افسر افشار نادری جامعه شناس
اجرای قانون مسألهای بسیار جدی است که میتواند یک جامعه را در مسیر توسعه اجتماعی قرار دهد یا ندهد. مشکل ما این است که قانون به مردم به چشم برابر نگاه نمیکند و افراد هم به تبع آن قانون را با جدیت اجرا نمیکنند و هر کسی میتواند آن را زیر پا بگذارد و این باعث میشود هیچچیز روی نظم پیش نرود. بهطور مثال وقتی مسأله شأن اجتماعی را مطرح میکنند، منجر میشود به اینکه برخی از کسانی که مرتکب جرم میشوند، خطایشان نادیده گرفته میشود چون میترسند حیثیت آنها لکهدار شود. یعنی افراد برابر نیستند و قانون بر مبنای طبقات بر آنها اعمال میشود. باید در همه موارد و هر کسی که قانون را میشکند یکسان برخورد شود و مردم شرایط مساوی برای ارتقا داشته باشند تا همیشه بدانند که در جامعه حساب و کتاب وجود دارد. در غیر این صورت پاداش بر مبنای کار خوب انجام نمیگیرد و تنبیه هم براساس اشتباه نیست و هیچکس انگیزهای برای کار درست و خوب ندارد.
در این میان کسانیکه بیش از همه میتوانند در اصلاح این روند تاثیرگذار باشند، مجریان قانون هستند که باید اجرای قانون را جدی بگیرند و کار هر نهادی را خود آن نهاد انجام دهد و اختیار لازم را داشته باشد. نه اینکه یک روز نهادی بگوید؛ ممنوع میکنم که زنان در کافیشاپها کار کنند. درحالیکه این نهاد قانونگذار نیست تا چنین مقرراتی را وضع کند. تا وقتی که این نوع بینظمیها وجود دارد مردم هم به خود این اجازه را میدهند که قانون وضع کنند و بر دیوار خانهشان بنویسند اگر اینجا پارک کنید پنچر میکنیم. این نشان میدهد که هیچ نهادی در جای خودش مسئولیت را قبول نمیکند و مسئولیت در دستان کسانی است که پخته عمل نمیکنند. باید اختیار نهادها مشخص شود تا من بهعنوان یک شهروند اجازه نداشته باشم یک تابلو بنویسم و جلوی خانهام نصب کنم و قانون و مجازات خودم را اعمال کنم. قانون جامعه باید به درستی اجرا شود و با کسانی که خاطی هستند برخورد شود و همه چیز را قانون تعریف کند. ما باید بدانیم که هر کاری میکنیم خیر و شر آن چیست و چه جزو مسئولان باشم یا جزو مردم عادی فرقی در اجرای قانون و نتیجه آن ندارد. در این شرایط است که دیگر کسی نمیتواند خطا کند و هر کسی یاد میگیرد طبق نظم و قانون عمل کند و در اینجا قانون راه خیر است. پس هیچکس نمیتواند برای عدم اجرای قانون توجیه غیرمنطقی بیاورد چرا که اصل قانون است. وقتی که بدانم همه جا قانون یکسانی رعایت میشود، به آن اعتماد میکنم و این باعث میشود به همشهری خودم و افراد جامعه هم اعتماد داشته باشم. درواقع آسیب اصلی جامعه ما درحال حاضر همین بیاعتمادی است، اعتماد به یکدیگر میتواند همبستگی و اتحاد را برای جامعه به ارمغان بیاورد و راه توسعه اجتماعی و ایجاد جامعه مدنی نیز به این شکل هموار میشود.