اسما روانخواه پژوهشگر ا جتماعی
در ادبیات مربوط به سیاستگذاریهای عمومی و اجتماعی مواردی بهچشم میخورد مانند سیاستپژوهی! سیاستگذاریهای اجتماعی اقدامات و برنامهریزیهای دولتی را شامل میشود که قرار است شرایط را بهتر کنند. هدف از وضع آنها حرکت جامعه بهسمت مطلوب است. اما سیاستپژوهی امری است که چه قبل از اجرای قوانین و سیاستگذاریها و چه بعد از آن، آسیبها و فراز و فرودهای هر برنامهای را به برنامهریزان گوشزد میکند. سیاستپژوهی میخواهد فاصلههای ممکن ما بین هر سیاست و ذینفعان آن را برطرف کند. (و البته که سیاستپژوهی در میان برنامهریزان و حتی جامعه دانشگاهی ما واژهای ناشناخته است. قانون وضع میکنیم بدون اینکه بدانیم چه تاثیراتی خواهد داشت و بدون آنکه پای صحبت ذینفعان آن طرح و برنامه نشستهباشیم!) بنابراین سیاستپژوهی همیشه همراه هر برنامهای خواهد بود. حتی اگر مدتها از اجرای هر قانون گذشته باشد، پژوهشهایی صورت میپذیرد تا محقق و برنامهریزان بدانند نقاط مثبت و منفی آن طرح چه بوده است و چگونه شرایط را به سمت مطلوبشدن، پیش ببرند.
حالا همین مدل را در ذهن داشته باشیم و آن را درخصوص فعالیتهای داوطلبانهای که انجام میدهیم، درنظر بگیریم. اینکه فعالیتها و کمکهای ما واقعا در جای مناسب قرار گرفته است؟ ما همیشه به یکطرف قضیه که کمکهای خودمان است، نگاهمیکنیم و نمیدانیم اثرات واقعی فعالیت ما چگونه است! مدتهاست دیوارهای مهربانی را بنا کردهایم. اتفاق خوشایندی که از یک دیوار در شهر مشهد شروع شد. دیواری که به ما میگفت نیاز نداری بذار؛ نیاز داری بردار. به لطف شبکههای اجتماعی، این اتفاق در شهرهای دیگر هم دیده شد. حتی در برخی روستاهای کشور هم خبر برپایی دیوار مهربانی به گوش رسید و عکسهای آن در شبکههای اجتماعی دست به دست چرخید. دیواری که از شکل گذاشتن و برداشتن لباس هم خارج شد و به ساندویچ و کتاب و... رسید.
مدتهاست که میگوییم چه خوبیم ما! و چه مردم مهربانی هستیم ما، که این کارهای عامالمنفعه را انجام میدهیم. (و من هم میگویم چه خوب هستیم ما و لابد کاچی به از هیچی است) بماند گزارشهایی هم نوشته شد با عنوان دیوار نامهربانی که گلهمیکرد از اینکه مردم لباسهایی را پای آن دیوار گذاشتهاند که دیگر غیرقابل استفاده است و از دیوار مهربانی فقط نامی از مهربانی وجود دارد. اما نکتهای که مرا آزار میدهد، این است که ما فعالیت خودمان را حسابی بزرگ کردهایم بدون آنکه بدانیم واقعا این کار به درد افراد بیبضاعت و بیخانمان خورده است؟ میان این همه گزارش و تشویق خودمان، چرا یکبار از آنطرف قضیه، یعنی آنهایی که به واسطه این فعالیت توانستهاند لباس گرم داشته باشند، گزارشی تهیه نشده است؟ یعنی لباسهایی که ما به آن دیوار آویختهایم توسط چهکسانی استفاده شده است؟ اصلا قبل از اجرای چنین ایدهای به این فکر کردیم که در کدام مناطق احتمال وجود افراد بیخانمان بیشتر است؟ مثلا بیاییم در منطقهای که ساکنان آن دارای تمکن مالی هستند چنین دیواری را بنا کنیم و خیالمان تخت باشد که به دیگران کمک کردهایم، اتفاق درستی است؟
در اینکه انجام فعالیتهای عامالمنفعه به هر شکل که باشد، مبارک است، شکی نیست. اما نکته مهم، اثرگذاری این فعالیتهاست. ما میخواهیم کمک کنیم. اما نمیدانیم این کمک به چهصورت باید انجام پذیرد. نکند مشارکت در ساخت دیوار مهربانی همراهشدن با موجی باشد که در کشور شروع شده است! موجی که دیر یا زود خواهد خوابید. نکند انجام کارهای داوطلبانه ما تنها برای اغنای روحمان بوده باشد و به آن طرف قضیه و ذینفعان کمکهایمان فکر نکرده باشیم. فعالیتهایی که یکشبه گل میکند و رونق میگیرد، یکشبه هم از تبوتاب خواهد افتاد و تمام میشود. نکند بشویم مانند برنامهریزانی که تنها قانون وضع میکنند و به خیال خودشان به بهبود وضع جامعه کمک کردهاند اما در واقعیت طرح و برنامه آنها ناکارا بوده است. بنابراین توجه به جامعه هدف، شناسایی نیازهای واقعی آنها، تلاش برای انجام فعالیتهایی مبتنیبر نیاز واقعی آنها، در ارتباط بودن با آنهایی که نیازمند کمک هستند و شناسایی دغدغههای واقعی آنها برای انجام فعالیتهای داوطلبانه ضروری است. وگرنه هیچ مسئولی دلش نمیخواهد برنامهای را وضع کند که دارای آسیب باشد، همانطور که ما نمیخواهیم فعالیتی را انجام دهیم که درنهایت به کمکهای مناسب ختم نشود. مگر اینکه هدفمان از کمککردن، راضیشدن از خودمان باشد و نه کمکردن آسیبهای موردنظر یا کاهش مصائب دیگری. سیاستپژوهی، یعنی ارزیابی اثرات مثبت و منفی فعالیتها. شاید یکی باید بیاید و دیوار مهربانی را ارزیابی کند!