مجتبی پارسا| هرساله، زلزلهشناسان، با کمک سازمان زمینشناسی کانادا، بیش از 2500 زمینلرزه را در غرب کانادا، ثبت و ضبط میکنند. ساحل اقیانوس آرام در کانادا، خطرناکترین منطقه مستعد زلزله این کشور است. در مناطق غربی جزیره ونکوور بیش از 100زمینلرزه با قدرت 5 ریشتر و بیشتر، در طول 70سال گذشته، رخ داده است. بخشی از گسل بزرگ حلقه آتش (Pacific Ring of Fire) در این مناطق وجود دارد که درکنار گسلهای فعال یا پوستههای شکستهشده زمین، خطر زمینلرزه را در این مناطق افزایش داده است. سطح زمین، همواره درحال تغییر و دگرگونی است؛ چراکه از صفحههایی (مثل پازل) تشکیل شده که با سرعت ثابت و تقریبی 2 تا 10سانتیمتر در سال، دایما درحالحرکت هستند (یعنی سرعتی که ناخنهای دستان ما رشد میکنند). این صفحهها میتوانند از کنار یکدیگر بلغزند، یا به هم برخورد کنند یا از یکدیگر فاصله بگیرند. مناطق غربی و ساحلی کانادا، جزو مناطقی است که هر سه این حرکتها در صفحههای پوسته زمین رخ میدهد و موجب فعالیتهای شدید زمینلرزهای میشوند. مثلا زمینلرزه 1949 در جزیره کویینشارلوت، با بزرگی 8.1ریشتر، زمینلرزهای در منطقه ستل- تاکوما درسال 2001 به بزرگی 6.8ریشتر و زمینلرزه 1946 در جزیره مرکزی ونکوور با بزرگی 7.3ریشتر).
تاثیر زمینلرزه بر ساختمانهای شهر، براساس چند فاکتور مشخص میشود:
فاصله ساختمانها از منطقه زمینلرزه، شدت زمینلرزه، عمق زمینلرزه، نوع و شرایط خاکی که ساختمانها روی آن ساخته شدهاند، و درنهایت، مقاومت و استحکام ساختمانها، نوع زمینلرزه (که بهصورت افقی باشد یا عمودی).
همه موارد بالا، تا حدی شناخته شده هستند، اما درمورد فاکتور آخر باید بگوییم بهطورکلی دو نوع لرزش وجود داد؛ عمودی و افقی که لرزشهای افقی، بزرگتر هستند و موجب خرابیهای بیشتری میشوند.
استحکام ساختمانها نیز مسأله مهم دیگری است که باید به آن توجه شود. اساسا این مورد (یعنی مقاومت ساختمانها) و نوع خاکی که ساختمانها روی آن ساخته میشوند، تنها مواردی هستند که به دست انسانها تعیین میشوند. عمق زمینلرزه، شدت و نوع آن اما چیزی نیست که در دست انسانها باشد. بنابراین باید تمام سرمایهگذاری خود را روی این دو فاکتور قراردهیم.
ساختمانهای با ساخت شکننده، یا با مصالح غیرمقاوم یا ساختمانهای قدیمی که استحکام آنها در طول زمان، دستخوش تغییرات شده است، نمیتوانند در مقابل زمینلرزه دوام چندانی داشته باشند. در اوایل دهه 1980، استاندارد طراحی و قوانین ساخت برای مصالح و بناها، مورد تجدیدنظر قرار گرفت تا از این موضوع اطمینان حاصل کنند که ساختمانهایی که از این به بعد ساخته میشوند، در مقابل زمینلرزه، استحکام لازم را دارند. اما مسألهای در این میان وجود داشت که آن، ساختمانهایی بودند که تا پیش از تجدیدنظر قوانین، ساخته شده بودند و نیاز به بازسازی یا نوسازی داشتند. این موضوع، خصوصا برای ایالتهای ساحلی که روی گسل «حلقهآتش» اقیانوس آرام قرار داشتند بیش از سایر مناطق، اهمیت داشت، به همین منظور، سال 2006، در ایالت بریتیشکلمبیا، نظامنامهای تنظیم شد که شعار اصلی آن، «کمترین میزان آسیبدیدگی در زمینلرزه» بود. آنها شروع به ساخت مدارس، بیمارستانها و مراکز مهم در این ایالت کردند تا کمکم ساختمانها و بناهای قبلی که با نظامنامههای پیشین ساخته شده بودند را خالی از سکنه کنند. جدا از نوع و جنس مصالح ساختمانی، این نظامنامه جدید، ساختوساز روی بعضی زمینها را نیز ممنوع کرده بود. به این معنا که قوانین ساخت بناها، روی خاکهایی که تا پیش از این، استاندارد درنظر گرفته میشد، ممنوع اعلام شد و به این ترتیب، قوانین سختگیرانهتری برای اطمینان بیشتر، در پیش گرفته شد.
