شماره ۳۸۰ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۴ شهريور
صفحه را ببند
کوری... (3)

محمدمهدی پورمحمدی

آورده‌اند دو همسفر، ظرفی شیربرنج خریدند. یکی از آنها که بسیار خسیس بود با چاقو وسط بشقاب را خط کشید و از جیب خود کیسه‌ای شکر بیرون آورد و در قسمت مربوط به خود شکر ریخت. رفیقش از او خواست که برای او هم شکر بریزد، اما فرد خسیس زیر بار نرفت، او هم آفتابه‌ای از آب آلوده بالای بشقاب شیر برنج گرفت و گفت من هم می‌خواهم روی سهم خودم آب بریزم. همسفر خسیس که می‌دانست آب آلوده، به تمام بشقاب سرایت خواهد کرد و سهم او را هم به گند خواهد کشید، به ریختن شکر روی سهم رفیق خود رضایت داد.
در دو یادداشت پیشین گفته شد: یکی از علل عمده مشکل پراکندگی و انباشت زباله در محیط زیست، نادانی است. گفتیم: یکی از این نادانی‌ها، جهل به چرخه طبیعت است و اشاره کردیم گردشگری که فرسنگ‌ها دور از خانه و شهر خود، جاده، جنگل، رودخانه، دریا، دریاچه و هر جای دیگری را به زباله آلوده می‌کند، نمی‌داند که دیر یا زود شیرابه مسموم آن زباله‌ها، به قوری چای، آب آشامیدنی، سبزی، میوه و حتی شیر، گوشت و ماهی که مصرف می‌کند برمی‌گردد. مادر از این‌که شیشه شیر فرزند و ظروف آشپزخانه و کاسه و بشقاب را خیلی تمیز شسته، سبزی‌ها و میوه‌ها را ضد عفونی کرده، گوشت و ماهی را در جای مناسب و شرایط بهداشتی نگهداری کرده و خانواده از آب ظاهراً سالم استفاده می‌کند، اظهار خوشحالی و رضایت می‌کند؛ اما اگر بداند همه اینها ظاهر قضیه است، و میوه‌ها، سبزی‌ها، چای، دمنوش‌ها و داروهای گیاهی و ماهی‌ها از شیرابه‌های زباله‌هایی که شخص شخیص خود و سایر هموطنانش در طبیعت رها کرده‌اند تغذیه کرده، گاوها و گوسفندان همان سموم، قارچ‌ها و کپک‌ها را خورده و گوشت و شیرشان آلوده شده، چه حالی پیدا خواهد کرد؟! آن مادر اگر بداند که بقایای گند و کثافتی را که خانواده‌اش در سفر تفریحی‌ سال گذشته با خنده و شوخی، جست و خیز و شادمانی، به رودخانه ریخته‌اند، پنهانی و دور از چشم، در سفره‌های زیرزمینی آب و رودها و نهرها، شهر به شهر، کوچه به کوچه و خانه به خانه آنها را تعقیب کرده تا راه یخچال آنها را یافته و امروز سر سفره‌ای که به زیبایی آراسته‌اند، قرار است قسمتی از همان گند و کثافت را نوش جان کنند، آیا باز هم حاضر است رودخانه‌ها را هرچند هزاران کیلومتر از شهر و دیارش دور باشد، آلوده کند.
کارخانه‌داری که راه فاضلاب کارخانه را به رودخانه گشوده و فکر می‌کند با این صرفه‌جویی و کسب سود، آینده فرزندان و نسل‌های بعد از خود را از نظر مادی تأمین می‌کند، به اثرات فلزهای سنگین در آب و گیاه و ماهی‌ها و حیواناتی که از آن آب و گیاه تغذیه می‌کنند و از تأثیر سوء تمامی آنها بر سلامتی انسان و نسل‌های آتی آگاهی ندارد و به تعبیر صریح‌تر – با تمامی ملاحظاتی که در یادداشت‌های پیشین به آنها اشاره شد - یک نادان به تمام معنی است. در برخی از کشورهای دنیا صاحب این قلم شاهد بوده است که پس از بیرون آوردن یک تانکر سوخت سوراخ شده مربوط به موتورخانه یک مجتمع آپارتمانی، که در حضور ناظرینی از شهرداری صورت گرفت، مسئولان فنی مجبور شدند خاک‌های آلوده به مواد سوختی را در کیسه‌های مخصوص ریخته، ببرند و درواقع آن خاک آلوده را از چرخه طبیعت خارج سازند. نمی‌توان به سادگی قضاوت کرد که آنها