| عبدالرسول وصال | مدیر مسئول |
اگرچه قانون اساسي ايران، حكومت را در قالب جمهوري اسلامي طراحي و تعريف كرده است و روحانيون سهم اصلي را در اركان قدرت آن دارند و این سهم و مسئولیت با ديگران غيرقابل مقايسه است و حتي بسياري از غيرروحانيون موجود در حكومت نيز به نحوي تابع روحانيون موجود هستند، ولي رابطه دولت با روحانيون به معناي سنتي آن كه در حوزههاي علميه هستند، متفاوت از روحانيون موجود در ساختارهاي حكومتي است. روحانيت سنتي كه در قالب سلسلهمراتب مرجعيت و حوزههاي ديني تعريف ميشوند، به نوعي مستقل از دولت هستند و از ابتداي انقلاب نيز تاكيد بود كه روحانيت به اين مفهوم همچنان مستقل از حكومت و دولت بماند. اين استقلال به معناي نداشتن رابطه نيست، چرا كه مرجعيت بهعنوان متولي اصلي نهاد دين مثل هر نهاد ديگري خواستها و مطالباتي از حكومت دارد و در مقابل نيز مثل هر نهاد ديگري متولي مسئوليتهايي نيز هست. توازن اين رابطه به درك بهتر مسئوليت و انتظارات اجتماعي ما كمك ميكند.
متأسفانه در دولت پيش اين رابطه به نحوي تخريب شد. در مقطع اوليه آن دولت، چنين وانمود ميشد كه خود را خدمتگزار و مطيع روحانيت و مرجعيت قم معرفي ميكند، در حالي كه اين ادعا مطابق با واقعيت نبود، بلكه هدف اصلي كسب حمايت روحانيت در چارچوب فكري آن دولت بود. از اين رو كوشيدند كه با انواع و اقسام شيوهها اين حمايت را جلب كنند و متاسفانه برخي از روحانيون نيز در ابتدا همراهي كردند و به جاي آنكه رابطه متوازني را برقرار كنند، منابع ديني و مقدس ازجمله ادعاهايي مبني بر حمایتهای امام زمان از آن دولت را به ميدان كشيدند و به نحو نامناسبي اين منابع را استخراج كردند كه در نهايت موجب تضعيف باورهاي ديني شد و امور مقدس پيش پاي سياست قرباني شد. از سوي دیگر آن دولت به نحو ديگري كوشيد روحانيت را در اين مسير حمايتي از خود قرار دهد و با سر هم كردن داستانهايي مثل هاله نور، كوشيد امور سياسي را رنگ قدسي بپوشاند. ولي خوشبختانه مرجعيت قم بهدليل تجربه تاريخي و بينش عميق، به سرعت خطرات اين راه را متوجه شد و راه خود را از امتزاج با دولت جدا ساخت و مرزهاي خود را از سیاست حفظ کرد و اين مسأله در 2 سال آخر آن دولت نمود بيشتري يافت، بهطوري كه در سال آخر، سفرهاي رئيس دولت سابق به قم بدون ديدار با مراجع انجام ميشد.
انتخابات سال 1392، اگرچه موجب روي كار آمدن يك فرد روحاني به جاي شخصی غير روحاني شد، ولي چون اين دولت درك درستي از رابطه دولت و مرجعيت داشت، مسير گذشته را نرفت و مرجعيت قم نيز از اين تحول و روي كار آمدن دولت جديد استقبال كرد. ولی به دليل ميراث ناخرسندكنندهاي كه از دوره گذشته باقي مانده بود، انتظارات و توقعات طرفين از يكديگر بايد شفاف شود تا موجب سوءاستفاده نشود و زمينه براي فعال شدن كساني كه خواهان شكرآب شدن اين رابطه هستند، فراهم نشود؛ كساني كه در 2 سال گذشته، حداقل 2بار در اين زمينه فعال شدهاند. سفرهای نمایندگان دولت ازجمله دیدار اخیر رئیس دفتر ریاستجمهوری آقای دکتر نهاوندیان به قم و دیدار با مراجع ازجمله حضرات آیات عظام موسوی اردبیلی، شبیری زنجانی، وحید خراسانی، صافی گلپایگانی، جوادی آملی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و سایر آقایان بهترین شیوه برای ایجاد یک رابطه متوازن در این زمینه است.
