شماره ۳۷۴ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۷ شهريور
صفحه را ببند
گفت‌وگو با اعظم راودراد، استاد ارتباطات درباره نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری مشارکت اجتماعی
مشارکت یعنی ترویج روحیه تحمل نظر مخالف
| طرح نو | شادی خوشکار| سوال‌مان را از نظاره‌گر شدن جامعه شروع کردیم و مثالمان همه آن وقت‌هایی بود که به جای فعال بودن در یک واقعه، آنها را تبدیل به عکس و فیلم کردیم و در شبکه‌های اجتماعی یا موبایل‌هایمان به اشتراک گذاشتیم. بحث‌های زیادی پیرامون نقش انفعالی اعضای یک جامعه در مورد مسائل کلان اجتماعی می‌شود. گروهی در این میان بر این باور هستند که تکنولوژی‌های نوین ارتباطی با وجودی که در مورد بیشتر مسائل جامعه واکنش نشان می‌دهند اما این واکنش بیشتر شکل نظاره‌گری دارد. آنها می‌گویند افراد تنها با اشتراک گذاشتن یا لایک زدن یک خبر در شبکه‌های اجتماعی بر انفعال خود سرپوش می‌گذارند و نیازی به فعالیت و مشارکت بیشتر در جامعه نمی‌بینند. سوال‌مان را از اعظم راودراد، استاد ارتباطات دانشگاه تهران از این‌جا شروع کردیم و از نقش رسانه‌ها به‌ویژه رسانه‌های نوین در ایجاد یک جامعه مشارکتی یا نظاره‌گر پرسیدیم. این استاد دانشگاه ضمن مخالفت با نقش رسانه‌ها در نظاره‌گر کردن جامعه، بر نقش آگاهی بخشی رسانه‌ها تأکید کرد که خود سبب نوعی مشارکت است. به عقیده راودراد: «ما نمی‌توانیم این مشارکت یا نظاره‌گر بودن مردم را فقط به رسانه‌ها نسبت دهیم. رسانه‌ها در هر صورت نقش آگاهی بخشی و ایجاد انسجام اجتماعی و تنوع و گونه‌گونی را دارند اما این‌که فرد چه رفتاری داشته باشد، فقط و فقط وابسته به رسانه‌ها نیست برای همین نمی‌توانیم بگوییم رسانه‌های جدید مشارکت را کم یا زیاد می‌کنند.» این استاد دانشگاه در ادامه این گفت‌وگو از تاثیرات آگاهی بخشی تکنولوژی‌های جدید و پیام‌های گوناگونی که آنها رد و بدل می‌کنند در تکثر و نسبی‌گرایی فرهنگی می‌گوید.

 در سال‌های اخیر زیاد می‌بینیم که تکنولوژی‌های نوین ابزاری می‌شوند برای این‌که افراد نقش نظاره‌گری در مورد وقایع اجتماعی داشته باشند. مثلا ممکن است در خیابانی اتفاقی برای کسی بیفتد و آدم‌ها به جای کمک عکس و فیلم بگیرند و در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند.  فکر می‌کنید نقش تکنولوژی‌های نوین در تبدیل یک جامعه مشارکتی به جامعه نظاره‌گر چیست؟
من با این گزاره شما مخالفم و فکر نمی‌کنم رسانه‌ها یا تکنولوژی‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی جامعه را تبدیل به یک جامعه نظاره‌گر کنند. رسانه‌های جدید هم مثل همه رسانه‌ها که اثراتی دارند، برخی از این نقش‌ها، آگاهی‌بخشی، انسجام بخشی و ایجاد
تغییرات است.
