| پدرام قاسمآبادي | نوازنده سنتور |
نمیتوان کتمان کرد که مطلب حاضر نقد مثبت در باب عملکرد گروه موسیقی «دستان» است. با این حال نمیتوان مدعی شد که پروپاگاندایی در کار است. چرا که این گروه، پیش از آنکه کسب مشهوریت و محبوبیت برای خود داشته باشد، نام و آوازه موسیقی ایرانی را حداقل در بخشی از کره زمین، پررنگتر و نورانیتر کرده است. گواه این ادعا، کنسرتها و برنامههای موسیقایی بسیاری است که طی بیست و چندسال گذشته در چندین کشور توسط این گروه برگزار شده است. بنابراین لازم است به چند نکته درباره گروه دستان و عملکردش اشاره کنیم:
گروه دستان با اشرافی که بر ردیف موسیقی ایرانی داشت، توانست نگاهی اصولگرایانه به تغییر در موسیقی ایرانی بیندازد و بدون آنکه گوشی را بیازارد، تنوع به وجود آورد. در حقیقت میتوان گفت که گروه موسیقی دستان پروتکل حاکم بر موسیقی ایرانی را دستخوش تغییراتی نامحسوس اما تاثیرگذار کرد. همینجا بود که نگاه غربیها و موسیقیشناسان آن سو، به یکباره جلب این گروه شد و به احترام هوشمندیاش، کلاه از سر برداشت. برنامههای زیادی توسط این گروه در سالنهای مختلف اروپا و آمریکا، اجرا شده است که هر یک خارج از وادی سرگرم کنندگی موسیقی بود و توانست امکانات بالقوه یا فراموش شده موسیقی ایرانی را در حد مقدور و کاملا بطی به مخاطبان خارجی بشناساند. موسیقی ایرانی حداقل 20سال بود که در پارادایم شکل گرفته مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، نغمهسرایی میکرد و بنمایه پروتکلاش، ریتمهایی اغلب آشنا و ملودیهای نه چندان پیچیده بود که معمولا موسیقیدانان غربی یا درس آموختگان موسیقی غرب، این نوع موسیقی را موسیقی کار میدانستند و مدافعان این نوع موسیقی نیز، کسوت عرفان به آن میپوشاندند. اما دستان از نخستین گروههایی بود که در ادامه خلف خود، تغییر را در موسیقی ایرانی لازم دید و گفتمان حاکم بر آن را بدون آنکه به بزرگان و اساتیدش بر بخورد، تغییر داد و لهجهای تازه برای آن خلق کرد. حتی گلایهها و انتقادات بزرگانی همچون استاد بزرگ موسیقی ایرانی؛ مرحوم محمدرضا لطفی به شیوههای نوازندگی برخی از اعضای این گروه (سعید فرجپوری و کیهان کلهر) نتوانست در اعضای آن تغییر نگاه ایجاد کند. گر چه نقد مرحوم لطفی در پوشش و با بهانه نوازندگیساز کمانچه صورت میگرفت اما واقعیت آن بود که این شیوهها در دایره تفکر دستان خودنمایی کرده بود.
بسیاری، معتقدند که گروه دستان به دنبال همتراز کردن موسیقیسازی و موسیقی آوازی است و در پی آن است که جایگاه ساز را از سایه آواز به درآورد که البته به نظر نگارنده، نظری جدی و عمیق نیست. چرا که با نگاهی کوتاه به کارنامه دستان، میتوانیم به این موضوع پی ببریم که آواز برای این گروه از اهمیتی حیاتی برخوردار است. حضور خوانندگان مشهور ایران همچون شهرام ناظری، صدیق تعریف، سالار عقیلی و همایون شجریان نشان از آن دارد که صدا و آواز برای این گروه غیرقابل اغماض است. اما آنچه که سبب شده آن قول مشهور نسبتا نامعتبر به میان آید، تلاش دستان برای ارایه آثار بیکلام و سازی است. همچنین در بسیاری از برنامههای خارج از کشور این گروه، پارتیتور بدون کلام انتخاب شده است. اما این روش، به هوشمندی اعضای گروه باز میگردد که میداند در کجاها باید نوع بیان را تغییر داد. چرا که هر ملتی آداب، فرهنگ و زبان خاص خود را دارد بنابراین برای ارتباط با آن، باید قاعده گفتوگو را به درستی دانست. موسیقی بیکلام کمهزینهترین و سریعترین راه ارتباط موسیقایی با فرهنگ بیگانه است. بهویژه اگر در آن المانهای آشنا نیز گنجانده شود. استفاده از ریتمهای آشنای غربیها در کنار ملودیهای ایرانی که کمتر از ربع پرده بهره گرفته شدهاند، بهترین زمینه را برای ارتباط موسیقایی بین دستان و مخاطبان خارجیاش ایجاد کرد.
