شماره ۳۸۰ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۴ شهريور
صفحه را ببند
تاریخ معاصر ایران مملو از اما و اگرها

|  محمدمعین گلباغ  |   کارشناس ارشد علوم سیاسی   |

 شاید اگر خیانت ابراهیم‌خان کلانتری نبود، در نبرد میان آقامحمدخان و لطفعلی‌خان، این شاه زند بود که عنان قدرت را به دست می‌گرفت و دیگر شاهد سلسله بی‌کفایت قاجار نمی‌بودیم.  اگر تیغ دسیسه دربار بر شاهرگ اصلاحات امیرکبیر نمی‌لغزید شاید ایران دیگر جولانگاه قدرت‌هایی چون روسیه و بریتانیا نمی‌گشت. اگر مصدق در صفحه شطرنج سیاست به انشقاق نیروهای داخلی و کودتای خارجی نمی‌باخت و دهها اما و اگر دیگر.  تاریخ معاصر ایران با این حسرت‌ها گره خورده است که اگر هر کدام بر وفق مراد پیش می‌رفت، شاید سرنوشت دیگری برای این مرز و بوم رقم می‌خورد.  
 اکنون و در آستانه دور تازه مذاکرات هسته‌ای در ماه‌جاری پرداختن به سوال ذیل خالی از لطف نیست. آیا توافق نهایی هسته‌ای ایران و 1+5 را نیز می‌توان یکی از این بزنگاه‌ها دانست؟ می‌توان از دو دیدگاه به این پرسش پاسخ داد؛  نخست دیدگاهی فنی و آینده‌پژوهانه که البته تحلیلگران بسیاری پیرامون آن سخن رانده‌اند و در اینحا به اجمال به آن می‌پردازیم. دیگری دیدگاهی کلان‌تر می‌باشد که تکیه آن نه توافق هسته‌ای بلکه بر موقعیت حساس و تاریخی پیش روی ملت ایران می‌باشد.  
باید اذعان نمود که توافقی احتمالی با قید برد- برد، می‌تواند در سطوح گوناگون اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی ایران اثرات مثبت فراوانی داشته باشد.  در بعد اقتصادی با رفع تحریم‌ها مشکلات کشور در گشایش خطوط اعتباری مرتفع می‌گردد و موانع سرمایه‌گذاری خارجی در ایران کاهش می‌یابد.  ضمن آن‌که آزاد شدن میلیاردها دلار پول بلوکه‌شده ملت مظلوم ایران مطمئناً می‌تواند کمک شایانی به خروج از رکود و شکوفایی اقتصاد نماید.  در زمینه سیاست داخلی دولت تدبیر و امید با به سرانجام رساندن پرونده مذاکرات هسته‌ای پس از یک دهه، می‌تواند جایگاه جریان‌های سیاسی میانه‌رو را تقویت نماید، تندروها را به حاشیه‌ای براند و مسیری فراهم آورد تا به وعده‌های انتخاباتی خویش در فضایی کم تنش جامه عمل بپوشاند.  سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر اصول عزت، حکمت، مصلحت است که این اصول به همراه دکترین دفاعی کشور که بر بازدارندگی تمرکز دارد، حفظ ثبات و امنیت منطقه به‌خصوص روابط بی‌تنش با همسایگان را به‌عنوان هدفی حایز اهمیت دنبال می‌نماید.  توافق تاریخی با غرب می‌تواند قدرت چانه‌زنی ایران را افزایش دهد، به‌ویژه که جمهوری اسلامی ایران نفوذ بسیاری در کشورهایی چون عراق، سوریه، لبنان و افغانستان داشته و لاجرم غرب جهت حل بحران‌های پیش آمده در خاورمیانه به همکاری ایران نیاز مبرم دارد.    
موارد ذکر شده در بالا همه بر اهمیت بسیار مذاکرات پیش روی ایران و قدرت‌های جهانی صحه می‌گذارد. لیک پاسخ پرسش ابتدایی نیست. آنچه که سال‌های پیش روی ایرانیان را به آوردگاهی حیاتی تبدیل می‌کند فرصت‌ها و تهدیداتی است که در انتظار ماست. امروزه نرخ بی‌سوادی به کمتر از 10‌درصد تقلیل یافته و کشور دارای نیروی انسانی جوان، کارآمد و تحصیل کرده است. درحالی‌که روزگاری نه چندان دور این رقم بیش از 80‌درصد مردم را در برمی‌گرفته است. در فناوری‌های نوین دنیای مدرن چون هسته‌ای، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و پزشکی دانشمندان ایرانی به پیشرفت‌های قابل توجهی دست یافته‌اند.  دارا بودن منابع سرشار نفت و گاز و تنوع معدنی فوق‌العاده، وجود زیرساخت‌ها و صنایع مادر و جغرافیای سیاسی منحصربه‌فرد ایران، همه و همه تنها گوشه‌ای از قابلیت‌های این سرزمین است.  گویی پروردگار بر خوان رحمت خویش ما را چونان میهمانی ویژه، متنعم ساخته است. حال پرسش ابتدایی را اینگونه تصحیح می‌نماییم.  آیا ورای حصول یا عدم حصول به توافق، می‌توان گفت شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ایران خود یکی از بزنگاه‌های تاریخی است؟ آیا ایران در پیچ تاریخی خویش قرار گرفته است؟ پاسخ قطعی کمی دشوار است ولی روشن است که قطار توسعه تا ابد منتظر نخواهد ماند.  پیشرفت قابل توجه اقتصاد ترکیه، افزایش دخالت عربستان و قطر در بحران‌های منطقه، به علاوه توسعه امارات متحده عربی، می‌تواند زنگ خطری برای ایرانیان باشد.  در ساختار سخت‌گیر اقتصاد جهانی که کشورهای توسعه‌یافته بر مسیر پیشرفت دول دیگر مانع‌تراشی می‌کنند، مسائلی چون روند چند قطبی شدن و بحران اقتصادی به کشورهای درحال توسعه این امکان را می‌دهد که فاصله خود را با کشورهای صنعتی کاهش دهند که این مهم امکان‌پذیر نخواهد بود مگر با عزم ملی درون آن کشورها.  ایران با تهدیداتی چون فرآیند پیر شدن جمعیت، کاهش منابع آبی و به تبع آن تهدید امنیت غذایی مواجه است. ضمن آن‌که فرصت دلارهای سرشار نفتی نیز ابدی نیست.  تجربه تحریم‌های ظالمانه غرب آینه‌ای تمام قد بود که نقش کاستی‌های ما را بنمایاند.  تصویر کشوری متکی به رانت نفتی که سرانه مصرف گاز و برق و آب مردمان آن فرسنگ‌ها از استانداردهای جهانی فاصله دارد. روشن است که نقش نخبگان سیاسی، علمی و فرهنگی جامعه در روشن ساختن مسیر توسعه دوچندان است لیک آنچه که ما به‌عنوان شهروند ایرانی بایستی انجام دهیم، گرفتن ذره‌بین نقد در دست و اصلاح سبک زندگی خویش می‌باشد.  اصلاحی که در طی آن با پوست و استخوان خویش این واقعیت را بپذیریم که فرصتی محدود در اختیار ماست، فرصتی که اگر از دست رود...  

 


تعداد بازدید :  95