صبا شادور| محمدعلی سجادی کارگردان فیلم «تمرینی برای اجرا» در بخش هنر و تجربه سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. فیلم «تمرینی برای اجرا» بعد از دو نمایشگاه نقاشی كه از او برگزار شد، در شهریور ماه ساخته شد که برگرفته از تابلوها و نوشتههای این کارگردان درباره شاهنامه است. اگر علاقهای به شاهنامهخوانی و داستانهای اسطورهای دارید، باید به سراغ این فیلم بروید. فیلمی که قطعا مخاطبان خاص خود را دارد. سجادی فیلمهایی همانند «اثیری» و «رنگ شب» را با تمی خاص ساخت که اتفاقا هر دو فیلم ازجمله فیلمهای مورد توجه این کارگردان بود که در فیلم «اثیری» هم شخصیت اصلی فیلم به هنر نقاشی علاقهمند است. علاوه بر این نیز فیلمهای «بازجویی از یک جنایت»، «چون باد»، «گنج»، «گزل»، «شیفته»، «تردست» و... را کارگردانی کرده است. اما فیلم جدید او حکایت دیگری دارد. میکائیل شهرستانی، مهدی میامی، محمدعلی سجادی، محمود راسخفر، محمد ساربان، حسین فلاح و آزاده موحد ازجمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. در خلاصه داستان «تمرینی برای اجرا» آمده است که یک کارگردان تئاتر تصمیم میگیرد تا با جمع کردن گروهی داستان سیاوش را از روی شاهنامه فردوسی بخوانند و برای اجرا تمرین کنند... گفتوگو با محمدعلی سجادی را در ادامه میخوانیم.
چه طور شد که تصمیم گرفتید فیلم «تمرینی برای اجرا» را بسازید؟
علاقه من به داستانهای شاهنامه فردوسی بهویژه داستان «سیاوش» و دغدغه من در ارتباط با تئاتر باعث شد که به سراغ این سوژه بروم و اثری بسازم که در ارتباط با هردوی آنها باشد.
البته «تمرینی برای اجرا» فیلمی کاملاً داستانی است. منتهی در بخش تجربیاش رویکردی جدید و نو داشتهام و به داستان شاهنامه پرداختهام. مدتها بود که دغدغهام ساخت فیلمی این چنین و با مضمون اسطورهای بود. البته در «سیاوشان» همچنین تفکری داشتم اما این فیلم مهجور ماند و دوباره به سراغ شاهنامهخوانی و فیلمی دراینباره آمدم. علاقه دارم در بخش اساطیری شاهنامه که براساس آن نقاشی میکنم فیلمهایی بسازم. متاسفانه در سینمای ایران فیلمهايی تاریخی البته با این گونه مضمونها کمتر دیدهایم یا اصلا نداشتهایم. عدهای میگویند شرایط برای ساخت فیلمهای اسطورهای مهیا نیست؛ اما مگر برای ساخت فیلمهای دیگر شرایط مناسب است. بههرحال تصمیم گرفتم که این فیلم را براساس علاقه شخصی خودم بسازم و امیدوارم مخاطبان هم از آن به درکی از تصویر و شاهنامهخوانی برسند.
فیلمهای شما در سینما مضمونهای خاصی را دربرمیگرفت که کمتر با آن موضوعها روبهرو بودهایم و الان مشکل فیلمنامه همچنان در بدنه سینمای ما وجود دارد.
اگر بحث فیلمنامه باشد من یک کوه فیلمنامه دارم؛ مثلاً موضوع بعضی از نمایشگاههای آثارم و سناریوی «طلاقم بده به خاطر گربهها» در ادامه «اثیری» است. فکر میکنم جای آن در سینمای ما خالی است. زمانی که من سال 1362 فیلم «بازجویی» را ساختم تا الان که در خدمتتان هستم، میتوانستم کار دیگری انجام دهم.