درواقع تکنولوژی‌های نوین ارتباطی هم مثل رسانه‌های کلاسیک همان نقش‌ها را دارند و فکر نمی‌کنم باعث نظاره‌گر شدن جامعه یا به تعبیر من انزوای اجتماعی شوند. یکی از کارکردهای رسانه به صورت کلاسیک ایجاد انسجام اجتماعی است. رسانه وقتی آگاهی بخشی می‌کند در عمل منجر به تغییر رفتار مردم یک جامعه می‌شود و وقتی که سرگرم می‌کند آدم‌ها را برای کار بیشتر آماده می‌کند. رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی بیشتر درون گروهی و بین فردی هستند. موبایل بین فردی و بین گروهی است و رسانه ارتباط جمعی به معنای سنتی نیست ولی اینها هم رسانه هستند و همان نقش‌های رسانه‌های کلاسیک را دارند. تفاوت این است که نوع آگاهی‌هایی که منتقل می‌کنند و نوع تاثیرات‌شان با نوع آگاهی‌های رسانه‌های جمعی رسمی متفاوت است و در آن تنوع و تکثر بیشتر است و نسبی‌گرایی فرهنگی را افزایش می‌دهند. این‌که آدم‌ها با عقاید مختلف و شیوه‌های زندگی و تفکرات و رفتارهای متفاوت از همه دنیا یا در یک جامعه برخورد روزمره پیدا می‌کنند و دیگر مطلق‌گرایی که مربوط به رسانه‌های ارتباط جمعی بود در این رسانه‌ها وجود ندارد. آن زمان بیشتر ارزش‌های مختلف را به‌صورت مطلق می‌پذیرفتیم و رد می‌کردیم و این تحت‌تأثیر رسانه‌های نوین تغییر پیدا کرده و تبدیل به نسبی‌گرایی شده.  این اثری است که می‌توانم بگویم این رسانه‌ها گذاشته‌اند. اما نقشی در آن چه شما گفتید که من به انزوای اجتماعی تعبیر می‌کنم، ندارند.  
 حالا که به‌زعم شما رسانه‌ها نقشی در ایجاد انزوای اجتماعی و نظاره‌گر کردن یک جامعه مشارکتی ندارند، آیا رسانه‌ها می‌توانند باعث شکل‌گیری جامعه مشارکتی شوند؟
ژان کازنو به رسانه‌ها می‌گوید «جامعه همه جایی». یعنی رسانه‌ها با آموزش دایمی - به خاطر این‌که ما غرق در رسانه‌ها هستیم و این یعنی تلاش دارند پیام‌هایی را منتقل ‌کنند - نقش‌های مختلف آموزشی و... دارند. یک وقت‌هایی در قالب خبر و اطلاع‌رسانی است و گاهی به شکل سرگرمی اما به‌هرحال ما اطلاعاتی دریافت می‌کنیم.
رسانه‌های رسمی توده‌ای هستند مثل رادیو، تلویزیون و مطبوعات به این معنا که رسما در آن نظام اجتماعی پذیرفته شده‌اند و مخاطبان زیادی دارند و مشکلی بر سر راه ارتباط‌شان با مخاطب وجود ندارد، معمولا به دلیل این‌که وابسته به نظام اجتماعی هستند در جهت یکسان‌سازی فعالیت می‌کنند و تلاش‌هایشان در جهت ایجاد انسجام اجتماعی به وسیله یکسان‌سازی عقاید مردم است. از این طریق می‌توانند باعث انسجام و مشارکت شوند.
 در رسانه‌های نوین و شبکه‌های اجتماعی غیررسمی چطور؟ می‌توانیم نقش ایجاد یا تقویت جامعه مشارکتی را برایشان قایل شویم؟
رسانه‌های کوچکتر که غیررسمی هستند با مخاطب توده‌ای در زمان واحد ارتباط ندارند و پیام‌هایشان در طول زمان منتقل می‌شود. ممکن است امروز به دست من و یک ماه دیگر به دست دیگری برسد. غیررسمی بودن به این معنی است که این رسانه‌ها از جایی نیاز به مجوز و تناسب با نظام اجتماعی ندارد و چون به صورتی از بدنه جامعه است، هیچ‌کس نمی‌تواند به اخبار آنها استناد کند اما به‌عنوان پیام اثر خود را می‌گذارند.

به خاطر این دو ویژگی است که این رسانه‌ها تنوع گروهی به وجود می‌آورند و نسبیت فرهنگی را افزایش می‌دهند و وقتی از بدنه منتشر می‌شود، یک اتاق خبر معین نیست که بگوییم به آنها اعتبار هست یا نیست یا بگوییم دیدگاه سیاسی‌اش چیست.
نمی‌شود تشخیص داد چون میلیون‌ها نفر را در خود قرار داده که می‌توانند در ده‌ها گروه فکری، فرهنگی، اقتصادی، حرفه‌ای و...  تقسیم شده باشند که حتی دیدگاه‌های فکری خیلی متضاد داشته باشند.
