شماره ۳۸۰ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۴ شهريور
صفحه را ببند
گزارشی از جانوران درحال انقراض و دلایل انقراض آنها در ایران
کسی شیر ایرانی را ندیده؟

شادی  خوشکار خبر نگار

تعدادشان زیاد است، اگرچه بیشتر ما فقط اسم پلنگ مازندران را به‌عنوان یک گونه درحال انقراض شنیده‌ایم.  طبق فهرستی که گاردین در‌سال 2009 از گونه‌های جانوری درحال انقراض کشورهای مختلف تهیه کرده، سهم ایران 86 گونه است. 16مورد از این تعداد را پستانداران، 20گونه را پرندگان و 28گونه را ماهیان تشکیل می‌دهد.
انقراض در زمین و آسمان و دریاها، همه جانوران را در بر گرفته یا تهدید می‌کند. این یعنی اگر از پلنگ و یوز ایرانی که بخشی از شناسنامه ما هستند، بگذریم پرندگان و ماهیان نیز از دست ما امان ندارند. مراتب طبقه‌بندی IUCN که برای حفاظت از منابع طبیعی فعالیت می‌کند، جانوران را به چند دسته با نام‌های منقرض، منقرض‌شده در حیات وحش، در معرض انقراض، در معرض خطر، آسیب‌پذیر، در نزدیکی تهدید و کمترین نگرانی تقسیم می‌کند. پلنگ و یوزپلنگ ایرانی، آهوی خالدار، سمندر لرستانی، خفاش نعل‌اسبی، هوبره، پلیکان‌ها و درناها، فیل‌ماهی و ازون‌برون، خاویار و گوزن‌زرد ایرانی بعضی از جانورانی هستند که در گونه‌های در معرض انقراض یا خطر قرار دارند و کم‌کم دارند با ایران خداحافظی می‌کنند. تصویر شیر ایرانی را یادتان هست؟ شیری با موهای کوتاه و دم دراز و یال نسبتا کوتاه و بدن سیاه و زرد، بدون لکه و راه‌راه که جنوب و جنوب‌غربی ایران زمانی خانه‌اش بود، حالا دیگر حداقل در ایران وجود ندارد. انقراض، ببر مازندران را هم ربوده و دارد شانس‌اش را روی پلنگ و یوزپلنگ ایرانی امتحان می‌کند. بیشتر این جانوران از مرحله آسیب‌پذیر گذشته و به مرحله در خطر انقراض رسیده‌اند. به گفته شاهین سپنتا، فعال حقوق حیوانات و محیط‌زیست، در همه استان‌های ایران وضع جانوران نامطلوب است و هرکدام 20گونه یا بیشتر در خطر انقراض دارند. چطور است که ایران به چنین وضعیتی گرفتار است؟ تخریب زیستگاه‌ها، مهم‌ترین عاملی است که باعث از بین رفتن جانوران در ایران می‌شود. این را شاهین سپنتا می‌گوید و اضافه می‌کند: «عوامل مختلفی باعث تخریب زیستگاه‌ها می‌شود که چرای بی‌رویه دام در مراتع و کشاورزی ناپایدار مهم‌ترین دلایل آن است. تغییر کاربری زمین‌های طبیعی، فروش و فرسایش خاک، بوته‌کنی دارویی یا خوراکی، قطع درختان برای استفاده از چوب و آتش‌سوزی‌ها باعث تخریب زیستگاه حیوانات می‌شود.

آتش‌سوزی‌ها می‌توانند غیرعمدی و عمدی باشند با انگیزه عریان‌کردن زمین از درختان یا به‌خاطر مشغول کردن محیط‌بانان به آتش تا شکار راحت‌تر شود. نکته مهم این است که امکانات کافی برای مهار آتش نیست و خیلی راحت آتشی که می‌تواند به‌آسانی خاموش شود تبدیل به آتش گسترده‌ای می‌شود.»
