شماره ۳۷۷ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۰ شهريور
صفحه را ببند
درد ما دوای ایرانی می‌خواهد

حمید  جعفری روزنامه نگار

1- جهان به سرعت در مسیر شهری شدن است و الگوی زیست شهری در حال بدل شدن به تنها الگوی زیست در جهان است. بعد از جنگ جهانی دوم بود که پدیده شهرنشینی معنای عام به خود گرفت. امروز بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زیست می‌کنند و بانک جهانی برآورد کرده است که تا سال 2025 ، 88 درصد از مجموع رشد جمعیت در شهرها ساکن خواهند شد و 90 درصد از رشد شهری در کشورهای در حال توسعه اتفاق خواهد افتاد. این آمار نشان می‌دهد باید شاهد تنوع بیشتر زیست قومیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف در کنار یکدیگر و البته گستردگی آسیب اجتماعی در شهرها باشیم. هرگز تا این اندازه زیست آدمی دچار آسیب و سقوط و گسست در دنیا نشده بود و در هیچ قرنی به اندازه قرن 21 دچار مصیبت‌های ناشی از آسیب‌های اجتماعی در دنیا نبوده‌ایم. اولین نشانه‌های آغاز این دگرگونی زیست بشری با گسترش فقر و تکامل ماشینیسم، سستی و تزلزل اخلاقی و جذب نیروی کار ارزان از روستاها به شهرها بود که در نهایت ناامنی ناشی از تراکم انسانی در شهرها را به چشم آورد. کار به جایی رسید که در دهه 80 میلادی «ناامنی» موضوع حاد بین‌المللی در مجمع سازمان ملل متحد شد. در حالی که از قرن 19 به بعد آسیب‌ اجتماعی مفهوم جدیدی بود که از علوم زیستی وارد ادبیات جامعه‌شناسان شد و برای مطالعه و شناخت و بررسی ریشه بی‌نظمی‌ها در ارگانیسم انسانی، با بررسی نقش انسان در کالبد جامعه به کار برده شد. از سوی دیگر فرآیند شهرنشینی با سرعت قابل توجهی، نشأت گرفته از تجربه مدرنیته و اقتصاد صنعتی در حال پیشروی است و به همین میزان، بروز آسیب در فضاهای شهری یا شبکه‌ای که خود می‌تواند یک سرمایه اجتماعی تلقی شود در دوران گذار مورد توجه جامعه‌شناسان قرار گرفت. «جین جاکوب» نظریه‌پرداز شهری در اثر خود با عنوان «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا» شبکه اجتماعی فشرده در محدوده‌های قدیمی و مختلط شهری را صورتی از سرمایه اجتماعی می‌داند که در مورد مسئولیت‌های اجتماعی از قبیل نظافت شهری، کاهش جرم و جنایت و کیفیت زندگی در مقایسه با نهادهای رسمی مسئولیت بیشتری از خود بروز می‌دهد. از سوی دیگر «پیر بوردیو» از اصطلاح فضای اجتماعی نام می‌برد که نتیجه دو سرمایه اقتصادی و فرهنگی است. سرمایه در جامعه را در 5 عنوان می‌توان تعریف کرد؛ سرمایه انسانی؛ دانش و مهارت و توانایی کار. سرمایه مالی؛ پس‌انداز و پول نقد. سرمایه طبیعی؛ زمین و آب و مواد معدنی. سرمایه فیزیکی؛ زیرساخت و خدمات و سرمایه اجتماعی؛ سرمایه اجتماعی در اینجا عبارت است از مجموعه‌ای از هنجارها و قوانین شبکه‌های غیررسمی که همراهی، اعتماد و کنش جمعی برای به‌دست آوردن کالای عمومی را فراهم می‌کند. به عبارتی دیگر سرمایه اجتماعی به مجموعه روابط غیررسمی، پیوندها و ارتباطات اعضای یک شبکه به عنوان منبع باارزش اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف اعضا می‌شود که بانک جهانی از آن به عنوان «حلقه گمشده» فرآیند توسعه نام می‌برد.
2- توسعه پایدار زیست اجتماعی به دور از آسیب‌های اجتماعی که در هر جامعه مختص آن جامعه است و نمی‌توان از نسخه درمان جامعه‌ای دیگر برای بهبود آن استفاده کرد، دغدغه امروز جامعه‌شناسان است. این بار به سراغ گروهی دیگر از اقشار مرجع رفته‌ایم. جامعه‌شناسان امروز در صفحات پیش روی شما به دو سوال ما پاسخ دادند. اول این‌که موانع پیش روی توسعه اجتماعی در کشور چیست و دوم این‌که مهم‌ترین آسیب اجتماعی امروز ایران چیست؟ پاسخ به هر دو سوال توسط همین تعداد اندکی از جامعه‌شناسان می‌تواند منشأ اقدامات اولیه برای تحقیق درباره هریک از موانع توسعه اجتماعی و شناخت مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی باشد تا در مرحله بعد تبیین راهکارهایی برای حل و مدیریت بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی متمرکز شد. در همین راستا «شهلا کاظمی‌پور» مهم‌ترین آسیب اجتماعی جامعه ایران را اختلاف طبقاتی می‌داند، «سعید معیدفر»؛ اعتیاد، «سعید خراط‌ها»؛ فساد اداری و اعتیاد، «قمر فلاح»؛ بیکاری و معضلات جوانان، «امان‌الله قرایی مقدم»؛ تضادهای درون گروهی، «افسر افشار نادری»؛ بی‌اعتمادی، «منوچهر آشتیانی»؛ عدم استحکام مناسبات اجتماعی، «گیتی اعتماد»؛ بی‌تفاوتی اجتماعی، «سیدجواد میری»؛ آسیب‌های شهرنشینی، «نیره توکلی»؛ تبدیل‌شدن ارزش‌ها به ضدارزش‌ها،

