شماره ۸۵۵ | ۱۳۹۵ چهارشنبه ۵ خرداد
صفحه را ببند
تا بلکه، دگر، باشیم

سپهر دادجوی توکلی روزنامه نگار

حالا تقریبا همه از «فروشنده» می‌گویند. «فروشنده» با همه نقدهای بد و خوب در «کن» موفق بود و سینمای ایران را به شوق آورد. برخی آن را جشنواره «دگرباشان» خواندند و سعی کردند نادیده‌اش بگیرند. برخی نیز با آب و تاب فراوان عکس‌ها و نقل‌هایش را به اشتراک گذاشتند و خیلی عمیق و دقیق نگاهش کردند.
در رسانه‌های خارجی اما تقریبا همه به تحلیل و تفسیر آن پرداختند. مهم‌ترین نشریات سینمایی دنیا به نخل‌های طلایی بهترین بازیگر و سناریست این جشنواره واکنش نشان دادند و در کنار دیگر برندگان و برجستگان جشنواره آن را نقد کردند. این چند خط به تاثیرگذاری رسانه اختصاص ندارد. کاری با مخالفین و موافقین کن هم نداریم. برایمان مهم هم نیست «این طرفی‌ها» چه می‌خواستند و «آن طرفی‌ها» چه کردند. از انکار و تأیید هم فراتر رفتیم. بحث بر سر کارکرد رسانه‌هاست. کارکردی که لاجرم به انتقال پیام ختم می‌شود. چه «دگرباش‌اش» بنامید چه «مقدس‌اش» بخوانید. سرگرمی یکی از کارکردهای مهم رسانه‌هاست که از بلع کودکانتان گذشته و خود شما را به دام انداخته است.
آن چیزی که «روایت» به کارکردهای سنتی رسانه افزود، اکنون به‌عنوان نخستین چشم‌نوازی رسانه‌ها تلقی می‌شود. به زبان ساده‌تر داستان فرهادی که در نگاه اول می‌تواند شما را سرگرم کند، چه در خودش با پیامی که به مخاطب منتقل می‌کند، چه با جشنواره‌ای شدن‌اش- به قول مک لوهان- می‌تواند اثری در ذهن بگذارد که با صرف هزینه‌های گزاف و پروپاگانداهای ساختارمند، نمی‌توانیم در ذهن مخاطب بگذاریم.
مخاطب محتاج روایت سلیس و داستان در رسانه است. تصور بفرمایید ما در این هزاره چگونه می‌توانیم با دو عدد صندلی مجهز به کارشناس، یک مجری دیکته‌پذیر و یک دکور غالبا یک شکل و کارنشده مخاطب را مجاب به شنیدن بکنیم؟
این‌گونه است که حرف فرهادی خریدار پیدا می‌کند. چرا؟ چون روایت سرگرم‌کننده‌ای ارایه می‌دهد و مخاطب را مجاب می‌کند، بنشیند و حرف او را گوش دهد. بی‌بی‌سی، مستند حیوانات پخش می‌کند و سی‌ان‌ان پخش زنده‌های حیرت‌انگیز. پرس‌تی‌وی نیز گاه‌گداری کلیپ‌های ایرانگردی جذاب. این حکایت رقابت شرکت‌های غول‌آسای الکترونیکی برای رقابت در بازار گوشی‌های همراه و لپ‌تاپ‌‌هاست. کدام بیشتر شما را به دام می‌افکند؟ در این رقابت فشرده شما با آن قطع فضایی روزنامه‌تان با گرافیک از مد افتاده و لی‌آت بندی‌های دهه60 نمی‌توانید پیامتان را به گوش مخاطب برسانید. البته این یک عامل درکنار عوامل دیگر است.
سرگرمی نه‌تنها کارکرد مبتذلی برای رسانه‌ها نیست، بلکه به معنای دریچه ورود به محتوای عمیق و تأثیرگذار رسانه‌ها تلقی می‌شود. اینجاست که شبکه‌های قارچ‌گونه ماهواره‌ای مرتب فیلم‌های به‌روز را پخش می‌کنند تا درکنار همه آن فیلم‌ها آگهی‌هایشان فروش کند یا اخبار مفتضح‌شان، بیننده پیدا کند. هنر روایت، هنری که امثال فرهادی دارند، به رسانه- این‌جا سینما- این امکان را می‌دهد که قدرت پیدا کند. تاثیرگذار شود. حتی حرفش خریدار پیدا کند. حالا همه دارند برای یکی دست می‌زنند و یکی دیگر بر سکوی نشسته با یک دوجین کتاب و به روایت مضحک خود از تلقی «دگرباش» می‌اندیشد. حالا همه شهاب حسینی را می‌بینند که آمد و گفت «خدا را شکر». دور هم نشستیم- به قول سال‌ها پیش رئیس سینمای جوانان ایران- تخمه شکستیم و فیلم دیدیم. سرگرم شدیم و با لبخند سالن سینما را ترک کردیم تا بلکه دگر، باشیم.

 


تعداد بازدید :  156