همچنین، یکی دیگر از مسائل بحثبرانگیز، موضوع سونامی بعد از زمینلرزه بود. یعنی ممکن است که ساختمانهایی بتوانند در برابر زمینلرزه و لرزشهای شدید، تاب بیاورند، اما درمقابل امواج ناشی از این زمینلرزه که به شکل موج سونامی خود را نمایان میسازد، نتوانند مقاومت کنند و در نتیجه فرو بریزند.
اگرچه در این نظامنامه، موارد اینچنینی نیز مدنظر قرار گرفت و برای ساخت ساختمانهای جدید، فاصلهای از ساحل درنظر گرفته شد، اما بعضی زلزلهشناسان و زمینشناسان، معتقدند که بسیاری دیگر از این ساختمانها، اعم از مسکونی و تجاری، همچنان در معرض خطر سونامی قرار دارند.
حتی ممکن است یک منطقه، آنچنان از ساحل فاصله داشته باشد که وقتی امواج سونامی به آنجا میرسند، قدرت تخریبکنندگی خود را از دست داده باشند، اما بهواسطه اینکه این مناطق، پایینتر از سطح دریا قرار دارند، یا در فضای بسته و محصوری هستند، شاهد آبگرفتگی باشند که به نوبه خود، میتواند موجب شلشدن پایههای ساختمانها و درنهایت ریزش آنها شود، خصوصا اگر این ساختمانها، قدیمی باشند. به همین منظور، از زمینشناسان و متخصصان خاک استفاده شد تا با انجام آزمایشهای خاکشناسی، نفوذپذیری خاکهایی که قرار است ساختمانهایی روی آنها بنا شود، مشخص شود تا در صورت رسیدن آب به آن مناطق، در زمین فروکش کند.
با همه این تفاسیر، همچنان گروههایی هستند که درمورد نظامنامههای جدید، ساختمانهای قدیمی، نزدیکی به ساحل، جنس خاکهایی که برای ساختوساز درنظر گرفته شدهاند و مواردی از این دست، نقدهای جدی وارد میکنند.
ساختمانهای قدیمی و نواحی ساحلی آسیبپذیرترین مناطق درمقابل زمینلرزه
طبق نظر جان کاسیدی، زلزلهشناس سازمان منابعطبیعی کانادا، سازههای قدیمی و نواحی ساحلی کمارتفاع، درصورت وقوع یک زمینلرزه قوی در جنوبغربی بریتیشکلمبیا، در معرض خطر بیشتری قرار خواهند داشت.
کاسیدی اظهار کرد: «بزرگترین صدمات را در کناره ساحلغربی ونکوور خواهند دید و هم شاهد قویترین لرزه و هم بلندترین امواج سونامی خواهند بود. در ویکتوریا و ونکوور بیشترین خسارت به ساختمانهای قدیمی مانند ساختمانهای آجریای که نوسازی نشدهاند، وارد خواهد شد».
ساختمانهای تازهساخت و ضدزلزله کمتر فروخواهند ریخت، گرچه ریزش شیشه خطر احتمالی در مناطق درونشهری خواهدبود.
