شماره ۳۷۵ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۸ شهريور
صفحه را ببند
فرهنگ و رکودی که تشدید می‌شود

|  مجید رهبانی |   مدیر مسئول ماهنامه جهان کتاب |

در کشور ما معمولا آمارهای رسمی همیشه «خوش‌خبر» هستند.   مثلا بنا بر اعلام خانه‌کتاب ایران، تولید کتاب در 4 ماه نخست امسال نسبت به مدت مشابه در‌سال گذشته، رشدی 15درصدی را نشان می‌دهد. اما در این رشد تولید، نکته‌ای نهفته است و آن سهم چشمگیر ناشران کتاب‌های کمک‌آموزشی و آموزشی است.   به عبارت دیگر، سهم بخش غیرفرهنگی و پولساز نشر. در فهرست ناشران پرکار 5 ماه نخست سال 1393 نیز رتبه‌های اول تا چهارم و همچنین رتبه ششم - با فاصله بسیار زیاد از دیگران- از آنِ همین ناشران است. از این گروه که بگذریم، بخش دولتی و غیرخصوصی نشر (یعنی ناشران وابسته به دولت، نهادها و... که از بودجه و امکانات عمومی گسترده و بی‌حساب بهره‌ می‌برند) از نظر میزان تولید، کاملا بر نشر فرهنگی متعلق به بخش خصوصی غلبه دارد. این‌که تولیدات انبوه آنها تا چه میزان به بازار طبیعی کتاب ایران راه می‌یابد و چقدر خواستار و مخاطب دارد، موضوع دیگری است.   
صنعت نشر نیز مانند دیگر عرصه‌های اقتصادی، متاثر از شرایط عمومی رکود حاکم بر کشور است. به‌رغم چشم‌اندازهای ظاهرا امیدوارکننده‌ای که آمارهای رسمی ترسیم می‌کنند، آنچه امروز در اجزای صنعت نشر ایران مشاهده می‌شود نگران‌کننده یا دست‌کم هشداردهنده است. از آن جمله است:  
1- کاهش مستمر تقاضای کتاب: رکود در بازار کتاب ایران امر تازه‌ای نیست. اما بازار کتاب همواره دوره‌های کوتاه رونق نسبی‌ را در ماه‌هایی از ‌سال ‌انتظار می‌کشد که معمولا هم تکرار می‌شوند.   در ماه‌های گذشته، برخلاف انتظار، در این دوره‌ها نیز رکود بازار همچنان برقرار بوده است.  
2- مازاد تولید: تقاضای کم (و حتی به نسبت جمعیت کشور، ناچیز) موجود در بازار کتاب ایران و امکانات محدود توزیع، عرضه و فروش کتاب در کشور، به هیچ‌وجه متناسب با ظرفیت‌های بخش فرهنگی نشر ایران و توانایی‌ها و قابلیت‌های آن برای توسعه و رشد بیشتر نیست. در نتیجه، ناشران فعال فرهنگی، در غیاب یک بازار دارای رونق نسبی و تقاضای مطلوب، همواره گرفتار مازاد تولید و ناگزیر از محدود ساختن فعالیت خویش‌اند. انبارهای بسیاری از ناشران فرهنگی شاهدی بر این مدعاست.   
3- کاهش مستمر شمارگان و افزایش قیمت کتاب‌ها: کاهش تقاضای بازار، باعث کاهش شمارگان کتاب‌ها می‌شود. درج شمارگان 500نسخه و کمتر در صفحه شناسنامه کتاب‌ها که در گذشته برای اغلب ناشران دشوار بود و حتی مایه سرشکستگی تلقی می‌شد، امروز عادی شده است. همین کاهش شمارگان، موجب افزایش بهای تمام‌شده کتاب می‌شود و در قیمت پشت‌جلد آن بازتاب می‌یابد. افزایش قیمت هم به‌طور طبیعی از میزان تقاضا می‌کاهد و بدین‌ترتیب نشر در چرخه باطلی گرفتار می‌آید که راه گریزی از آن نمی‌یابد.  