مهمترين انتظار هر شهروند و بهطور ويژه مراجع قم از دولت، التزام آن به قانون است. اين امر بهويژه براي قم و مراجع از اهميت بيشتري برخوردار است. زيرا مگر نه اينكه قوانين موجود در ايران برحسب شريعت و با تاييد شوراي نگهبان نوشته شده و هر چيزي كه شرع ضروري دانسته در قالب قانون آمده است؛ پس التزام دولت به شرع و اسلام به بهترين وجهي وقتي ظهور ميكند كه دولت به قانون ملتزم باشد. انتظار اينكه دولت بخواهد فراتر از قانون، خود را به اجراي اهدافي فراتر از قانون یا مغایر آن ملزم كند، نهتنها مطابق شرع نيست، بلكه برخلاف اين هدف خواهد بود. اگر در هر جامعه دیگري شرع و قانون بر يكديگر منطبق نباشند، در ايران چنين نيست و اگر در موردي هم باشد، بايد ابتدا آن دو را بر یکدیگر منطبق و سپس اجرا کرد. بنابراين وقتي رئيسجمهوری ميگويد دولت موظف به اجراي قانون است، منظورش بهطور روشن قانون جمهوري اسلامي ايران تاييد شده از مراجع ذيربط است و اگر اين را خلاف اسلام بدانيم، بايد به تبعات آن نيز ملتزم باشيم. انتظارات مراجع محترم قم از دولت در وجه تامین نیازها و رفع مشکلات مردم ازجمله بیکاری و تورم نیز مهم است زیرا آنان محل رجوع بسیاری از مردم در بیان این مشکلات هستند. البته اینها دغدغههایی است که دولت نیز متعهد به انجام و رفع آنهاست ولی مشکلات دولت را باید با مراجع در میان بگذارد تا درک دقیقی از امور کشور به جامعه منتقل شود.
انتظار دولت يا هر شهروند ديگري از نهاد دين نيز روشن است. اشاعه دين و اخلاقيات و تربيت انسان مومن و ازخودگذشته كه بتواند نقش شهروندي را به بهترين شكل انجام دهد. اين نيز در درجه نخست بر عهده نهاد دين است. همانطور كه اين نهاد پيش از انقلاب و با وجود مخالفت دولت وقت با آن، در اجراي اين وظيفه موفق بود. متاسفانه برخي ميكوشند كه وظايف اصيل روحانيت را به عهده دولت بيندازند، دولتي كه هيچگاه نميتواند چنين وظايفي را انجام دهد. آنان با اين كار خود در عمل روحانيت را به حاشیه خواهند راند و روحانیت مستقل را تضعيف ميكنند و يكي از علل بداخلاقيهاي موجود در جامعه نيز اختلال در اين وظايف است كه متاسفانه آثار منفي ناشي از آن را در جامعه ميبينيم.
مهمترين كاري كه دولت ميتواند در برابر مرجعيت انجام دهد، حفظ و احترام به استقلال اين نهاد و نيز اجراي وظايف قانونی دولت است و خدمت عظيمي كه نهاد مرجعيت و روحانيت ميتواند به دولت و جامعه كند، گسترش اخلاقيات و معنويات و در يك كلام مكارم اخلاق است، همان عاملي كه دليل اصلي مبعث پيامبر اكرم(ص) بود كه اين روزها مصادف با ايام تولد ايشان است كه فرمود: «من براي تکمیل مكارم اخلاق مبعوث شدم».