در جریان جنگ ویتنام سربازان ایالات متحده در جریان یک عملیات جستوجو اقدام به قتلعام دستکم ۵۰۴ نفر از غیرنظامیان روستای مایلی به منظور پاکسازی کمونیستها کردند، عمدتاً زنان و کودکان.
به برخی از زنان پیش از کشته شدن تجاوز شده بود، برخی قطع عضو و حتی مثله شده بودند یک جهنم واقعی در مایلی اتفاق افتاده بود، ۱۶ مارس ۱۹۶۸بود.
ایالات متحده بسیار تلاش کرد تا این جنایت را از افکار عمومی پنهان کند اما با گذشت یک سال، همراه با تلاشهای فعالان ضد جنگ، کمکم جزییات فاجعه در رسانهها منتشر شده بود.
ایالات متحده حدود ۵۰۰هزار سرباز در ویتنام مستقر کرد که هزینههای نظامی آنها حدود دومیلیارد دلار در ماه بود.
چهل و پنجسال پیش در چنین روزی برابر با ۵سپتامبر ۱۹۶۹، ستوان ویلیام کالی و بیست و پنج سرباز دیگر از سوی دادگاهی در ایالات متحده به جنایت جنگی متهم شدند، ستوان کالی فرمانده دستهاى كه اين جنايت را مرتكب شد، در دادگاه اولیه به اعدام محکوم شد اما دو روز پس از دادگاه با دستور ریچارد نیکسون تا زمان دادگاه تجدید نظر آزاد شد، رای تجدید نظر با فشار مقامات دولتی ابتدا به حبس ابد، سپس 10سال زندان و سرانجام پس از سهسال و نیم حبس خانگی آزاد شد. این دادگاه یک افتضاح قضایی در تاریخ ایالات
متحده است.
ستوان ویلیام کالی که یکی از جنایتکاران جنگی قرن حاضر است تا کنون تحت حمایت قانون ایالات متحده در آزادی به زندگی خودش ادامه داده است، او درسال ۲۰۰۶ به شهر آتلانتا نقل مکان کرد و درسال ۲۰۰۷ در ازای دریافت ۲۵هزار دلار با دیلی میل مصاحبه کرد که زیرعنوان «هیولای کشتار مایلی» منتشر شد. جنایتکاران جنگی باید محاکمه شوند.
تصویر: یکی از سربازان ایالات متحده در ویتنام جسد متلاشی یک کودک ویتنامی را به مثابه پرچم رسوایی ارتش آمریکا بالا میبرد.
مایه حیات
دوستان حتما درخصوص پدافند غیرعامل مطالبی خوانده یا شنیدهاند.
پدافند غیرعامل در حقیقت نوعی دفاع غیرنظامی است که در آن بدون نیاز به جنگ افزار میتوان از وارد شدن خسارات مالی به تجهیزات و تأسیسات حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری کرد یا میزان این خسارات و تلفات را به حداقل ممکن کاهش داد.
تأسیسات تأمین و انتقال آب شرب بهخصوص در کلانشهرهایی چون اصفهان ازجمله تاسیساتی هستند که وارد شدن هرگونه آسیب به آنها (اعم از آنکه عامل حادثه نظامی یا سایر حوادث غیرمترقبه باشد) تلفات مالی و حتی انسانی قابل توجه به بار خواهد آورد. به راستی نقش پدافند غیرعامل در تأمین آب شرب شهر بزرگی چون اصفهان کجاست؟!
در صورتی که دوستان به خاطر داشته باشند چندسال پیش نیز نشت نفت از لوله انتقال نفت در بالا دست تأسیسات برداشت آب شرب در رودخانه زاینده رود علاوه بر آنکه باعث اتلاف مقادیر قابل توجهی آب ذخیره شده در سد زاینده رود شد، آلودگی آب زاینده رود را به دنبال داشته و تأمین آب شرب چند روزی با اختلال جدی مواجه بود. اتفاقاتی از این دست همانطور که چند روز پیش رخ داد در آینده نیز بروز خواهد کرد.