اما پس از تخریب زیستگاه‌ها؛ شکار، عامل دوم انقراض حیات‌وحش ایران است. شکار غیرقانونی و حتی شکار قانونی.  تورهایی که به بهانه شکار به زیستگاه‌های جانوران می‌روند، هم از خارج کشور و هم از داخل مسافران زیادی را جلب می‌کنند. سپنتا می‌گوید، با توجه به آمار دست و پا شکسته‌ای که وجود دارد به نظر می‌رسد شکار باید تعطیل و با آن مبارزه شود تا گونه‌های جانوری بتوانند نفسی بکشند. او پس از مسأله شکار، به تجارت غیرقانونی جانوران و انتقال به باغ‌وحش‌ها یا فروش به خارجیان اشاره می‌کند و می‌گوید: «کشورهای خلیج‌فارس پول خوبی برای جانوران ایرانی می‌دهند.» وضع جانوران در باغ‌وحش‌های داخلی هم که معلوم است. همین امسال بود که باغ‌وحشی به دلیل وضع بد نگهداری از حیوانات به‌کل تعطیل شد. درمورد باغ‌وحش‌هایی هم که به ظاهر وضع خوبی دارند، هر از گاهی خبر از بین رفتن گونه‌های جانوری به‌گوش می‌رسد و همین موضوع، هشداری است برای فعالان محیط‌زیست و حیات‌وحش تا درمورد انتقال تنها یوزپلنگ نر ایرانی به یکی از باغ‌وحش‌ها تردید داشته باشند. این یوزپلنگ حالا در شاهرود، در محوطه‌ای تقریبا بزرگ که دور تا دور آن را فنس‌ها گرفته‌اند، به‌تنهایی زندگی می‌کند.  
حالا نوبت اوضاع بد زیست محیطی ایران است. از آب گرفته تا هوا و خاک که هم منابع‌غذایی را محدود می‌کند و هم باعث بیماری‌هایی می‌شود که خود دلیل از بین رفتن آنهاست.  زباله‌های تالاب‌ها و حاشیه جنگل‌ها که مسافران آنها را ایجاد می‌کنند و شهرداری‌ها نیز از طبیعت برای دفن زباله‌ها کمک می‌گیرند؛ سپنتا پس از این مورد، به دخالت‌های انسان اشاره می‌کند: «دو رگه‌گیری‌ها و آزمایش‌های پزشکی روی جانوران و پروژه‌های دانشگاهی که پروتکل‌های حفاظت از جانوران را رعایت نمی‌کنند نیز از دلایل انقراض است. البته اخیرا این مورد کمتر شده اما هنوز به‌طور کامل حذف نشده است. باید توجه کنیم که ما کشوری هستیم که با خشکسالی‌ روبه‌روییم؛ درحالی‌که مدیریت بحران در آن ضعیف است. همان‌طور که نتوانسته‌ایم بحران آب را برای شهرها حل کنیم، این مسأله روی حیوانات هم تأثیر می‌گذارد.»
دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی، زاینده‌رود، دریاچه ‌هامون و رودخانه کارون همگی یا خشک شده‌اند یا به‌طور جدی در خطر هستند. این یعنی پلیکان‌ها، فلامینگوها و بسیاری از پرندگان دیگر، خانه‌ای ندارند و‌سال به‌سال از حجم مهاجرتشان به ایران کم می‌شود. از بین پرندگان ایرانی که در وضع بحرانی یا در معرض آسیب قرار دارند باید از درنا، گیلانشاه خالدار، اردک سفید و دراج هم یاد کنیم.  
اینها را بگذاریم در کنار دخالت‌ها در اکوسیستم مثل برداشتن بی‌رویه آب، سدسازی و تغییر مسیر و انتقال آب که باعث می‌شود، در درازمدت اکوسیستم ناپایدار شود و این پیش از هر چیز گونه‌های جانوری و گیاهی را تهدید می‌کند. اما از این هم که بگذریم، می‌رسیم به ناآگاهی مردم محلی و مسئولان که گاهی گونه‌های کمیابی مثل پلنگ را به دلیل احتمال خطر برای دام و خانواده‌شان شکار می‌کنند. به فهرست دلایل دل شکستگی جانوران از ایران نگاهی بیندازیم، متوجه می‌شویم که همه آنها را مستقیم یا غیرمستقیم انسان‌ها ایجاد کرده‌اند و شکار با این‌که به‌عنوان دومین عامل و پس از تخریب زیستگاه‌ها در این زمینه نقش دارد، بارزترین نشانه نقش انسان در از بین رفتن گونه‌های جانوری است.
