شهروند| دیگر نه خانه موقت است، نه زیستگاه زمستانی. حالا سیاهچالهای است برای پرندگان مهاجر. قتلگاهی که کوچ بیبازگشت آنها را رقم میزند. هر سال هزاران هزار پرنده مهاجر با رسیدن به تالاب فریدونکنار قدم به جایی میگذارند که فعالان محیطزیست آن را سیاهچاله نامیدهاند. سیاهچاله، چون بعد از آن یا کشته شدهاند یا زندانی هستند و باید باقی عمر را در قفس بگذرانند.
پاییز که نزدیک میشود، مهاجران آسیایی برای یافتن زیستگاهی که سردی زمستان را در آن بگذرانند، راه کوچ در پیش میگیرند. راهی آفریقا میشوند و در میانه راه توقفی چندروزه در تالاب فریدونکنار دارند. برخی از مهاجران هم این تالاب را بهعنوان زیستگاه زمستانه خود انتخاب کرده و قصد میکنند تا سرمای زمستان را در این تالاب بگذرانند. غافل از اینکه چند سالی است این توقفگاه، به تالابی ناامن برای پرندگان مهاجر تبدیل شده است. میگویند در فصل مهاجرت، روزانه هزاران پرنده مهاجر به واسطه تورهای هوایی که روی تالاب نصب شدهاند، صید میشوند و به بازار فریدونکنار میآیند؛ زنده و مرده. بلایی که از زمین و با تورهای هوایی بر سر مهاجران آسیایی نازل میشود، گزارش تصویری بود که از سوی علیرضا هاشمی، مدیر گروه پرندهشناسی و پرندهنگری طرلان به همایش تخصصی حقوق حیوانات به مناسبت بیستم شهریورماه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات آورده شده بود؛ تصاویری که اشک حاضران را درآورد. او با اشاره به اینکه منطقه فریدونکنار در کریدور مهاجرت غرب آسیا به آفریقا واقع شده است و در نتیجه پرندگان مهاجر قطعا از این منطقه عبور میکنند، گفت: «با از دست رفتن زیستگاههای ما به دلیل تخریب و تغییر کاربری اندک زیستگاههایی که باقی مانده پرندگان را مجبور کرده در این زیستگاهها فرود بیایند تا برای ادامه مسیر به مناطق جنوبیتر استراحت و تغذیه کنند. اوایل پاییز هزارانهزار پرنده وارد منطقه فریدونکنار میشوند که یا پس از استراحت در این زیستگاه به مناطق جنوبی مهاجرت کنند یا در این تالاب بمانند و زمستان را بگذرانند. در مقابل ما خوشامدگویی خوبی به آنها میگوییم و آنها را صید میکنیم، آن هم به صورت گروهی.»
او درخصوص نحوه صید پرندگان مهاجر، یادآور شد: «صید به روشهای مختلف انجام میشود، ازجمله تورهای هوایی. این تورها برای شکار پرندگان مهاجر به هوا میروند و مهاجران تالاب فریدونکنار را به صورت گروهی مثلا صد تا صدتا صید میکنند، زیرا پرندگانی که درحال مهاجرت هستند مجبور خواهند بود برای استراحت و ادامه راه به این تالاب بیایند. وقتی پایین میآیند، مجبور هستند از میان این تورها گذر کنند که عملا امکان عبور وجود ندارد. به این ترتیب به صورت گروهی صید میشوند. میتوان گفت یک نسلکشی در این منطقه درحال اتفاق است، آن هم بدون هیچ نظارتی.» عدم توجه به گونههایی که صید میشود، در تصاویری که مدیر گروه پرندهشناسی و پرندهنگری طرلان به نمایش گذاشته است، مشاهده میشود. از عقاب طلایی گرفته تا پلیکان خاکستری. از فلامینگو تا اردک سرسفید. گونههای مختلف پرندههای مهاجر و بومی در منطقه اسیر تورها میشوند و به گفته هاشمی، «دامگاهداران اکثرا پروانه نمیگیرند و اگر هم میگیرند، تعداد صید را رعایت نمیکنند. هیچ نظارتی هم بر فعالیت آنها نمیشود. روشهای صیدشان قانونی نیست. ما در قانون داریم که این روشهای صید باید جمعآوری شود، اما اقدامی برای جمعآوری آنها نشده است. آمار دقیقی از میزان پرندههای صیدشده هم در دست نیست، فقط میدانیم چند صدهزار پرنده به این روش صید میشود و اقدام موثری هم برای کنترل این وضع صورت نگرفته است.»
