درواقع ما در ایران گروههایی که در اینبازه زمانی بتوانند در کنار هم بمانند و به فعالیتشان بهصورت مستمر ادامهدهند و مشکلی نداشته باشند کم داشتیم. گروه پایور، گروه پورناظریها و گروه کامکارها هم از این نمونه بودهاند که البته حکایت گروه کامکارها جداست چون آنها یک خانواده هستند. اما گروه دستان در این میان شرایطش کمی متفاوت است. اعضای این گروه از برجستهترین نوازندگان عرصه موسیقی اصیل ایرانی هستند که هرکدام در کشوری جدا از نقاط مختلف جهان سکونت دارند. اما هنگام اجرا، شما کمترین شکافی را میان اعضا احساس نمیکنید و فقط همدلی است و همدلی است و همدلی. موضوع پایداری و ناپایداری گروههای موسیقی در ایران، بحثی بود که میشد با یکی از اعضای گروه دستان به چالش نشست و احتمالا نتایج خوبی هم از آن گرفت. با حسین بهروزی نیا، آهنگساز و نوازنده بربت گروه دستان که در فرصت کوتاهی به ایران آمده بود، در اینباره به گفتوگو نشستیم. گفتوگویی که در آن مباحثی مطرح شد که شاید برای هنرمندان جوان و موسیقیدانانی که به فکر تشکیل گروه هستند به کار آید.
چرا گروه به نام «دستان» نامگذاری شده است؟
دستان به معنی نغمه، پرده و آهنگ است. اسم دستان را آقای کیانینژاد انتخاب کرده بود. در همان دوره اول که من در گروه نبودم.
21 سال فعالیت مستمر برای گروه دستان نوعی موفقیت محسوب میشود، استمرار فعالیت در این بازه زمانی طولانی بر چه اساسی بوده و مهمترین رمز این موفقیت را چه میدانید؟
واقعیت این است که ما در این سالها مشکلات بسیاری داشتهایم و حتی همین الان هم مشکلاتی داریم، اما ما طی 21 سال گذشته در سختترین وضع و با وجود مشکلات زیاد توانستیم در کنار هم بمانیم. در این مدت اینگونه نبوده که من با بقیه گروه، آنها با من یا هر کدام با دیگری مشکلی نداشته باشند. ما هر ساله سفرهای زیادی میرویم و گاهی ممکن است در این سفرها دوماه را از صبح تا شب در کنار هم باشیم. در تمرینها، اجراها، روی صحنه، پشت صحنه، در راه، در محل اقامت و... در این دوره ممکن است اختلافاتی هم به وجود بیاید و کسی صحبتی کند که شخص دیگری را ناراحت کند. اما اتفاق خوبی که افتاده این بوده که ما در انتهای هر تور و هر سفر معمولا یک نشستی با هم داریم و حرفهایمان را میزنیم و انتقادهایمان را میکنیم. مثلا اگر شما حرفی زدید و من ناراحت شدم، آن را مطرح میکنیم یا درباره کارهای تبلیغات یا هر مسالهای که در کار یا روابط وجود دارد با هم حرف میزنیم. همه حرفها را میزنیم و سعی میکنیم دیگر تکرار نشود، اینکه ما این 21 سال را توانستیم دوام بیاوریم و در کنار هم بمانیم و کار کنیم تا حد زیادی بهخاطر این نشستها و صحبت کردنها بوده است. این کار موجب شده تا بدون اینکه ناراحت شویم، از هم انتقاد کنیم و در کنار هم باشیم.
شاید یکی از دلایلی که گروههای موسیقی ایرانی نمیتوانند برای مدت زیادی کنار هم کار کنند؛ ایجاد سوءتفاهمها و نداشتن راهی برای رفع آنها است. از طرفی در میان فرهنگ عمومی کشور ما انتقاد رودررو از همدیگر چندان مرسوم نیست. آیا وجود چنین فرهنگی در میان گروه دستان به دلیل این نیست که همه اعضای گروه سالهای زیادی است که ساکن کشورهای اروپایی یا آمریکا هستند؟
خیر! من 14 سال است که از ایران رفتهام و 21 سال قبل در ایران بودم. این کار ایده افرادی است که در روزهای اول این گروه را تشکیل دادند. کسانی مانند آقایان محمدعلی کیانینژاد، کیهان کلهر، مرتضی عیان و حمید متبسم. کیهان کلهر تبحر بسیاری در نوازندگی کمانچه داشت و آن زمان در ایران ناشناس بود و در کانادا زندگی میکرد، آقای متبسم هم در آلمان زندگی میکرد، از گروه ما فقط این دو نفر خارج از ایران زندگی میکردند. در شکلگیری گروه، تفکر همه اعضا این بود که میخواهیم در گروه دستان نام «سرپرست» وجود نداشته باشد و همه در یک سطح دورهم بنشینیم و شروع به کار کردن کنیم. تمام اعضای گروه در آن زمان برای خودشان صاحب نام بودند. پس تصمیم گرفتیم که دور هم جمع شویم و گروهی را راهاندازی کنیم که در آن کسی سرپرست دیگران نباشد!