آیا به واقع وقت آن نرسیده است که تمهیداتی اندیشیده شود تا تأمین آب شرب شهر بزرگی چون اصفهان تنها وابسته به تأسیسات فعلی نباشد؟
مهربانی بیریا
سکینه در بچگی به خاطر شدت تب قدرت تکلم خود را از دست داده؛ میگفتند شیرینعقل است... همیشه از سکینه میترسیدم و کابوس تنها ماندن لحظهای با او در کوچه ترکم نمیکردم. سکینه پیر بود و آرام و شاید یک 10 تومانی دل او را به اندازه دنیایی شاد میکرد اما من و همه بچههای محل از او گریزان... حالا همه بزرگ شده ایم و سکینه پیرتر و مهربانتر. چندی قبل وقتی دیدم او با مهربانی آغوشش را برایم گشود و من را محکم در بغل گرفت... اشک در گوشه چشمش موج میزد. آن زمان همه محله به او دیوانه میگفتند و شاید سکینه مجنون بود. او به همه عشق میورزید و شاید همه لحظههایی که من از او فرار میکردم او میخواست من را لحظهای بغل کند و امروز دلم هوای دستان مهربانش را دارد. دلم هوای لحظهای را دارد که خیلی راحت میتوانم خوشحالش کنم... میتوانم سکینه را خوشحال کنم حتی با یک کیک کوچک و اگر فرصتی برای ملاقات او در گوشه تنهاییاش داشته باشم... سالهاست که پدر و مادرش را از دست داده... امروز دلم عجیب هوای او را دارد... هوای یک مهربانی بیریا به اندازه
مهر سکینه...
شهری که محیط زیست میشود
مراقبت و حفاظت از محيطزيست هميشه دو سو دارد. يك سو خود ما مردم هستيم و سوي ديگر مسئولان هستند كه با قانونگذاري و اجراي آن در اين زمينه سبب بهبود اوضاع و هماهنگي ميشوند. متاسفانه در كشور ما هر دو دست به دست هم دادهاند تا تخريب هر چه سريعتر انجام پذيرد. خبرها نا اميدكننده هستند. محيطزيست طبيعيمان در خطر فرو پاشي است.
از آنجايي كه درياي خزر بسته است و با درياي ديگري در ارتباط نيست، آلودگيها در اين دريا محبوس ميماند و قدرت خود پالايي درياي خزر هرسال كاهش مييابد. به آتش كشيدن جنگلها توسط گردشگران بياحتياط مرتب اتفاق مي افتد. سالهاست در مورد بحران كم آبي و خشكسالي مي شنويم اما اگر نظارت صحيحي وجود داشت اين همه ساخت وساز بيرويه در قبال فروش تراكم و قطع درختان در ازاي پرداخت جريمههاي سنگين و اينها همه به منفعت گروهي كه به جز سود شخصي انديشهاي ندارند، چگونه امكانپذير بود؟ تهران و هر شهر ديگر هم محيطي براي زيست محسوب مي شود. از اين پس تامين آب و برق اين سازههاي بلند قامت به عهده كه خواهد بود؟و اگر نام اين همه تخريب و بياعتنايي عمدي به آينده بلاهت نيست پس چيست؟
برای جنگل کاج
درختان جنگل کاج «آقا سیدحسینی» لاهیجان پس از انهدام کامل جنگل صنوبر به دست پیمانکار، کابوس نابودی میبینند!؟ بنا به گفته یکی از آنها درختان کاجی که ضعیفترند را میبرند!؟ آیا شما در عکس تنه قوی و استوار را فرسوده و ضعیف میبینید؟ این درختان تنومند را به جای چوب نراد روسی در صنعت چوب استفاده میکنند؟! آدم سرطان کرهزمین است. مگر اینکه خلافش را اثبات کند. بارها این را گفتم و نوشتم. این جنگل بسیار زیبا که چندین هکتار است میتواند با کشیده شدن فنس دور آن و با بکارگیری محیط بانان جایگاه محافظت شده خوبی برای حیوانات وحشی و پرندگان رها شده در آن باشد...
(این تصویر در نیم روز دوشنبه 3 شهریور ماه گرفته شده است)
فصل دریا
اینجا نرسیده به پل میانگذر دریاچه است که جزو عمیقترین نقاط آن بود. قبل از «قویروق دوغوب» در فصل گرما، که حدوداً تا چهلم تابستان است، اوج رفتن به دریا و کلاً فصل دریا در ارومیه بود. عرض کردم خدمتتان که در فارسی به اینجا «دریاچه ارومیه» و در تُرکی «اورمو گؤلو» میگویند. ولی راستش ما مردم ارومیه هیچکدام از این اسامی را به کار نمیبریم. ما به اینجا صاف «دریا» میگوئیم. خیلی بزرگتر از یک دریای معمولی برای ماست.
زمانی نه چندان دور، چون خزر خشمگین میشد و امواج بلند داشت. اکنون برکههایی از آب در آن باقی مانده است. اما هنوز دریای این مردم است. هنوز امید دارند و قبل از «قویروق دوغوب»، باید تنی به آب آن بزنند.