ریتم
ریتم در موسیقی دستان اهمیتی حیاتی دارد. این گروه بسیار هوشمندانه درک کرد که موسیقی ایرانی از آن جهت در دایره تکرار افتاده است که نمیخواهد از برکه ریتمهای معروف و معدود زمانهاش، بیرون بیاید. با توجه به اینکه موسیقی ایرانی تا پیش از 400سال پیش، از تنوع ریتم بالایی برخوردار بود، اما نگاه مجلسی و زینتی به موسیقی طی چند قرن اخیر، سبب شد که بسیاری از ریتمها به فراموشی سپرده شوند و هژمونی ریتمهای ساده، فرصت بروز دوباره آنها را ندهد. دستان توانست نقطه ضعف پارادایم مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را با ایجاد تنوع ریتم، بپوشاند و نسیمی تازه را در فضای موسیقی ایرانی بوزاند. گر چه این کار کاملا بطی و با محافظه کاری بسیار درحال انجام بوده و هست، اما تاثیری که روی جوانان مستعد موسیقی کشور گذاشت، بر کسی پوشیده نیست. هر چند که دستان نیز خود از نوآوریها و عصبانیگریهای استاد حسین علیزاده در عرصه ریتم، خواسته یا ناخواسته بهرهمند شده است اما تفاوت کار در اینجاست که علیزاده در گروه نوازی این حرکت را عمومیت نبخشید اما دستان توانست به آن جامه عمل بپوشاند.
نامشهوریت
گروههای زیادی در ایران ظهور کردهاند که گرچه بزرگان زیادی در آن حضور داشتهاند اما پس از مدت کم یا زیاد، اعضای آن از هم جدا شدهاند و تنها خاطرهای در ذهن موسیقی ایرانی به جا گذاشتهاند. میتوان گفت که گروه دستان امروز پس از گروه موسیقی کامکارها منسجمترین گروه است و پایههای قطوری در تاریخ موسیقی ایرانی برای خود کاشته است. اعضای این گروه بدون داشتن رابطه خویشاوندی سالها در کنار هم فعالیت کردهاند. این گروه که از سال 70 فعالیتاش را آغاز کرد، تا امروز اغلب اعضایش را به لحاظ جغرافیایی دور از هم دیده است اما به لحاظ روحی، چند رابطهای با یکدیگر دارند که بهنظر میرسد دهههای متمادی موسیقی ایرانی پایداری آن را در خود ببیند. این گروه با برنامهترین گروه موسیقی ایرانی است که تقریبا هیچ خللی در آن دیده نمیشود. رمز این انسجام و مرتب بودن دستان هم در بیادعایی اعضا و پرهیز از نفر اول بودن است. حمید متبسم که بهعنوان سرپرست گروه شناخته میشود، هیچگاه رفتاری از خود نشان نداده است که بخواهد سایر اعضای گروه را به سایه ببرد. همدلی حیرتانگیز در این گروه، تحسین هر موسیقیدان خارجی را که از موسیقی ایرانی و فضای حاکم بر آن شناختی جزیی دارد، برمیانگیزاند. این موضوع نیز یکی از نکتههای قوت دستان است که محبوبیتش را در خارج از مرزها بیش از داخل سبب شده است. موسیقی ایرانی، دستهای دستان و دستانها، نیازمند است که دوباره برخیزانده شود و با دنیا بیلرزش و لکنت، سخن بگوید.