سعید معیدفر جامعهشناس
امروزه بسیاری از مسائل اقتصادی مانند بیکاری و تورم در زمره آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد اما باید گفت آسیب اجتماعی مفهومی خاصتر است که به مشکلات زندگی افراد بر میگردد. افراد در کنار زندگی روزمره خود گاهی دچار مشکلاتی میشوند که هر کدام از آنها میتواند زمینهساز یک آسیب اجتماعی جدی در جامعه باشد. بهعنوان مثال تشکیل خانواده برای کسانی که به سن ازدواج میرسند میتواند یک امر عادی باشد اما وقتی تشکیل خانواده در جامعه از طریق آشناییهای اصولی پیش نرود یا افراد بعد از رسیدن به سن ازدواج به دلیل مشکلات یا ترسهای خود از تشکیل زندگی سر باز زنند، نتیجه میتواند آشنایی دختر و پسرها در خیابان باشد و بعد هم رسیدن به این نتیجه که از این طریق میتوانند درک متقابلی از یکدیگر داشته باشند. در صورتی که این نوع آشنایی به صورت ریشهای و عمیق نبوده و اگر ازدواجی هم در پی داشته باشد در مدت کوتاهی به طلاق ختم میشود و همین طلاق خود میتواند یک آسیب جدی در جامعه باشد. یا در مثالی دیگر میتوان از آسیبی نام برد که باعث شده این روزها همه افراد به فکر رسیدن به جایگاه و موقعیت بهتر باشند. همه به این فکر میکنند که در جامعه خود رشد کنند و افرادی که در این میان نمیتوانند کاری از پیش ببرند دچار سرخوردگی میشوند. همین سرخوردگی آسیبهای زیادی ازجمله اعتیاد را به همراه دارد و میتواند باعث افسردگی شود. بنابراین آسیب اجتماعی پدیده رایجی در دنیای مدرن است که بخشی از آن به پیچیدگیهای زندگی مدرن برمیگردد. تعاملات و نیاز افراد دارای اضلاع و ابعاد مختلفی شده که همین باعث شکلگیری آسیبهای فراوانی شده است. اما از این منظر که مهمترین آسیب اجتماعی در جامعه ایران چه موضوعی است اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. هر کسی از مسئولان تا صاحب نظران موضوع را از ظن خود بررسی میکند. مثلا ممکن است عدهای بیبند و باری و بدحجابی را مهمترین آسیباجتماعی بدانند درصورتیکه عدهای دیگر فشار و مقابله با این موضوع را خود آسیبی میدانند که موجب بدتر شدن اوضاع میشود. یا عدهای دیگر از آسیب طلاق در جامعه حرف میزنند درحالیکه عدهای دیگر معتقدند طلاق و افزایش آن در دنیای امروز به دلیل بالا رفتن دانش و آگاهی زنان است و اینکه آنها نمیخواهند به هر قیمتی زندگی خود را حفظ کنند درصورتیکه در گذشته زنان به دلیل اعتراض نکردن با هر شرایطی زندگی میکردند و اگر چه که خوشبخت نبودند اما به طلاق رضایت نمیدانند. از همین منظر طلاق ممکن است برای عدهای آسیب نباشد. پس به صورت کلی میتوان گفت بر سر مهمترین آسیباجتماعی همواره مناقشه وجود داشته و همین اختلاف نظر آسیب بزرگی به جامعه وارد کرده و اجازه نداده موضوعات مختلف آنطور که شایسته است، بررسی شود و واقعیتها بهطور درست بررسی شود. ما به جای اینکه به واقعیتها توجه کنیم تنها به آرمانها نگاه میکنیم. البته با تمام این تفاسیر امروزه بر سر معضل و مشکلی به نام اعتیاد تقریبا تمام مسئولان و جامعهشناسان و صاحبنظران به توافق رسیدهاند و آن را موضوع مهم و قابل بررسی در جامعه میدانند. هر چند که باز درجات این اتفاق نیز جای بحث دارد. مثلا اینکه کسی بهطور تفننی قلیان مصرف میکند آیا باید با همان نگاه آسیبشناسی اعتیاد به آن نگاه کرد یا نه مصرفهای دیگر که افراد را از مدار زندگی خارج میکند میتواند در این گروه قرار گیرد؟ همین تفاوتها و اختلاف نظرها و گاهی رقابتهایی که بر سر یک آسیب اجتماعی به وجود آمده است باعث شده تا تعریف و تبیین آسیبها سخت باشد. ما باید تلاش کنیم تا به دور از هر گونه شخصیسازی مسائل، یک کار تحقیقاتی و جدی روی مسأله آسیبهای اجتماعی انجام دهیم تا بتوانیم از معضلاتی که این روزها زندگی اجتماعی مردم را با خود درگیر کرده است کم کنیم.