شماره ۳۸۳ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۷ شهريور
صفحه را ببند
این شرح بی‌نهایت...

رفيق خود را عملت قرار ده و دشمنت را آرزويت.
امام علی (ع)
 دل درویش نوازت
ای چشم خمارین تو و افسانه نازت
وی زلف کمندین من و شب‌های درازت
شب‌ها منم و چشمک محزون ثریا
با اشک غم و زمزمه راز و نیازت
بازآمدی ای شمع که با جمع نسازی
بنشین و به پروانه بده سوز و گدازت
گنجینه رازی است به هر مویت و زان موی
هر چنبره ماری است به گنجینه رازت
در خویش زنیم آتش و خلقی به سرآریم
باشد که ببینیم بدین شعبده بازت
صد دشت و دمن صاف و تراز آمد و یک بار
ای جاده انصاف ندیدیم ترازت
شهری به تو یار است و غریب این همه محروم
ای شاه به نازم دل درویش نوازت
شهریار


تعداد بازدید :  109