شماره ۷۸۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۰ بهمن
صفحه را ببند
یاد‌د‌اشت‌های یک تماشاچی معمولی
سینمای ما مالاریا گرفته!

|  پیمان مقد‌م |   روزنامه‌نگار|

1- جشنواره به روزهای آخر رسیده. اکثر فیلم‌های مهم را دیده‌ایم و بدون تعصب و ژست باید بگوییم که ‌سال ضعیفی در انتظار سینماست. بیشتر آنچه در این جشنواره به چشم آمده فیلم‌های ناامید‌کننده و رو به عقب کارگردان‌های مطرح است. بعید است ماحصل این جشنواره آمار گیشه‌ها را تکان بدهد؛ مگر این‌که چند نهنگ عنبر پشت در جشنواره مانده باشند و خودشان آستین بالا بزنند.
2- «نیمکت» نخستین تجربه محمد رحمانیان، کارگردان شهره تئاتر در سینماست. همانند نمایش‌های اخیر او، کار اسیر نوستالژی‌هاست و تلاش می‌کند به دوبله، تئاتر و سینما همزمان ادای دین کند. فیلم بیشتر یک نمایش رادیویی است که قصه‌ای بی‌منطق دارد و پایانی مضحک، اما تماشای بازی قابل قبول مهتاب نصیرپور، علی عمرانی و اشکان خطیبی که برای نقشش زحمت زیادی کشیده و گریم سختی را متحمل شده سبب می‌شود که تا پایان، سختی تحمل قصه ملال‌آور را تاب بیاورید. ضمنا فیلم یک هومن برق‌نورد ضعیف و بی‌تاثیر دارد که کاش نبود!
3- رضا میرکریمی خوشحال‌مان کرد. «دختر» او از امروزش فیلم خیلی بهتری است، اما همچنان حتی به گرد پای یه حبه قند و خیلی دور خیلی نزدیک ضعیف‌تر نمی‌رسد. یک فرهاد اصلانی درخشان دارد و یک مریلا زارعی قابل قبول و دیگر هیچ. فرهاد اصلانی چنان خوب است که در سکانس‌هایی که حضور ندارد هم تاثیر بازی و کاریزمای حضورش آشکار است. فیلم از دقیقه 50 می‌افتد و دیگر بلند نمی‌شود و می‌توانید از همان دقیقه سینما را ترک کنید چرا که قرار نیست اتفاق دیگری را در فیلم ببینیم.
4- پرویز شهبازی... «مالاریا» او درواقع ادای دینی به نفس عمیق است، اما یک ادای دین کاریکاتوری و شدیدا ضعیف. فیلم نه بازی‌های خوبی دارد، نه قصه درست و حسابی و بامنطقی. تنها نقطه قوت، کارگردانی درست است و این‌که ریتم فیلم هیچ جایی از دست نمی‌رود و حوصله‌تان سر نمی‌رود و منتظر می‌مانید تا انتهای این قصه بی‌منطق و درهم ‌و برهم را دنبال کنید و درنهایت به یک پایان باز می‌رسید اما هزاران علامت سوال درباره قصه برای‌تان باقی می‌ماند. فیلم یک آزاده نامداری بسیار ضعیف و افتضاح را به‌عنوان بازیگر در خود دارد که از شهبازی که او را با بازی‌های درخشان بازیگران در فیلم‌هایش می‌شناختیم بسیار بعید بود. خلاصه این‌که مالاریا دقیقا عارضه این روزهای سینمای ما است؛ قصه‌های بد و خالی از ایده و منطق؛ فیلمنامه‌های خالی از جذابیتی که ظاهرا به امید خدا کلید می‌خورند تا شاید درنهایت فیلم جذابی از آب دربیاید. مالاریا آینه تمام‌نمای سینمای ما است با کمی اغماض و استثنا....
5- تا اینجا همچنان «ابد و یک روز» سعید روستایی ستاره جشنواره شده. امید که این کارگردان جوان به مسیری نرود که شهبازی و بهزادی و ستاره‌های یک دهه قبل طی کردند. بارکد کیایی و بادیگارد فیلم‌های قابل تحملی هستند، اگر بر نمایش‌های حاتمی‌کیا و شعارهای سیاسی‌اش چشم ببندیم. منتظریم تا اژدهای مانی حقیقی هم وارد شود تا پرونده جشنواره را ببندیم...


تعداد بازدید :  160