شکارهایی که اغلب برای تهیه موادغذایی نیز انجام نمی‌شوند. سپنتا می‌گوید: «کشور ما یک کشور اسلامی است و به دلیل این‌که حرمت مواد غذایی دارد، بیشتر این گونه‌های در خطر انقراض را برای تجارت و سودجویی از بین می‌برد. متاسفانه شکارچی‌ها به قدری وقیح شده‌اند که پا را از شکار حیوانات فراتر گذاشته‌اند و محیط‌بانان را شکار می‌کنند. قوانین چندان پشت‌سر محیط‌بان‌ها نیست و تعداد زیادی از آنها در این سال‌ها شهید شده‌اند.»
شکارچیانی که گاهی زیر پوشش مجوز، دست به شکار غیرمجاز می‌زنند، این ایده را در ذهن فعالان محیط‌زیست چون شاهین سپنتا محکم‌تر می‌کنند که شکار باید به‌طورکلی تعطیل شود. تا جایی که حتی از ارزآوری شکار خارجی نیز صرف‌نظر کنیم تا محیط کشور به این مسأله
آلوده نشود. او می‌گوید: «شکار در کشور ما هنوز یک ضدارزش نیست و رسانه‌ها در این زمینه کم‌کاری می‌کنند. باز هم دست عوامل سریال پایتخت درد نکند که سعی کردند در یک برنامه طنز خانوادگی، توجه مردم را به جانوران درحال انقراض جلب کنند. از راه‌های مختلفی می‌شود به مردم انگیزه داد. ورزشکاران، فیلمسازان، علما، NGOها و هنرمندان هرکدام می‌توانند نقش کوچکی در فرهنگ‌سازی داشته باشند تا در مردم حس نفرت نسبت به شکار ایجاد شود. وقتی در کشور ما طریقه شکار کبک به‌عنوان میراث‌فرهنگی به ثبت می‌رسد، یعنی هنوز شکار، کاری غیراخلاقی و ضدارزش نیست.»
حالا دیگر در ایران اثری از شیر ایرانی نیست و هندی‌ها که هنوز چندتایی نگه داشته‌اند، دارند تلاش می‌کنند نام علمی آن را هم به اسم شیر هندی تغییر دهند. آخرین ببر مازندران هم ‌سال 88 نتوانست از دست شکارچیان جان سالم به‌در برد. یوزپلنگ‌های ایرانی فعلا در جمعیت 50تایی زندگی می‌کنند. گوزن‌زرد که در ‌سال 1950 گمان می‌رفت منقرض شده و بعد در خوزستان سروکله گله‌ای از آنها پیدا شد، حالا در وضع درحال انقراض است.  50 قلاده خرس سیاه ایرانی حالا آن‌قدر می‌ترسند که حتی شلیک گلوله برای شکار پرندگان هم آنها را فراری می‌دهد. اگر یوزپلنگ با تبلیغات، توانسته خودش را بر سر زبان‌ها بیندازد، کسی نگران خرس‌های سیاه با طوق سفید بر گردنشان نیست.  پلنگ ایرانی هم با 06/0 تا 1/0 قلاده در هر ۱۰۰ کیلومترمربع یعنی 550 قلاده در خطر انقراض است. دراج پرنده‌ای خوشرنگ و زیبا مورد علاقه شکارچیان است. ماهی خاویار که قدمتی پیش از دوره دایناسورها دارد، حالا‌ سال به‌ سال کمتر شده و تعدادشان نزدیک به صفر خواهد رسید. آب، کم و آلوده می‌شود، جنگل‌ها، می‌سوزند و حیوانات از بین می‌روند. کم‌کم جز ما آدم‌ها، دیگر چیزی باقی نخواهد ماند. 


تعداد بازدید :  147