در آن دوره برای اینکه به کسی این عنوان را ندهند تصمیم گرفتیم کسی را بهعنوان سخنگو داشته باشیم که از طرف ما صحبت کند. در آن زمان آقای کیانینژاد را انتخاب کردیم چون سابقه بیشتری داشتند. بعدها همین مسأله سخنگو هم حذف شد و گروه اینطور ادامه مسیر داد و کنسرتهایی در ایران و خارج از ایران داشتیم که یک دوره از همین کنسرتها را با مرحوم بسطامی در ایران روی صحنه رفتیم. بعدها باز به شکلهای مختلف این گروه در خارج از ایران حرکت کرد اما در دورههای بعدی کمکم افرادی از گروه کم شدند. بعضیها به این خاطر که سفر کردن برایشان سخت بود و بعضیها برنامههایشان با گروه هماهنگ نمیشد. مثلا برادران کامکار که گروه خودشان را داشتند، هماهنگ کردن برنامههای این دو گروه مشکل بود. اینطور بود که عدهای کنار رفتند و افراد دیگری آمدند و همکاری کردند تا به امروز که گروه دستان شکل و فرم فعلیاش این شد و حالا اعضایش من، حمید متبسم، فرجپوری، بهنام سامانی و پژمان حدادی هستیم.
نوازندههای قبلی گروه، کسانی مانند کیانینژاد، برادران کامکار(پشنگ و اردشیر) و کیهان کلهر اکنون سالها است که از گروه رفتهاند و دیگر به گروه برنگشتهاند. شما در جایی خیلی صادقانه گفته بودید که ما در رابطه با نوازندههای قدیمی و اعضای گروه دستان خیلی کم لطفی کردیم و شاید میتوانستیم بیشتر به آنها بها بدهیم.
همه ما در اثر مشغلهکاری و اینکه همیشه درحال کار کردن بودیم و مشغول کنسرت و ضبط و کارهای مختلف، به افرادی که با ما کار کرده بودند بیتوجه شدیم. من طی چندسال اخیر به این مسائل بیشتر فکر کردم و دیدم که ما نسبت به کسی مانند کیهان کلهر که واقعا زحمت زیادی برای گروه دستان کشیده، کم لطف بودهایم. ما از فکر، دانش و توان کمانچهنوازی کلهر استفاده کردهایم. اما حالا که کلهر به دلیل مسیری که برای خود انتخاب کرده از گروه جدا شده، ما بدون اینکه در نظر بگیریم ایشان سهم بزرگی در گروه داشته حتی در وبسایتی که متعلق به گروه دستان است نام ایشان را در جایگاه نوازنده میهمان قرار میدهیم، درحالیکه کلهر نوازنده میهمان نبوده، بلکه یکی از پایهگذاران گروه دستان است و سهم زیادی در این گروه دارد. ما حتی دورهای که در ایران کنسرت داشتیم و کیهان کلهر و کیانینژاد در تهران بودند، حتی آنها را برای تماشای کنسرت هم دعوت نکردیم!
در گروه دستان اگر نوازندهای در اجرایی نتواند حضور داشته باشد و بخواهید جایگزینی برای او انتخاب کنید، چه کسی در اینباره تصمیم میگیرد و معیارتان برای انتخاب یک نوازنده جایگزین چیست؟
در اینگونه موارد همه افراد گروه تصمیم میگیرند. چون در گروه سرپرستی وجود ندارد همه تصمیمها با نظر و مشورت سایر افراد گروه گرفته میشود. این طور نیست که کسی به تنهایی تصمیم بگیرد.
