شماره ۳۷۷ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۰ شهريور
صفحه را ببند
برای مرد سینما...

کاوه گوهرین نویسنده

جمعه31 مردادماه 93 برنامه هفت شبکه سه سیما، در یک اقدام قابل ستایش، گفت‌وگویی زنده با استاد«مسعود کیمیایی» را پخش کرد و این مصاحبه غنیمتی بود از پس دو ماه تبلیغات ناسالم و شانتاژ و هوچی‌گری درباره مصاحبه ایشان با یکی از روزنامه‌ها که در پاره‌ای نقل و قول‌ها، برداشت‌های نادرستی از آن شده بود. واقعیت این است که استاد ذهنی تصویری و داستانگو دارد و حتی در مصاحبه‌ای معمولی نیز، همه‌چیز را از دیدگاهی سینمایی و تصویری بیان می‌کند و همین نکته سبب برخی کژفهمی‌ها درباره اظهارات ایشان شد. کیمیایی اگر در تمام عمر هنری خود تنها «گوزن‌ها» را می‌ساخت کافی بود تا نام او در میان کارگردانان بزرگ این دیار بدرخشد و حق این نبود که پس از آن مصاحبه، گروهی تنها برای مطرح‌کردن خود حکایت چاه زمزم و برادر حاتم‌طایی را تکرار کنند. در این میان یکی از مدعیان نوشته بود، کیمیایی در زمان مرگ فروغ کسی نبود و معروفیتی نداشت و در مراسم تدفین فروغ خیلی‌ها فقط برای عکس‌گرفتن آمده بودند(نقل به مضمون) و نکته اینجاست کسی که این سخنان را بر زبان رانده و دیگران را متهم به عکس گرفتن می‌کند درکنار همین نوشته کوتاه خود عکسی بزرگ از دوران جوانی با ژست کلارک گیبلی چاپ زده‌اند که گویا برای اثبات این نکته کاربرد داشته که به پیر و پیغمبر، ما هم در این ملک کسی هستیم برای خودمان...
باری مصاحبه برنامه هفت، مجالی بود برای استاد تا هر چند کوتاه به پاره‌ای از این بی‌مهری‌ها و عدم احترام به پیشکسوتان فرهنگی اشاره کند و بگذرد.
مسعود کیمیایی، یکی از بزرگان تاریخ سینمای ایران است و به یقین همچون دیگر اهل هنر، قابل نقد و نپسندیدن کارهایش. اما آنچه که نباید فراموش شود حرمت‌گذاری به سکوت است. مگر ما چند تا کیمیایی، مهرجویی و بیضایی داریم...؟
***
از طریق یکی از گزارش‌های سیما، آگاه شدم که مجموعه‌ای از سروده‌های شاعر غربت‌نشین، «اسماعیل خویی» با مجوز قانونی وزارت ارشاد و به همت یکی از ناشران به بازار نشر عرضه شده است. گزارشگر سیما ضمن پخش تصاویری از مصاحبه‌های خویی با رسانه‌های ماهواره‌ای خارج از کشور، سعی داشت که به بیننده بقبولاند که کار وزارت ارشاد در صدور مجوز برای این کتاب درست نبوده است. در لابه‌لای گزارش تکه‌هایی از مصاحبه یکی از مسئولان «خانه کتاب» و «انجمن قلم» نیز پخش می‌شد که اولی برای انتشار چنین کتاب‌هایی منعی نمی‌دید و دومی بر همان موضع استوار بود که نباید چنین آثاری مجوز نشر بگیرند. در این میان آنچه البته مدنظر آقایان نیست این‌که بالاخره قانون نیم‌بند از بی‌قانونی بهتر است. در این سرزمین، فعلا دور دست اداره کتاب وزارت ارشاد است و درست یا نادرست فعلا مسئولیت ممیزی آثار و صدور مجوز انتشار را بر عهده دارد. حال که کتابی با مجوز این تشکیلات منتشر شده چرا باید گزارشگر سیما از موضع تند قلع و قمع چنین آثاری وارد شود و زمینه را برای ابطال مجوز و جمع‌آوری آن فراهم آورد؟ اگر چنین شود پس تکلیف ناشر و حقوق‌ خواننده و مولف چه می‌شود؟ ناشری با خون ‌جگر کتابی را مهیای انتشار می‌کند و پس از گذر از هفت‌خوان ممیزی در اداره کتاب مجوز قانونی انتشار می‌گیرد و هنوز کتاب به میان مردم نرفته، یکی تنها براساس سلیقه شخصی بانگ و فریادی برمی‌آرد که با چاپ این کتاب انقلاب بر باد رفت!
در این‌که اسماعیل خویی شاعر و سخنور بزرگی است تردید نباید کرد و این‌که او خارج‌نشین است و هرازگاهی با رسانه‌های ماهواره‌ای هم گفت‌وگو می‌کند نیز حرفی نیست. نکته باریکتر از مو اینجاست که نشر چنین آثاری به واقع ویترین آزادی بیان در ایران را در برابر دید بیگانگان رنگین‌تر می‌کند و این سلاح تبلیغاتی را از دست آنان می‌گیرد که در ایران آزادی اندیشه و بیان وجود ندارد و نکته مهم‌تر دیگر این‌که شما هم اگر یک‌سال در خارج از کشور زندگی کنید و از فضای فرهنگی و اجتماعی کشورتان دور باشید برای اثبات این‌که هنوز زنده‌اید، حاضرید به قول یکی از همین حضرات مدعی با رادیو «شهر» هم مصاحبه کنید، چه رسد به رادیو «سیا» و بی‌بی‌سی‌
‌ و ... آیا کمی سعه‌صدر و تسامح در این قبیل موارد به نفع سیاست‌های فرهنگی کشور نیست و با این روش جاذبه‌ نظام‌ فرهنگی موجود بر دافعه‌اش نخواهد چربید...؟


 


تعداد بازدید :  152