شماره ۳۷۷ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۰ شهريور
صفحه را ببند
گوسفند می‌خواهد یعنی هست!

|  آنتوان دو سنت اگزوپری |

اگر ‌این چیزها را با جزییات توضیح می‌دهم و شماره آن سیارک  (سیاره‌ای که شازده‌کوچولو از آن‌جا آمده است) را به شما می‌گویم به خاطر بزرگترهاست، وقتی‌که شما به آنها بگویید یک دوست پیدا کرده‌اید، آنها هرگز از شما سوالات لازم را نمی‌پرسند. آنها هیچ وقت سوال نمی‌کنند: صدای دوست تازه شما چه آهنگی دارد؟ چه بازی‌هایی را بیشتر دوست دارد؟ آیا پروانه جمع می‌کند؟ به جای اینها از شما سوال می‌کنند: او چند‌سال دارد؟ چند تا برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر پول در می‌آورد؟ با دانستن این اعداد است که آنها فکر می‌کنند همه چیز را درباره دوست تازه شما فهمیده‌اند.
اگر به بزرگترها بگویید که یک خانه زیبا دیدم که آجرهایش به رنگ گل‌های رز بودند و از پنجره‌هایش شمعدانی آویزان بود و در بامش کبوترها نشسته بودند و آواز می‌خواندند، آنها قادر به درک درستی از آن خانه نخواهند شد. شما باید به بزرگترها بگویید:  خانه‌ای دیدم که صد‌میلیون قیمت دارد. سپس آنها به شما می‌گویند: آه چه خانه زیبایی!
به همین خاطر است که اگر به آنها بگویید، دلیل این‌که شازده‌کوچولو وجود داشت این است که او خیلی خواستنی بود، می‌خندید و دلش یک گوسفند می‌خواست و اگر کسی دلش یک گوسفند بخواهد، دلیل این است که وجود دارد و چه چیزی بهتر از این دلایل برای اثبات وجود کسی؟
ولی آنها شانه بالا می‌اندازند و با شما مثل بچه‌ها رفتار می‌کنند.  اما اگر به بزرگترها گفته شود جایی‌که شازده کوچولو از آن آمده سیارک ب-612 است، فورا قبول کرده و شما را از شر سوالات بی‌موردشان خلاص می‌کنند آنها اینطوری هستند دیگر، نمی‌شود جلویشان را گرفت، بچه‌ها همیشه باید در برابر بزرگترها از خودشان صبر و گذشت نشان بدهند.   
برشی از «شازده کوچولو» اثر اگزوپری


تعداد بازدید :  145