«محمد مراد بیات»؛ شکاف بین ارزش‌ها، «اصغر مهاجری»؛ فقدان احساس مسئولیت اجتماعی، «اعظم راودراد» سوء مدیریت و دورویی، «مصطفی اکبریان»؛ شکاف فرهنگی و... را مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی ایران می‌دانند. اضافه کنید به این نظرها آسیب‌های دیگری چون؛ مصرف‌گرایی، خودرأیی، آسیب رفتارهای خشن، فقدان خرد جمعی و تاب‌آوری و تحمل و ده‌ها آسیب اجتماعی دیگر. نکته قابل توجه در همین گستره کوچک جامعه‌شناسان، فقدان توافق میان ایشان روی یک آسیب است. هرچند فرض این‌که جامعه‌شناسان نگاهی دور یا شناخت دقیقی از جامعه امروز ایرانی دارند یا ندارند هم البته محل بحث است اما این مساله به عنوان نقطه ضعف یا فقدان یکپارچگی و نظر همگون برآمده از شناخت یکپارچه از جامعه نیست که می‌تواند حتی دریچه‌ای دیگر باشد برای شناخت هرچه بهتر آسیب‌هایی که در جامعه ما تا اندازه یک بحران اجتماعی پیش رفته است. «آلخاندرو گونزالز اینیاریتو»، فیلمساز مکزیکی که سه گانه‌ای درباره مرگ (عشق سگی،21گرم و بابل)، «بیتیوفول» و «کبوترباز» ساخته‌های سینمایی او با موضوعات اجتماعی و زیست اخلاقی است می‌گوید؛ «برای رسیدن به امید، آدم باید فرآیند تلخ، پردرد و سیاهی را طی کند».

 

دیدگاه‌های دیگران

ع
علی |
مخالف 0 - 0 موافق
گزارش تکان دهنده ای بود

تعداد بازدید :  218