کشور و آب و خاکشان را خیلی دوست دارند و گردشگر ایرانی که در کشور و میهن عزیزمان کنار رودخانه، نزدیک جنگل و باغات میوه، در حاشیه جاده و هر جای دیگری یک چاله پیدا می‌کند و ضمن تعویض روغن اتومبیل و روغن ترمز، مواد آلوده و مسموم را به چرخه طبیعت وارد می‌کند، حتماً و حکماً، وطن‌دوست نیست، شاید علت اصلی آن است که ما در آموزش کوتاهی کرده‌ایم و او نمی‌داند که خیلی زود خود و خانواده‌اش میهمان سفره‌ای خواهند بود که با تعویض روغن ماشین و روغن ترمز در طبیعت گسترده است.
نادانی کوری باطن، و دانایی بینایی است. نادان به ظاهر زلال، اما آلوده آب یک نهر نگاه می‌کند، دست و صورتش را در آن می‌شوید و از آن می‌خورد، اما فردی که قبلاً مشابه آن آب را زیر میکروسکوپ دیده باشد، دیگر آن آب برایش زلال نیست و گویا با چشم غیرمسلح، آن میکروب‌ها برایش قابل مشاهده است و هرگز در آن دست و روی نمی‌شوید و از آن نمی‌خورد. شخصی که با خانواده مشغول قدم زدن، تفریح، خرید و گردش است و ناگهان عبور تند و تیز و تعقیب و گریز چند موش به بزرگی گربه، جیغ همسر و فرزندش را به آسمان می‌برد، باید بداند که آن موش‌ها را خود با ریختن زباله و ته مانده غذا در کوچه و خیابان پروار و فربه کرده است. از آن مهم‌تر، او که با ریختن زباله در جوی و خیابان به کار تکثیر و پرواربندی موش مشغول است، باید بداند که تنها آزار و یا خاصیت موش، ترساندن طبقه نسوان نیست و این حیوان موذی می‌تواند ناقل بیماری‌هایی باشد که اگر به صورت اپیدمی درآید هزینه‌های جانی و مالی زیادی بر خانواده‌ها و کشور تحمیل می‌کند.
باید بیاموزیم که نه‌تنها بین خانه ما و کوچه خیابان فرقی نیست، بین شهر ما و دیگر شهرها، کشور ما و دیگر کشورها و قاره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم و دیگر قاره‌ها از این نظر تفاوتی نیست. طبیعت کره خاکی نه به مثابه ظروف مرتبطه، بلکه به صورت یک ظرف است. فاصله‌ها فقط ممکن است در میزان و زمان آلودگی‌ها موثر باشند، اما آن را به صفر نمی‌رسانند. این امر شدنی نیست که ما در نظافت و بهداشت خانه خود نهایت سعی و تلاش مبذول کنیم و نسبت به تمیزی و بهداشت کوچه و خیابان سهل‌انگاری کنیم. نمی‌توانیم نسبت به نظافت شهر خود حساس باشیم و هنگام سفر، شهرهای دیگر را به تلی از زباله بدل کنیم. نادانی دیگر در این خصوص، عدم آگاهی از میزان و عمق تأثیر شیرابه‌ها، مواد و گازهای شیمیایی حاصله از زباله است. آلودگی این گازها و مواد، مانند کثیف شدن بدن نیست که با دوش گرفتن و استحمام زایل شدنی باشد. تعداد و انواع واکنش‌های شیمیایی حاصل از فساد مواد متنوعی که در زباله‌ها موجود است، بسیار زیاد و اثرات بسیاری از آنها روی اندام‌ و ارگان‌های داخلی انسان و حیوان و محیط‌زیست و نیز میزان ماندگاری آن اثرات، هنوز به‌طور کامل شناخته شده نیست. اگر اجمالاً مسئولان بهداشت و درمان و نیز شوراهای شهر و شهرداری‌ها به خطرات و هزینه‌های بیماری‌های ناشی از پراکندگی و انباشت زباله‌ها آگاهی داشته باشند، از آن‌جا که یک جو پیشگیری بر هزاران خروار مداوا ارجحیت دارد، چه بسا در اولویت‌بندی بودجه و ترتیب هزینه‌ها، برای ساماندهی، بازیافت و دفع علمی و بهداشتی زباله‌ها اهمیت بیشتری قایل شوند. درباره زباله گفتنی‌های بیشتری هست که در روزهای آتی ادامه خواهیم داد.


تعداد بازدید :  146