حتی در برخی کنسرتهایمان پوستر تبلیغی گروه، برای چاپ، به تأیید همه افراد گروه میرسد. اینطور نیست که کاری در گروه انجام شود و باقی افراد بیایند و فقط اجرا کنند. البته مواردی هم داشتیم که دوستانی در گروه مسئولیت این کار را داشتند و درنهایت هم مورد موافقت و رضایت سایر اعضای گروه واقع نشده است. وقتی میگویم مشکلاتی هم داشتیم، مشکلات اینچنینی بوده است.
شما 2سال از گروه دستان دور بودید. آیا علت این دوری به اختلاف با دیگر اعضای گروه برمیگردد؟
به خاطر یکسری از همین مشکلات. البته من در این مدت درگیر کارهای مختلف خودم هم بودم؛ یعنی اگر بروید و نگاه کنید من در 2 سالی که از گروه دستان دور بودم با گروههای ایرانی و غیرایرانی زیادی کار میکردم و در کنسرتهای مختلفی حضور داشتم. ولی در اثر اختلافات جزیی که پیش آمد، تصمیم گرفتیم برای مدتی من استراحت داشته باشم و فرم دیگری را تجربه کنم و در عین حال گروه دستان مسیر خود را دنبال کند.
خواننده در موسیقی ایرانی نقش مهمی دارد و چون او جان کلام را در اختیار دارد ارتباط بهتری با مخاطب برقرار میکند، پس انتخاب خواننده بسیار مهم است. در عین حال گروه دستان سابقه همکاری با خوانندگان بزرگی را دارد. معیار اعضای گروه دستان برای انتخاب خواننده چه بوده است؟ آیا براساس آهنگسازی که انجام میشود خواننده را انتخاب میکنید یا براساس خواننده گروه و نوع صدایی که دارد، آهنگسازی میکنید؟
هر دوی اینها بوده است. اما در وهله اول ما سعی میکنیم خوانندهای را انتخاب کنیم که توانایی بالایی در اجرا داشته باشد و اگر نامی هم دارد که چه بهتر. مثلا در دورهای که ما با آقای عقیلی شروع به کار کردیم، حداقل در خارج از ایران ایشان نامی نداشتند و در ایران مردم او را به تازگی میشناختند و مطرح شده بود. فکر میکنم 5 یا 6 سال قبل، بعد از همکاری با خانم پریسا، ما با آقای سالار عقیلی شروع به همکاری کردیم. ما در آن زمان عقیلی را جوانی توانا دیدیم که صدای پرقدرت و حس خوبی دارد، نمونه کارشان را شنیدیم و با سایر افراد گروه صحبت شد که طرح بعدیمان میتواند سالار عقیلی باشد. در دوره بعدی هم با همایون شجریان همکاری داشتیم، با اینکه او جوان بود اما هم از نامش میتوانستیم استفاده کنیم و هم از تواناییها، آگاهیها و قدرتش، او هم یک پروژه خاص خودش بود.
در انتخاب این خوانندههای مختلف پیشآمده که یک قطعه خاص را با چند خواننده مختلف اجرا کنید؟
آخرین باری که با سالار عقیلی در سالن همایشهای برج میلاد روی صحنه رفتیم، او یک قطعه را اجرا کرد که پیشتر از آن با خانم پریسا کار کرده بودیم، با این تفاوت که در آنجا با کوک دیگری و در جای صدای کس دیگری بود و در اینجا سالار عقیلی با حس دیگری اجرایش میکرد. اینطور نیست که قطعهای که ساخته میشود صرفا برای خواننده خاصی باشد و نه هیچ خواننده دیگری! همیشه این امکان وجود دارد که هر قطعهای را خواننده دیگری هم بخواند و شاید بهتر هم بخواند!
