامی و تحریم علیه اسراییل رضایت دهند! این تنها راه جلوگیری از نسلکشی کنونی فلسطینیان است. هولوکاست ترسناک قرن 21!