سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
روزنامه «شهروند» گزارشی تکاندهنده درباره فروش اقلامی با کاربرد دوگانه منتشر کرد که در واقع کاربرد دوم آن اقلام خودکشی است! البته بخشهای زیادی از این گزارش جهت آرامش افکارعمومی منتشر نشد! اما چون ما در این ستون، کاری جز نشر اکاذیب و تشویش اذهان نداریم، امکان انتشار آن در این ستون هست! بنده از نویسنده گزارش پرسوجو کردم و متوجه شدم که فروش اقلام خودکشی فقط در عطاریهای سنتی نیست! نویسنده گزارش، شماره تلفنی به من داد که به چشم خواهری شماره یک شرکتی بود که وسایل خودکشی میفروخت! با آن شماره تماس گرفتم و نواری به این شرح پخش شد: با سلام، شما با شرکت تجارت آسان پارس تماس گرفتهاید! لطفا برای تماس با اپراتور فرمدهنده، عدد 1، برای تماس با اپراتور حجیمکننده عدد 2 و برای تماس با اپراتور وسایل خودکشی عدد 3 را شمارهگیری فرمایید!
خب! شما درباره من چی فکر کردی؟! بنده با همه شور و اشتیاقی که داشتم با اپراتور حجیمکننده گپ و گفتی کنم راجع به کموکیف کارش بپرسم، ولی این کار را نکردم! شما فکر میکنی تمام این برنامههای زلال و ارشادگر تلویزیون یعنی کشک؟! یعنی این همه هدایت جوانان یعنی هیچ؟ یعنی اینهمه بودجهای که صرف هدایت و ارشاد و فیلترینگ و توسری زدن به ما گناهکاران بالفطره میشود باد هواست؟! نه آقا! برو دهانت را آب بکش! بنده بدون توجه به گزینههای جذاب یک و دو، بر شیطان درونم غلبه کردم و عدد 3 را فشار دادم. خانمی که به چشم دخترخالگی (چشم خواهری را چند خط بالاتر استفاده کردم!) صدای جذابی داشت از آنور خط جواب داد: چه مرگته؟!
گفتم: خانوم، این چه طرز صحبت کردن با مشتریه؟
گفت: شما الان شماره سه رو مگه نزدی؟ الان مگه دنبال خرید وسایل خودکشی نیستی؟ الان مگه از زندگی سیر نشدی؟ الان مگه نمیخوای بمیری؟ خب؟ من بیام با عشوه و ناز و ادب و احترام باهات صحبت کنم که تو به زندگی امیدوار بشی؟!
گفتم: خب مگه چه اشکالی داره؟
گفت: خب پس من جنسم رو به کی بفروشم؟ میخوای اینجا تعطیل بشه من برم تو کار دیگه؟ شما اینو میخوای؟
گفتم: آهان، خب نه، حق با شماست، هر کس مشکلات خودش رو داره. خب غرض از مزاحمت اینکه میخواستم ببینم چه وسایلی برای خودکشی دارید، فقط قرص برنج و اینها نباشه، چون قبلا یکی امتحان کردم، فایده نداشت.
گفت: شما خیالتون از پیشنهادهای ما راحت باشه. واقعا تا حالا مورد نداشتیم کسی بیاد اعتراض کنه به جنسهامون، همهشون سینه قبرستون خوابیدند و هیچ اعتراضی نداشتیم، خب چقدری پول دارید؟
گفتم: حالا پولش مهم نیست، شما چه پیشنهادی دارید؟
گفت: خب شما میتونید برای خودکشی شیر بخورید! هم کلسیم داره و برای جلوگیری از پوکی استخوان خوبه، هم روغن سرطانزا و وایتکس توش داره که در عرض دوسال میمیرید!
اگر این مورد پسندتون واقع نشد، پیشنهاد میکنم دویدن رو انتخاب کنید! بله، دویدن. منتها نه در هر جایی، بروید در جاهایی که پر از دود و دم است، اونجا بدوید، بعد داخل دود بنزین سرطانزا تند تند نفس بکشید، دویدن که کلا برای سلامتی خوبه، دود گازوئیل و بنزین سرطانزا هم که اسمش روشه!
حالا اگر پولتون بیشتر میرسه، میتونید برید يك پراید بخرید، در یکی از ایام تعطیلی تشریف ببرید مسافرت، هم آب و هواتون عوض میشه، هم تصادف میکنید و میمیرید! خوبی خودکشی با پراید اینه که قبلش هم میتونید برای تأمین هزینه کفن و دفن دو تا مسافر بزنید باهاش!
با یکم پول کمتر میتونید سوار هواپیما هم بشید، اون هم خوبه، البته هیچ نکته مثبتی نداره، فقط میمیرید! فقط سعی کنید خوب از خودتون پذیرایی کنید و لحظات آخر رو خوش بگذرونید!
اگر هم دنبال کمی هیجان هستید ما به شما یک کیف چرم و یک گردنبند طلا میدیم که البته بدلیه! شما کافی است این گردنبند را گردنتان بندازید، کمی هم یقهتان رو هم باز بگذارید، کیف چرم را دستتان بگیرید و با موبایلتان حرف بزنید، یا تاکسی دربستی طرفتان میاد، یا موتوری زورگیر، وقتی موتوری اومد و قمه شو در آورد، شما کافیه که کمی مقاومت کنید، حتما با قمه میزنه شقهشقهتان میکنه! خوبی این مدل خودکشی اینه که جاودان میشید! یه عده از مردم با انواع اقسام موبایل و تبلت از این صحنه فیلم میگیرند و نیم ساعت بعد در شبکههای اجتماعی میگذارند! خلاصه همونطور که میبینید شرکت ما امکانات زیادی برای شما داره! برای مردن کافیه که در این شرایط زندگی کنید!