4- رکود و آسیب‌دیدن فضای کسب‌وکار: در ماه‌های اخیر، بر اثر رکود بازار کتاب، مشکلاتی در چرخه مالی نشر دیده می‌شود که در صورت تشدید آن، آثاری جدی بر صنعت نشر خواهد گذاشت. کاهش سفارش کتاب از سوی کتابفروشی‌ها، باعث کاهش خرید امانی پخش‌کنندگان از ناشران شده است. نتیجه طبیعی این شرایط، انجام نشدن تعهدات مالی همکاران و واخواست‌شدن چک‌ها و... است. چنین وضعیتی بیشترین آسیب را نه به ناشران بزرگ، بلکه به ناشران متوسط و کوچک، که بخش فرهنگی نشر ایران را تشکیل می‌دهند، وارد می‌سازد و ممکن است شماری را تا مرز ورشکستگی مالی بکشاند.  
5- بیکار شدن نیروی فعال در صنعت نشر: چنانچه شرایط پیش‌گفته ادامه یابد یا تشدید شود، خواه‌ناخواه باعث بیکار شدن بخشی از نیروی انسانی شاغل در این صنعت خواهد شد و از این نظر نیز آسیب فرهنگی دیگری را شاهد خواهیم بود. همین تهدید متوجه مؤلفان و مترجمان و پدیدآورندگان کتاب نیز خواهد بود.  
6- خروج سرمایه‌ها از نشر: پدیده خروج سرمایه ناشران بزرگ از کار نشر و ورود آن به فعالیت‌های تجاری سودآور و غیرمولد امر تازه‌ای نیست. اما ادامه یافتن رکود فعلی، این جریان را تشدید خواهد کرد و ممکن است خروج موقت و گاه‌به‌گاه سرمایه‌ها به قصد کسب سود و جلوگیری از کاهش ارزش سرمایه را به امری دایمی مبدل سازد.   
7- کاسته شدن از فضاهای عرضه کتاب: تعداد مراکز فروش کتاب به هیچ‌وجه متناسب با تعداد ناشران فعال کشور و حجم تولیداتشان نیست. متاسفانه در این زمینه آمار روزآمد و قابل‌اتکایی وجود ندارد. نظر اغلب توزیع‌کنندگان کتاب این است که رشد محسوسی در تعداد کتابفروشی‌های سراسر کشور دیده نمی‌شود. کتابفروشی کار دشوار و پرهزینه‌ای است که بازده مالی اندکی دارد. در مقابل افتتاح هر کتابفروشی تازه، اغلب شاهد بسته‌شدن یک کتابفروشی باسابقه هستیم. تشدید رکود فعلی، ممکن است به تعطیلی شمار بیشتری از کتابفروشی‌ها، به‌ویژه کتابفروشی‌های کوچک محله‌ها بینجامد که برخلاف کتابفروشی‌های واقع در راسته‌های کتاب (در شهر تهران:   خیابان‌های انقلاب و کریمخان)، فروش چشمگیری ندارند.  
8- نبود نهاد صنفی فراگیر و تأثیرگذار: در شرایط دشوار کنونی، جای تشکل صنفی فراگیر، مورد وثوق عموم، صاحب رأی و نظر و هدایتگر نشر ایران خالی است. تنها یک نهاد صنفی قدرتمند و فعال و دارای بینش و برنامه است که می‌تواند در شرایط بحرانی، اعضای صنعت نشر را (در عرصه‌های تولید، توزیع و عرضه کتاب) در برابر دشواری‌ها متحد سازد و با بازتعریف روابط میان‌صنفی، جریان نشر را  هدایت و صیانت کند و  از پیامدهای مخرب قابل انتظار بکاهد.   
شرایط رکود و بحران در هر عرصه اقتصادی یا فرهنگی قابل‌انتظار است. اگرچه این شرایط معمولا در خلأ شکل نمی‌گیرد و تابع وضع عمومی کشور است، اما برای مهار نسبی و از سر گذراندن آن با کمترین آسیب و خسارت می‌توان چاره‌ اندیشید. این چاره‌اندیشی، هم وظیفه مدیریت فرهنگی کشور است و هم تشکل‌های موجود در عرصه نشر. درمورد اخیر، از تشکل‌های صنفی و انجمن‌های فرهنگی ناشران انتظار می‌رود که نقشی فراتر از آنچه تاکنون داشته‌اند، ایفا کنند.


تعداد بازدید :  67