در پی استعفای علی رهبری از رهبری ارکستر سمفونیک، نامهنگاریهایی پیدرپی به راه افتاد؛ از نامه سرگشاده علی رهبری به بنیاد رودکی گرفته تا جوابیه آنها و نامه هوشنگ کامکار به او و حالا هم پاسخ نوازنده اول هورن ارکستر سمفونیک به بهرام جمالی. به گزارش ایسنا باربد بیات، سولیست و نوازنده اول هورن ارکستر سمفونیک تهران و فرزند بابک بیات در نامهای خطاب به بهرام جمالی (مدیرعامل بنیاد رودکی) نوشته: «جناب آقاى جمالى... هیچ گاه رفتار بنیاد رودکى با ما نوازندگان ارکستر رفتارى در شأن یک موزیسین نبوده است. ارقام دستمزد پرداخت شده برای استاد رهبرى را هم که اعلام کردهاید، دور از واقعیت نیست.
با حساب سرانگشتى کاملا روشن است که استاد رهبرى مدیر هنرى ارکستر سمفونیک تهران از فروردین تا مهر ۹۴، ٢٠ اجرا داشتند و بعد از آن هم یک یا دو اجرا. همین را ضرب در ١٥٠٠ یا ٣٠٠٠ یورو بکنید و حقوق ماهیانه ایشان براى مدیریت را هم حساب کنید حداکثر ٧٨هزار یورو مىشود و با در نظر گرفتن ٣٠٠٠ یورو براى هر اجرا مبلغى نزدیک به سیصد میلیون تومان (یادآوری میکنم که دستمزد ایشان در اشل بینالمللی بین 15000 تا 20000 یورو براى هر کنسرت است). هزینه سفر و پرواز ایشان از وین رفت و برگشت بین ٤٠٠ تا ٨٠٠ یورو است بهاضافه خدمات CIP و هر شب اقامت در هتل رودکى ٢٢٠هزار تومان. مبلغ اعلام شده دور از واقعیت نیست.
در ابتدای امر در اوایل سال بعد ورود به ایران در نشستهای خبری و کنجکاویهای زیاد خبرنگاران ایشان هم در حضور شما چیزى جز این نگفتند؛ حقیقتا پرداخت دستمزد ایشان دلیل بىنظمى شما در پرداخت به نوازندگان ارکستر نیست. جلسهای برای تخریب ایشان تشکیل دادید و قبل از جلسه حقوق معوقه نوازندهاى را یکجا بهصورت کامل پرداخت کردید که در جمع نوازندگان برای شما همچون مزدوری در تخریب استاد رهبری سخنرانی کند. یادآوری میکنم که آقاى رهبرى فقط یک یا دو نفر را به خاطر بىنظمى اخراج کردند و باقی کسانی که ارکستر را ترک کردند تنها و تنها به دلیل عدم پرداخت حق طبیعىشان، یعنی همان حقوق ماهیانهاى که شما باید پرداخت مىکردید، ارکستر را ترک کردند.... چقدر استاد رهبرى و مخصوصا اعضاى ارکستر سمفونیک از خودگذشتگى نشان دادند که تمرینات ارکستر ملی به خوبى و به صورت منظم انجام شود.
نوازندگان کنترباس ارکستر ما دو روز در هفته به خاطر اینکه کنترباسهای تالار را ارکستر ملی استفاده میکرد، به شوق وجود شخص علی رهبرى سازهای خودشان را میآوردند و با تقبل هزینههای حملونقل ساز، خودشان شخصا سازهای بزرگ را بهدوش میکشیدند. در صورتی که باید این سازها را شما در اختیار نوازندگان میگذاشتید. ما حتی صندلی برای نشستن نداشتیم و مدیر هنرى ارکستر سمفونیک مجبور شد شخصا هزینهاش را متقبل شود و برایمان صندلی بخرد. (به اضافه ٧٥ صندلى دیگر) و خدا میداند بنیاد رودکی چه زمانی مبلغ صندلیها را تسویه خواهد کرد. بهتر است همه این مسائل را بدانند و از زبان کسانى این حرفها را بشنوند که هر روز با استاد رهبری در ارتباط بودهاند و از دل ارکستر بیرون آمدهاند.
ما نوازندگان هیچ مشکلى با ایشان نداشتیم و نداریم. تمام این حرفها را اشخاص و مدیران ضعیفی چون شما براى تخریب ایشان راه انداختهاند. مدیران ضعیفی که در کنار مدیریت خبره علی رهبری جایی برایتان نیست. باید بگویم من و همکارانم که تنها دنبال کار حرفهاى و خارج از حاشیه هستیم جایى براى حضور خود در کنار شما و بدون علی رهبرى نمیخواهیم... ما نوازندگان طی این ۱۲ ماه به بدقولیهای بنیاد رودکی عادت کرده بودیم.
کسری و تأخیر در پرداخت حقوقها به لطف شما و دوستانتان برایمان طبیعی شده بود و با هر پرداخت ناچیز بنیاد شگفتزده میشدیم... مدیریت ضعیف شما و همکارانتان جز این راهی دیگر ندارد اما چه طور مىشود که براى جشنوارهاى بسیار ضعیف بودجهاى بیشتر از 17میلیارد ریال وجود داشته باشد؟ حالا بیایید صفرهاى دستمزد پرداخت به یک رهبر بینالمللی را برایمان منتشر کنید و سرزنش همکارانش را برانگیزید که چرا برای دستمزد چنین کار سنگینی آنقدر کوتاه آمده و با مبلغی بسیار کمتر از اشل جهانی این حرفه، راضی به بستن قرارداد شد. ما از شما گلهاى نداریم. اگر پدرم زنده بودند که اعتبار هنرىاش از تمامى همکاران شما بیشتر است، هیچگاه خود را درحد و اندازهاى نمىدیدند که هیأت امنا و شورایى داشته باشند که استاد رهبرى را ارزیابى کند....»