کاسیدی و همکارانش برای تخمین و پیشبینی تاثیرات یک زمینلرزه عظیم، از مجموعهای از الگوهای مبتنیبر شواهد وقایع مربوط به زمینلرزههای گذشته در شمالغربی آمریکایشمالی و همچنین تاثیرات فجایع اخیر با مقیاس مشابه- که در مناطق دیگر همچون شمال ژاپن، شیلی و سوماترای اندونزی رخ دادهاست- بهره میگیرند.
کاسیدی توضیح داد که الگوها نشان میدهند که لرزه، 3 تا 5دقیقه طول خواهد کشید و یک سونامی در پی خواهد داشت که همچون امواج مربوط به زلزله، هرچه از منشأ دور شود از شدتش کاسته خواهد شد: «این موج بالضروره با منتشر شدن در تنگهژواندوفوکا (Juan de Fuca) در حوالی دریای سالیش (Salish Sea) و نهایتا ونکوور، انرژی خود را از دست خواهد داد.»
الگوها گویای این هستند که این موج در بندرگاه ویکتوریا، 3 تا 4متر و در ونکوور تقریبا نصف آن، ارتفاع خواهد داشت.
بریتیشکلمبیای جنوبغربی در نزدیکی حاشیه «منطقهفرورانش» قرار دارد، جایی که صفحه تکتونیکی ژواندوفوکا درحال پوشیدهشدن در زیر صفحه گستردهتر آمریکایشمالی است. بهمرور زمان، فشاری در پوسته سخت حاصل میشود تا درنهایت، ناگهان انرژی، آزاد شده و موجب لرزش زمین میشود. اسناد جغرافیایی و تاریخ شفاهی بومی نشان میدهند که زمینلرزههای فرورانشی تقریبا 9 ریشتری در فواصل میان 250 و 850 سال، در منطقه ما رخ میدهند. جدیدترین نمونه این تحولات ناگهانی در 3 قرن پیشروی داده است.
کاسیدی میگوید: «صفحه اقیانوسی را میبینیم که سالانه 4 تا 5سانتیمتر بهسوی ما رانده میشود، این سرعت، تقریبا به اندازه سرعت رشد ناخنهایمان است. اما نباید آن را کم پنداشت، چراکه در طول 100 سال- تقریبا عمر یک انسان- این اندازه به 4 تا 5متر میرسد.» کاسیدی افزوده است: 3نوع مختلف از زمینلرزهها بریتیشکلمبیای جنوبغربی را تهدید میکند. «زمینلرزه فرورانشی پرفشار» که پیشتر مورد بحث قرار گرفت، «زمینلرزه پوستهای» و «زمینلرزه عمیق». دو زمینلرزه آخر کمشدت اما فراوانترند. وقایعی همچون زمینلرزه هایدا گوای (Haida Gwaii) به بزرگی 7.8 در اکتبر 2012 که موجب هشدار سونامی شد نیز میتواند خطرات بزرگی را ایجاد کند.
سطوح گوناگون دولت این خطرات را تأیید کردهاند. ضوابط ساختوساز ملی کانادا مستلزم آن است که سازهها باید به استاندارد عالی مقاومت در برابر زلزله متعهد باشند و زمینلرزهشناسان در سازمان منابعطبیعی کانادا، نقشههایی را براساس خطرات مربوط به زمینلرزه طراحی کردهاند. هریک از استانها برنامه واکنش اضطراری دارد. شهر ونکوور همانند دیگر شهرداریها، اخیرا برنامه آمادگی در برابر زمینلرزهاش را بهروزرسانی کرده است.
گوردون ردموند، متخصص برنامهریزی اضطراری معتقد است که اگرچه همه این اقدامات ستودنی هستند، اما با رویکرد فراگیرتر به کاهش و واکنش نسبت به خطرات، از هر دو لحاظ امنیتعمومی و هزینه اقتصادی، میتوان عملکرد بهتری داشت.