این تکثر باعث می‌شود که نسبیت فرهنگی و تنوع در یک جامعه به وجود بیاید و گونه‌گونی آدم‌ها پذیرفته شود. چون تکرار عقاید مختلف دیده می‌شود افراد با عقاید متفاوت راحت‌تر کنار می‌آیند. تا پیش از این‌که رسانه‌های جدید فراگیر شوند، مشارکت مردمی را به‌طور معمول در فعالیت‌های رسمی تایید‌کننده نظام اجتماعی داشتیم مثل راهپیمایی و شرکت در مراسم مذهبی و سیاسی. در همان زمان هم عده‌ای ممکن بود در این فعالیت‌ها شرکت کنند و کسان دیگری که نمی‌خواستند در مراسم و مشارکت‌های این‌چنینی شرکت داشته باشند، منفعل بودند. یعنی مردم به دسته‌های مختلفی تقسیم می‌شدند. در کنارشان کسانی بودند که به اصل آن فعالیت معتقد بودند اما در آن مشارکتی نداشتند.  بعضی‌ها در این حد که فقط عقیده داشته باشند و بعضی‌ها در حدی که بایستند و برای تفکرشان مبارزه کنند.
این طیف افراد در هر کدام از شاخه‌های متنوع مشارکت، وجود دارند. همه که بلند نمی‌شوند بروند مبارزه کنند. همه جور آدمی در همه طیف فکری هست و باز ما نمی‌توانیم این مشارکت یا نظاره‌گر بودن مردم را به رسانه‌ها نسبت دهیم. رسانه‌ها در هر صورت نقش آگاهی‌بخشی و ایجاد انسجام اجتماعی و تنوع و گونه‌گونی دارند اما این‌که فرد چه رفتاری داشته باشد فقط و فقط وابسته به رسانه‌ها نیست برای همین نمی‌توانیم بگوییم رسانه‌های جدید مشارکت را کم یا زیاد می‌کنند زیرا این تنها عامل نیست. ضمن این‌که فکر می‌کنم این‌که افراد در مورد مسائل اجتماعی نظاره کنند و فقط به اشتراک بگذارند نشان‌ این نیست که مشارکت کم است بلکه این ایجاد آگاهی است که می‌تواند در مشارکت تاثیرگذار باشد.
پیام همان پیام است اگر قرار است تأثیر بگذارد در هر دو رسانه، کلاسیک و جدید می‌گذارند نمی‌توانیم بگوییم که رسانه‌های کلاسیک باعث انسجام اجتماعی می‌شوند و در مقابل رسانه‌های جدید باعث انزواج اجتماعی یا نظاره‌گر شدن جامعه می‌شوند.  
 پس تأثیر در مشارکت اجتماعی نقشی نیست که فقط بتوانیم به رسانه نسبت دهیم، اما به‌عنوان این‌که تنها نقش را در مشارکتی یا نظاره‌گر کردن جامعه داشته باشند قایل نیستید. آیا ما نمی‌توانیم نقش تقویت جامعه مشارکتی را هم به این رسانه‌ها
نسبت دهیم؟
شکل دیگری از مشارکت را متاثر از رسانه‌ها می‌دانم. مشارکتی که بدون این‌که افراد در جایی جمع شوند، از طریق پیام‌هایی که دریافت می‌کنند آرام‌آرام در رفتار و ظاهر و فکرشان تغییر می‌دهند و کم‌کم می‌بینید یک عقیده بین مردم رایج شده و از خود می‌پرسید این عقیده از کجا آمده بعد متوجه می‌شوید که نتیجه پیام‌هایی است که در شبکه‌های اجتماعی یا تکنولوژی‌های نوین رد و بدل شده‌اند.
زیرا تلویزیون یا رادیو که قصد ندارد نسبی‌گرایی را بین مردم ترویج دهند اما یک زمانی می‌بینید در اثر پیام‌های رسانه‌های نوین تحمل نظرات مخالف بین مردم زیاد شده و این مشارکت است. مشارکت یعنی یک روحیه جدید در مردم شکل می‌گیرد و این از طریق ارتباط بین فردی و گروهی است.
البته این هم در طیفی از مردم اتفاق می‌افتد. مشارکت یعنی بتوانید در سرنوشت جامعه نقش داشته باشید. مثل این‌که در طول زمان یک تفکری رایج شده است. این‌که افراد فقط لایک می‌زنند یا به اشتراک می‌گذارند نشان از نظاره‌گر شدن جامعه نیست. این آگاهی است و هر چقدر آگاهی افزایش پیدا کند مشارکت هم بیشتر می‌شود حالا شکل این افزایش آگاهی در دو نوع رسانه فرق می‌کند و نوعش هم با هم متفاوت است.


تعداد بازدید :  134