او با اشاره به اینکه مهاجران صیدشده و پرندگان بومی که به تالاب میآیند پس از صید و زندهگیری به واسطه این تورها، به بازار پرندگان فریدونکنار آورده میشوند، گفت: «بازاری در محدوده فریدونکنار هست که پرندههای مهاجر را زنده و صیدشده برای فروش گذاشته است. وقتی وارد بازار فریدونکنار میشویم این پرندهها در پیادهرو بازار کشته شده و آماده فروش هستند. قیمت این پرندهها هم بسیار بالاست و یک بازار لوکس برای فروش گوشت پرنده ایجاد کرده است.» در این بازار تنها پرندگانی که در تالاب فریدونکنار صید میشوند، به فروش نمیرسند، به دلیل عدم نظارت بر نحوه فعالیت این بازار و فروش پرندگان، این بازار به مکان فروش پرندگان صیدشده در استانهای مجاور همچون گیلان و گلستان هم تبدیل شده است.
در این میان، مسأله تنها شکار پرندههای مهاجر نیست. شکار پرندگانی که نگرانی از انقراض آنها رنگ قرمز به خود گرفته است هم موضوع دیگری بود که در این همایش به آن پرداخته شد و هاشمی با اشاره به اینکه با این روش صید پرندگانی شکار میشوند که در لیست قرمز بینالمللی هستند یا در کشور خود ما در لیست پرندگان حفاظتشده قرار دارند، خاطرنشان کرد که «به واسطه زندهگیری پرندگان مهاجر یا پرندگانی که در فهرست گونههای حفاظتشده قرار دارند، باندهای قاچاق پرنده هم شکل گرفته است. در میان پرندگانی که شکار شده یا زندهگیری شدهاند، پلیکان خاکستری که در لیست حفاظتی بینالمللی قرار دارد، هم موجود است. این پرنده هم زندهاش برای فروش هست هم کشتهشدهاش برای تاکسیدرمی. فلامینگوها هم همین سرنوشت را دارند. همچنین اردک سرسفید که در لیست پرندگان در معرض خطر قرار دارد هم در این بازار به صورت زنده و مرده دیده میشود. این درحالی است که ما در شمال غرب کشور پروژه اجرا میکنیم برای محافظت از این گونه و میلیونها تومان برای حفاظت این گونه هزینه میکنیم، در مقابل در این منطقه این گونه شکار شده و هم زنده و هم گوشت آن به بازار عرضه میشود.» او با ابراز تأسف از حضور گونههای در معرض انقراض در این بازار، گفت: «سوال ما این است که چرا نظارتی روی نحوه صید این پرندهها نمیشود. چرا پرندگانی که تمام دنیا برای نگهداری از آنها در تلاش است در کشور ما به راحتی به واسطه این تورها صید میشود. در چند روز اخیر با ورود اولین گروه پرندههای مهاجر، فروش پرندههای صیدشده هم شروع شده است و این یعنی ما نتوانستیم به پیشقراولان مهاجرت هم به خوبی برسیم و از آنها محافظت کنیم.» گزارش مهاجرانی که از سرما به تالاب فریدونکنار کوچ میکنند، اسیر تورها میشوند و تقلای نجات میکنند، درحالی به نمایش درآمد که سهسال پس در بیستم شهریورماه سال 90 با انتشار عکسهای دلخراشی از سه توله خرس که شکمشان زنده دریده شده بود، بیستم شهریورماه روز مبارزه با خشونت علیه حیوانات نام گذاری شد. درست سهسال پس از این اتفاق، تقلای پرندههای مهاجر در سازمان محیطزیست به نمایش درآمد و انتظار میرود برای این تقلاها تلاشی صورت بگیرد. این همان خواستهای است که مدیرگروه پرندهشناسی و پرندهنگری طرلان به آن اشاره کرده و از خبر خوشی حکایت کرد. «شنیدهایم، قرار است دامهای هوایی جمع شود و برنامه چند سالهای برای نظم دادن منطقه به انجام برسد. ولی این برنامهها موفق نمیشود مگر با توجه به بخش مردمی و موجی که به راه بیفتد تا سازمان محیطزیست بتواند این کار را
انجام دهد.»
در ادامه این همایش محمد درویش مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیطزیست سخنران بعدی بود و با اشاره به اینکه یکی از دغدغههای مهم میتواند تشکیل دادگاههای محیط زیستی باشد، گفت: «همانطور که در این مملکت دادگاه ویژه مطبوعات وجود دارد تا حواسشان به دست غلتیدن عمدی یا سهوی نویسندگان از جاده انصاف به سمت تعادل چپ و راست باشد، باید برای شخصیتهای حقیقی و حقوقی که به عمد در یک فاجعه محیط زیستی دست دارند نیز یک دادگاه جرایم محیط زیستی باشد.» او خاطرنشان کرد: «نظام باید با آن دسته از مدیرانی که با تصمیمات غیرکارشناسیشان سببساز فاجعههای بزرگ و غیرقابل جبران در منطقه حفاظتشده دنا، خط لوله انتقال فرآورده های نفتی که منجر به قطع دهها هزاران درخت بلوط شد، پل شهید کلانتری و احداث 72 سد که باعث بروز بحران در پارک ملی ارومیه شد، خشک شدن دریاچه بختگان به خاطر توسعه کشاورزی و حفر چاههای غیرمجاز و دهها و صدها مورد از این دست شده اند، برخورد کند. »