من به جای ساختار فیلم «شیفته» میتوانستم فیلم دیگری بسازم. ولی من این ژانر را ادامه دادم و سعی کردم نگاه اجتماعی را وارد این ژانر کنم که تا قبل از این نبوده است و متاسفانه هیچ مسئولی از این حرکت حمایت نکرده است.
علاقهمندان سینما محمدعلی سجادی را بیشتر یک آدم سینمایی میدانند؛ اما در اکثر فیلمهایی که ساختهاید، فضای کارتان به نقاشی هم نزدیک بوده و در فیلمهای شما رگههایی از رنگها هم دیده میشود. چرا دیگر فیلم نساختید؟
من که دوست دارم و تمام تلاشم را هم کردم و تجربیاتی نیز انجام دادم. باید از نظر من این اتفاق میافتاد و فیلم ساخته میشد؛ اما فکر میکنم شهروند درجه دو بودن مشکلساز شده است. من از سینمای انجمن جوانان کار فیلمسازیم را شروع کردهام. با فیلمهای کوتاه و تجربههایی که پله پله بهدست آوردم.
یعنی فکر میکنید موقعیت همچنان برای ساخت فیلمهای شما مهیا نیست؟ شاید به دلیل گرایش شما به نقاشی و دیگر هنرها یک فاصلهای بین شما و سینما افتاده است؟
البته در این فاصله سه فیلم کار کردهام. اما خیلیها این فیلمها را جدی نمیگیرند. درحالیکه این فیلمها، فارغ از خوب یا بد بودنشان کاملاً جدی هستند. من فیلم «سیاوشان» را ساختم که تجربه محض است. فیلم مستند بلندی ساختم به اسم «حمید و هما» که بر مبنای زندگی حمید سمندریان و هما روستا ساخته شده است و فیلم دیگری به نام «سیاووشخوانی در گالری خورشید، خیابان گرینویچ». این فیلمهای من، در این مدت هستند.
هر موقع هم که با درخواست پروانه ساخت فیلمهایم موافقت میشود بحث مالی برای ساخت یک فیلم کارگردان و تهیهکننده را درگیر میکند. خوشحالم که بعد از ششسال دوباره فیلم ساختهام.
درباره بازیگران این فیلم بگویید. چه طور به انتخاب بازیگران از عرصه تئاتر رسیدید؟ خود شما هم در این فیلم به ایفای نقش پرداختید...
ابتدا درباره حضور خودم بهعنوان بازیگر در این فیلم بگویم، بههرحال با بازیگران و دوستان زیادی برای نقش این فیلم صحبت کردم. اما درنهایت به این نتیجه رسیدم که خودم این نقش را بازی کنم. چون فکر میکنم دور از واقعیت هم نبود به نوعی نقشی بود که به شخصیت اصلی فیلم و من کارگردان نزدیک بود.
در بین بازیگران هم، بازیگران کمی داریم که بتوانند لحن خواندن شاهنامه را به خوبی بیان کنند. به همین دلیل کسانی را انتخاب کردم که توانایی خواندن ادبیات شاهنامهای را داشته باشند. میکائیل شهرستانی، مهدی میامی و سایر بازیگران بهترین بازیهایشان را در این فیلم انجام دادند. البته بازیگران ناشناختهای هم در این فیلم بازی کردند که تجربه خوبی از بازیهای خود به جای گذاشتند.
به نظر میرسد با ساخت فیلم «تمرینی برای اجرا» همچنان در کشف فیلمنامه یا کارهای ابداعی در سینمای ایران هستید. خودتان هم چنین حسی را دارید؟
سینما هم مثل هر پدیدهای برای تجدید حیات خودش نیاز به تجربیات تازه دارد.
من فکر میکنم سینما و تجربه غیرقابل تفکیک از هم باشند. چون سینما با ابعاد وسیعی در اختیار کارگردان قرار میگیرد و فیلمها در شکلهای خاصی به سینما رجوع میکنند. پس تجربه كردن را نباید محدود به سینمای آماتوری کنیم و آن را به حاشیه برانیم. هنر و تجربه درون دل سینما و ضرورت سینما است.