شماره ۸۵۵ | ۱۳۹۵ چهارشنبه ۵ خرداد
صفحه را ببند
چرا قربانیان کودک‌آزاری سکوت می‌کنند؟

تحقیقات اخیر در اقصی‌نقاط دنیا ثابت کرده است که‌ درصد بسیار کمی از قربانیان کودک‌آزاری جنسی، واقعه دهشت‌انگیز زندگی خود را با کسی در میان می‌گذارند. این بحث تا آن‌جا پیشرفته که اخیرا سازمان‌های بین‌المللی حفظ حقوق کودکان، آمار موجود را مثل نوک کوه یخی مهیب می‌دانند که بخش اعظم آن از دیده‌ها پنهان است. ولی چرا این قربانیان سکوت می‌کنند؟
دلایل مربوط به کودکان
برای کودکان تجربه‌جنسی در سنین پایین بسیار مبهم است. کودکان اطلاعی از کیفیت عمل جنسی ندارند و اگر هم دارند بسیار نامشخص و مبهم است. برای آنها این دنیا ناشناخته است. در عین حال به‌دلیل واکنش‌های بدنی هنگام عمل جنسی، آنها احساسات بسیار عجیب و سردرگمی پیدا می‌کنند.
هرچند آنها به‌زودی ماهیت نادرست عمل را درک می‌کنند ولی مدت‌ها طول می‌کشد که آن را گزارش کنند. این موضوع وقتی پیچیده‌تر و بغرنج‌تر می‌شود که کودک‌آزاران از روش‌های متفاوت تطمیع و تهدید استفاده می‌کنند.
به‌همین دلیل مهم، در موارد بسیاری، کودکان به دلیل ترس، از هرگونه صحبت یا گزارش سرباز می‌زنند. کودکان در بسیاری موارد بر این باورند که عدم‌گزارش، بخشی از راه‌حل مسأله است. از آن‌جایی که آنها خود را غرق در گناه می‌دانند، حاضر نیستند با گزارش آن باعث مشکلات بیشتری برای خود و خانواده‌شان شوند. دلیل دیگری که کودکان از گزارش سر باز می‌زنند، این است که نمی‌دانند چگونه و به چه کسی گزارش کنند. این امر مخصوصا در آزارهای داخل خانواده که تقریبا نیمی از آزارها را شامل می‌شود، اهمیت صدچندان پیدا می‌کند.
دلایل مربوط به بزرگسالان و والدین
عموما اطلاع‌رسانی درمورد آزار جنسی بسیار محدود و همیشه در‌ هاله‌ای از ابهام بوده است. تابوی مسائل‌جنسی در خانواده‌ها باعث‌شده والدین بیشتر ترجیح بدهند که از این بحث‌ها اجتناب‌ و کمتر درمورد تبعات آن بحث و بررسی کنند.
بحث   امنیت- جنسی عموما در چارچوب قوانین اجتماعی دنبال‌می‌شود ولی متاسفانه این امر در جامعه ما هنوز دارای محدودیت‌های فراوان فرهنگی، مذهبی و سیاسی است. در نتیجه به دلیل عدم بحث کافی در جامعه، نه‌تنها مردم از شدت و ماهیت بسیار خطرناک این مشکل به اندازه کافی اطلاع ندارند بلکه اعتقادات غیرسازنده‌ای هم پیدا می‌کنند؛ مثلا کودک‌قربانی یا خانواده او را هم گناهکار می‌دانند.
بی‌اطلاعی والدین و دیگر افراد دست‌اندرکار باعث می‌شود به کرات فرصت‌های طلایی برای گوش فرا دادن به کودکان   قربانی از دست برود.
اگر فرد متجاوز در موقعیت اجتماعی بالایی باشد، متاسفانه بعضی خانواده‌ها به‌دلیل نبود مراکز حمایتی و ترس از «بدترشدن ماجرا» از گزارش واقعه منصرف می‌شوند.
بعضی خانواده‌ها هم بر پایه اعتقاد نادرست که گزارش ماجرا، مشکل را پیچیده‌تر می‌کند، خود شروع به درمان آن می‌کنند. این درمان‌ها عموما نادرست و نارسا بوده و باعث وخیم‌ترشدن وضع قربانی می‌شود.
اگر شخص متجاوز در میان اقوام و فامیل باشد، بعضی خانواده‌ها به‌دلیل این‌که طرح موضوع باعث مشکلات عدیده در دیگر خانواده‌ها می‌شود از گزارش موضوع صرف‌نظر می‌کنند.
دلایل مربوط
 به قانونگذاران و مدیران جامعه
کودکان آزاردیده دچار حس شدید ناامنی و گناه می‌شوند. تأمین امنیت این کودکان بسیار مهم است چراکه اگر کودکی احساس امنیت نکند، زبانی برای شکایت نخواهد داشت.
به همین دلیل، پیگیری آزار جنسی کودکان نیازمند قوانین حمایتی قوی است. نبود یا کمبود حمایت‌های قانونی و اجتماعی از کودکان، حس ناامنی آنها را بیش از پیش بالا می‌برد. آزاردهندگان جنسی کودکان در بیشتر کشورهای دنیا به‌عنوان متهم تحت‌پیگرد جدی قانونی قرار می‌گیرند. برای این جرم در بیشتر کشورها مجازات‌های سختی درنظر گرفته می‌شود تا موارد و دفعات جرم‌ را محدود کنند. به همین دلیل نقش قانون مشخص و موثر در حمایت کودکان و محدودیت کودک‌آزاران بسیار حیاتی و لازم است.
عدم وجود قانون حمایتی مدلل باعث تعدی روزافزون کودک‌آزاران به حریم بسیار شکننده کودکان مظلوم می‌شود. مدیران جامعه با حمایت و برنامه‌ریزی نیروهای مردمی و دولتی می‌توانند مأمن و امیدی برای این کودکان و خانواده‌هایشان فراهم آورند و عامل مهمی در کنترل تعدی‌های احتمالی باشند.
همه ما در مقابل این کودکان   مسئولیت داریم و تا زمانی که امنیت لازم را فراهم نکنیم تا آنها درباره دردهایشان لب به سخن بگشایند، این   کودکان و   قربانیان همچنان خاموش خواهند ماند.

 


تعداد بازدید :  106