یکی از مسائل مهم در میان گروههای موسیقی و البته شاید مهمترین مسأله در بقای هر گروهی، مسأله تقسیم درآمدهای مالی است. یکی از با سابقهترین گروههای موسیقی ایرانی گروه «پایور» بود که 30 سال در موسیقی ایرانی خوش درخشید. در این گروه تقسیم درآمدهای مالی اینطور بود که هر کدام از اعضای گروه براساس کسوتی که داشتند حقوق بیشتری میگرفتند. برای مثال هوشنگ ظریف به دلیل کسوت بیشتر 18درصد، حسن ناهید 17درصد و محمد اسماعیلی 15درصد از درآمد گروه را دریافت میکردند. طی 21 سال گذشته در گروه دستان این درآمدها چطور تقسیم شده است؟
از ابتدای تشکیل گروه دستان قرار بر این بود که همه در یک سطح در کنار هم بنشینیم. از نظر مالی هم یکسان برداشت میکردیم. در اوایل آغاز فعالیت گروه دستان درآمد چندانی نداشتیم اما همان مبالغ ناچیز را هم بهطور یکسان تقسیم میکردیم. این وضع ادامه داشت تا جایی که گروه دستان شناخته شد و به درآمد مالی خوبی هم رسید. آنجایی که به درآمد بیشتر رسیدیم هم به همین روال ادامه پیدا کرد و همه حقوق یکسان برداشت میکردیم.
پرداخت حقوق برای اعضای تازه وارد و نوازندههای میهمان در گروه دستان چگونه است؟
در این ماجراها افرادی میرفتند و افراد جدیدی میآمدند، مثلا در یک دورهای در 10 سال پیش آقای فرجپوری به گروه اضافه شد. فرجپوری نوازندهای صاحبنام و آهنگسازی بسیار قوی بود. زمانیکه میخواستیم تعیین کنیم که از نظر مالی باید چطور با وی برخورد کرد؛ میتوانستیم بگوییم که ما 10سال است در این گروه هستیم و او تازه به ما اضافه شده و باید سهم کمتری بگیرد. اما از آنجاییکه همه اعضای گروه دستان همه دوستانه در کنار هم هستیم با آقای فرجپوری هم به همین صورت برخورد شد و همان روال یکسان بودن حقوق همه را پیش گرفتیم.
در گروههای ایرانی معمولا رسم بر این است که نوازندگان سازهای ضربی حقوق کمتری نسبت به دیگر اعضای گروه دریافت میکنند. در گروه دستان حقوق نوازندگان سازهای کوبه به چه صورتی تعیین میشود؟ آیا آنها هم از نظر مالی مبلغی برابر با دیگر اعضای گروه دریافت میکنند؟!
بعد از آمدن فرجپوری، بهنام سامانی هم نوازنده پرکاشن گروه ما شد. در ایران به این صورت است که نوازندههای سازهای ضربی باید پول کمتری بگیرند، ولی در گروه دستان به بهنام سامانی که دوست و همکار ما و نوازنده بسیار خوبی است به اندازه دیگر اعضای گروه حقوق پرداخت میشود. درواقع همه افراد گروه دستان چه در ضرر و چه در نفع یکسان هستند.
گروههای موسیقی ایرانی معمولا روی محور خواننده میچرخد. خوانندههای مختلف بسته به نام و شهرتشان سهم بیشتری از درآمدهای گروه را به خود اختصاص میدهند. آیا در گروه دستان نیز همین برخورد با خوانندهها میشود؟
در رابطه با خوانندهها متفاوت است. بستگی دارد با چه خوانندهای کار میکنیم. وقتی با شهرام ناظری کار میکنیم؛ نام این خواننده، جمعیت را به سالنها میآورد و انصاف نیست که ما ایشان را با سالار عقیلی که جوانی است که به تازگی و در دورهای به گروه ما اضافه شده مقایسه کنیم و بخواهیم حقوقی یکسان با خودمان به ناظری پرداخت کنیم. ما در هر دورهای با هرخوانندهای کار کردیم با توافق با همان فرد درصدی از درآمد گروه را برای آن خواننده در نظر گرفتیم. مثلا 30 یا 35 درصد از درآمد را به او پرداخت کردیم و باقی پولی که برای گروه باقی میماند بین اعضای دیگر بهطور مساوی تقسیم میشود.
سالار عقیلی هماکنون در موسیقی ایرانی خوانندهای شناخته شده است که بخشی از این معروفیتش را مدیون گروه دستان است. درحال حاضر اگر کار مشترکی با عقیلی داشته باشید، پرداخت حقوق وی به چه صورتی انجام میشود؟ مثلا در کنسرتی که سال گذشته با عقیلی داشتید چقدر از درآمد گروه را به عقیلی دادید؟
عقیلی هم در سهمش از درآمد گروه با ما یکسان است.
کسی مانند همایون شجریان چطور؟
همایون شجریان طبعا به دلیل داشتن اسم شجریان جمعیت بیشتری را به سالن میآورد و ما برای شجریاندرصدی از درآمد را در نظر میگیریم.