سیدکاظم اکرمی وزیر اسبق آموزش و پرورش
چند روز است درگیر مطالعه و تجزیه و تحلیل روزنامههای مختلف کشور هستم و بیشتر وقتم را در این چند روز اینگونه گذراندهام. بیشتر قصدم از این مطالعات، این بوده است که وضع و اوضاع سیاسی- اجتماعی کشور را از دهان دیگران بشنوم و قصد و موضع افراد مختلف در جایگاههای گوناگون را برانداز کنم.
جالب است به افراد مختلفی در این اظهار نظرها برخورد کردم که نظر هر کدامشان درباره موضوعات روز کشور، قابل تأمل است اما این زمان را نسبت به سالهای قبل با آرامش بیشتری میبینم و امیدواری را نزد مردم بهتر ارزیابی میکنم! اما نه بهعنوان حل مسائل مهم کشور زیرا اکنون مشکلات زیاد داخلی و خارجی را شاهد هستیم که در حل آنها تلاشها کفایت نکرده است. موضوعی که من را در این چند وقت اخیر، درگیر کرده است، عملکرد دولت از ابتدای شروع به کارش بوده است زیرا دولت قولهایی را درباره حل مشکلات مهم مردم و کشور داده بود که به تعدادی از آنها، جامه عمل پوشاند و برخی نیز هم عملا روی هواست برای مثال در بحث بهداشت میتوان به دولت نمره خوبی را اعطا کرد اما درباره موضوعات تورم و اقتصاد که همه مردم درگیر آن هستند، نمیشود این نمره خوب را به دولت داد زیرا شما زمانی میتوانید از بهبود اقتصادی صحبت کنید که این موضوع در بهبود زندگی مردم اثر مستقیم گذاشته باشد و مواقعی که از آنها این سوال را میپرسید در جواب شما، ابراز رضایت داشته باشند.
در کل وقتی نمره دولت در این بخش خوب است که نتیجه تلاشها در زندگی روزمره مردم تأثیر مثبت گذاشته باشد. اما همیشه در این فکر هستم که ایکاش ما میتوانستیم در مسئولیتهایی که داریم یا در مدیریتهایی که تصمیم گیرنده هستیم، کمی به فکر مردم باشیم یا حداقل درصد بیشتری از وقتمان را برای حل مشکلات مردم صرف کنیم. دولتهای زیادی تاکنون بعد از پیروزی انقلاب به صحنه آمدهاند و رفتهاند که برای همه آنها احترام قایلم اما چند درصد آنها راهحلی اساسی برای حل مشکلات مردم ارایه کردهاند؟! این نظریه را همواره در ذهنم داشتهام که سال 60 ما با صد مشکل عدیده در کشور روبهرو بودیم و باید اکنون این مشکلات به حداقل رسیده باشد.
در طول زمان بهطور طبیعی، باید هر 10سال مشکلات کشور کمتر شده باشد که بنابه آنچه پیشرو داریم، اینگونه نیست. مشکلات ما این روزها زیاد است. در زمینه آموزش در کشور (در سالهای قبل) فاجعه نبوده بلکه بیشتر موضوعات، با نمک و مضحک بوده است 3هزار نفر با بورسیههای بیمعنی در خارج از کشور چه میکنند؟ اینها تماما مشکل است من مدتها است که اتوبوسهای آزادی در ترمینال شرق را سوار میشوم از میدان انقلاب به سمت چهار راه وصال حرکت میکنم اما همان مشکلاتی را که از سالهای دور داشتهایم، کماکان وجود دارند. مردم مانند همان زمانها روی سروکول یکدیگر هستند و این موضوع هنوز هم
وجود دارد.
شاید یکی دیگر از مشکلات ما دادگستریهای کشور باشد که همگان ازجمله خود مسئولان قضایی میدانند چه خبر است و بارها خودشان وضع را توضیح دادهاند و اوضاع نامطلوب آن بر کسی پوشیده نیست. اما امیدوارم فکر من درمان یا این اوضاع
مطلوب شود.