شماره ۳۸۱ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۵ شهريور
صفحه را ببند
تبعات شکست

انسان در مواجه با ناکامی 5 مرحله را از سر می‌گذراند. انکار، فرافکنی، پرخاشگری، افسردگی و پذیرش، 5 مرحله‌ای هستند که باید طی شود تا یک بحران حل شده و فرد به زندگی دوباره برگردد. بحران‌ها یا به تعبیر دیگر شکست‌ها اگر ادامه داشته باشد یک درماندگی خودآموخته در فرد به وجود می‌آورد که به گفته امیرحسین جلالی (روانپزشک) به فرد حالت انفعالی می‌دهد و او را از انجام تمام امور باز می‌دارد. این بحران‌ها یک نقطه جوش به حساب می‌آیند و باید هرچه سریع‌تر برطرف شود چرا که تداوم آنها می‌تواند تأثیرات زیادی در زندگی افراد بگذارد.
بحران‌های فردی اگر به درستی درمان نشوند، جامعه را با یک بحران اجتماعی روبه‌رو می‌کند که بی‌مسئولیتی و در انزوا بودن افراد جامعه از مهم‌ترین خصوصیات آن است.
تغییرات زیادی که در این چند‌سال اخیر بر سر اقتصاد و وضع زندگی افراد آمده، جامعه را با یک وضع ویژه روبه‌رو کرده و باعث به وجود آمدن دردی مشترک بین همه مردم شده است. اتفاقی که به گفته نیره توکلی (جامعه‌شناس) می‌تواند خطرساز باشد و همین خطرناک بودن نقش نهاد‌های اجتماعی را بیشتر می‌کند. رکودهای اقتصادی، رویدادهای اجتماعی و جنگ‌ها عوامل مهمی هستند که انگیزه را از افراد جامعه می‌گیرند و در این بین ایجاد تغییر برای سبک زندگی و پایبندی به درخواست مردم و ایجاد ثبات، اصولی هستند که می‌تواند یک جامعه را از بحران خارج کند. این پرونده که عمده مطلب آن به خطای نجات‌یافتگان اختصاص پیدا کرده، مروری است بر روش‌هایی که با آن می‌توان از یک بحران عبور کرد. بحران‌هایی که گاه برای همیشه حل نشده باقی می‌مانند و گاه با کمک نهادهای حامی‌گر و اقدامات عملی‌تر به سرانجام می‌رسند.
در این پرونده سعی شده تا نگاهی دیگر به موضوع شکست، چه در بعد فردی و چه اجتماعی وجود داشته باشد و مسائل سخت زندگی آن‌جا که تبدیل به یک بحران می‌شود با یک مدیریت درست و اصولی به سمتی پیش رود که امید مهم‌ترین نتیجه آن باشد.


تعداد بازدید :  262