وی میافزاید: «بسیار خوب است که دولتها این خطرات را جدی میگیرند و برای مقابله با آنها به بررسی برنامهها و استراتژیها میپردازند. اما بهینهتر این بود که گروهی از خطرات را درنظر میگرفتند و آنها را در ارزیابی واحدی ادغام میکردند». قیمت فجایع طبیعی شامل آتشسوزیها، سیلها، زمینلغزهها (رانشزمین) و طوفانها در بریتیشکلمبیا درحالافزایش است و طبق محاسبه ردموند بهطور میانگین از سال 2007 تا 2012، 184هزار دلار در روز هزینه در بر داشته است:
«اگر تحلیلی سامانمند از همه خطراتمان بهعمل بیاوریم، میتوانیم تعیین کنیم که این خطرات چیستند، چقدر به ما نزدیکاند، چه زمانی به ما میرسند و چقدر به طول میانجامند. همچنین میتوانیم مشخص کنیم که کدامیک از محیطهای ساخته شده ما در مسیر خطر هستند.»
همانگونه که ردموند اشاره کرده است، یک زمینلرزه بزرگ در ونکوور میتواند سیلی از مشکلات را به همراه بیاورد: فرو ریختن ساختمانها و دیگر سازهها، تخریب لولههای نفت و گاز یا آب و فاضلاب، لولههای انتقال انرژی، جادهها و پلها، انتشار مواد سمی خطرناک و... درنهایت سونامی که خطری عظیم و بسیار جدی است.
پیامد زمینلرزه و سونامی توهوکوی ژاپن (Tohoku ) در سال 2011 شاهدی بر مدعای ردموند است. زمینلرزه اولیه به ساختمانها و زیرساختها شامل نیروگاه هستهای فوکوشیما خسارت زد و خاکهای نرم نزدیک ساحل را گداخت. اگرچه دیوار ساحلی که با ارتفاع 10متری تقریبا 40درصد از خط ساحلی ژاپن را دربر گرفته است، سازهها ممانعت کمی در برابر موج نشان دادند، تا حدودی به این علت که زمینلرزه موجب نشست زمین شده بود. بهرغم سامانه پیچیده هشدار سونامی، ضوابط سختگیرانه ساختو ساز و استانداردهای جهانی آمادگی و واکنش در برابر زمینلرزه، بیش از 19هزار نفر جان باختند و بیش از 300هزار نفر از خانههایشان آواره شدند.
کاسیدی اشاره کرد: «در ژاپن ساختمانها هنگام زمینلرزه خوب عمل کردند. این سونامی بود که بیشتر ویرانیها را سبب شد و این سونامی بزرگتر از آن چیزی بود که آنها انتظارش را در آن قسمت از ژاپن میکشیدند.»او ادامه میدهد: «وقتی زمینلرزه فرورانشی در ساحل ونکوور رخمیدهد، میدانیم که جزیره ونکوور شاید به اندازه نیم متر یا شاید یک یا دو متر در آب فرو خواهد رفت، احتمالی که دولتها و دستاندرکاران باید در محاسباتشان بیاورند.»
ردموند، طرحریزی برای تهدیدها، سازگار کردن الگوهای استفاده از زمین و استفاده از مزیتهای امکانات طبیعی جغرافیایی را برای دفع فجایع احتمالی توصیه میکند. او میگوید که دیگر مانع بزرگ، سروکله زدن با لایههای مختلف دولت است. مسئولان و کادر منتخب، حوزههای تصدی مختلفی را برعهده دارند و متقاعدکردن نمایندگان پارلمان جهت برنامهریزی برای بیش از 4سال، گاه بسیار چالشبرانگیز است.
بهنظر ردموند، اگرچه سونامی و خسارت به ساختمانها و زیرساختها ممکن است پیامد یک زمینلرزه بزرگ باشد، اما اکثریت صدمات مربوط به زمینلرزه به علل کمتر احساسی مربوطاند: ریختن آوار در خانه، محل کار و مدرسه.
ردموند برای افراد و خانوادهها، چند توصیه ساده میکند: «از قراردادن اشیای سنگین در قفسهها خودداری کنید و آذوقه چند هفتهای به اضافه لوازم ضروری شامل چراغ قوه و باتری جایگزین در دسترس داشته باشید. انگار که قرار است به سفری طولانی بروید.»