شماره ۷۸۲ | ۱۳۹۴ سه شنبه ۲۰ بهمن
صفحه را ببند
می‌توانیم حرف‌های تازه‌تری برای گفتن داشته باشیم

خسرو دهقان منتقد

واقعیت این است که ساختار کلی جشنواره فیلم فجر از ابتدا تا امروز تفاوت چندانی نکرده است. با این حال ‌سال‌به‌سال شاهد تفاوت‌های زیادی به‌واسطه فیلم‌های مختلف هستیم. امسال نیز در جشنواره با آثاری مواجه بوده‌ایم که به لحاظ تم و درونمایه توانسته‌اند تا حدود زیادی در جذب مخاطب نقش داشته باشند؛ به‌ویژه حضور کارگردانان جوان در این دوره از جشنواره فیلم فجر پررنگ‌تر از سایر دوره‌ها به چشم می‌خورد. امسال فیلم‌هایی در جشنواره به نمایش گذاشته شده است که با وجود آن‌که کارگردانان این فیلم‌ها، از سابقه طولانی در عرصه سینما برخوردار نبوده‌اند اما به لحاظ مضامینی که در این فیلم‌ها وجود دارد توانسته در به دست آوردن رگ خواب مخاطب موفق باشد. در سال‌های اخیر شاهد تمرکززدایی جشنواره‌ها بوده‌ایم، به‌طوری که امروز می‌بینیم اغلب جشنواره‌ها از جشنواره تئاتر تا تجسمی فجر این مولفه را به‌خوبی رعایت کرده‌اند و توانسته‌اند از حضور هنرمندان دیگر استان‌های کشور نیز بهره بگیرند. به‌نظر می‌رسد حالا که جشنواره فیلم فجر، سی‌وچهار دوره را پشت سر گذاشته می‌توان در این عرصه نیز به تمرکززدایی پرداخت. به بیان ساده‌تر، جشنواره می‌تواند به‌عنوان محملی مناسب علاوه بر فیلمسازان پایتخت، میزبان کارگردانانی از شهرهای دیگر شود. این مسأله موجب کثرت و تنوع بیشتر در جشنواره می‌شود و می‌تواند در پرباری آن تاثیرگذار باشد. طی سال‌های اخیر در جریان برگزاری جشنواره فیلم فجر با اتفاق خوب دیگری نیز مواجه بوده‌ایم و آن گنجاندن بخش سینمای مستند است. امسال نیز در جشنواره فیلم‌های مستند خوبی اکران شده‌ است، اگرچه همیشه بر این باور بوده‌ام سینمای مستند ایران، سینمایی به‌مراتب جدی‌تر و شایسته‌تر از سینمای بدنه و تجاری بوده است. برتری سینمای مستند هم ریشه‌های تاریخی و دلایل زیادی دارد که در این مقال نمی‌گنجد. باید بپذیریم سینمای مستند با وجود پتانسیل گسترده‌ای که دارد در سال‌های گذشته مورد بی‌توجهی واقع شده و به آن شکلی که شایسته‌اش بوده به این حیطه پرداخته نشده است. حالا با گنجاندن بخش سینمای مستند در جشنواره فیلم فجر و در نظر گرفتن اکران‌های اول وقت در سالن‌ها، می‌توان به این مسأله امیدوار بود که سینمای مستند توانسته از جایگاه خوبی برخوردار شود و اهمیت آن شناخته شده است، کما این‌که در سال‌های اخیر حضور بخش هنر و تجربه اتفاق خوشایندی تلقی می‌شود و این وادی با ارایه فیلم‌های مختلف به‌خوبی این نکته را ثابت کرده است که می‌تواند حرف‌های زیادی در عرصه سینما برای گفتن داشته باشد. اگرچه وادی هنر و تجربه، کارگردان، محتوا و تماشاگر خاص خودش را دارد، با این حال بها دادن به این بخش و پررنگ قلمداد کردن آن می‌تواند چشم‌انداز روشن‌تری را برای این حیطه رقم بزند. مسأله‌ای که تصور می‌کنم می‌تواند درباره سینمای مستند و سینمای داستانی صدق کند، محتوا است. امروز برخی به این نکته اشاره می‌کنند که سینمای داستانی به لحاظ درونمایه به کلیشه افتاده است، درحالی که با نظر کردن به مفاهیمی چون فرهنگ عامه، آداب و رسوم ایرانیان در هر استان و... می‌توانیم شاهد ساخت فیلم‌هایی باشیم که به لحاظ درونمایه حرف تازه‌تری برای گفتن داشته باشند. صرف نظر از اینها می‌بینیم در سال‌های اخیر، تمرکز اغلب فیلمسازان به مسائل پایتخت معطوف بوده است، در حالی که معضلات و مسائل دیگر استان‌های کشور نیز می‌تواند دستمایه کار فیلمسازان قرار بگیرد.


تعداد بازدید :  161