شماره ۷۲۹ | ۱۳۹۴ يکشنبه ۱۵ آذر
صفحه را ببند
اخبار سمن ها

 خیریه‌ای برای تحقق رویای «بابا لنگ‌دراز»
موسسه خیریه فخرالملوک، مرکزی برای نگهداری از دختران بدسرپرست و بی‌سرپرست است. این موسسه فعالیت خود را از‌ سال ۸۳ شروع کرده و از ویژگی‌های این مرکز آن است که شرایط کامل زندگی طبیعی برای این دختران فراهم شده است. در این مرکز دختران ۶‌سال به بالا نگهداری می‌شوند.
شبه‌خانواده‌ای با مادر شیفتی!
تفاوت این مرکز با دیگر مراکز در نوع ساماندهی این کودکان و نوجوانان است. در این مجموعه، محیطی شبیه به خانواده برای دختران فراهم شده است؛ به‌طوری‌که در هر واحد ۸ نفر از آنها کنار هم زندگی می‌کنند. جالب اینجاست که برای هر واحد یک‌مربی به‌صورت شیفتی هم وجود دارد که تقریبا وظایف مادری را ایفا می‌کند. بچه‌ها در این مرکز مجبور به پوشیدن لباس فرم نیستند. به‌راحتی می‌توانند به مدرسه بروند و تحصیل کنند و حتی دانشگاه بروند. در کلاس‌های مهارت زندگی شرکت می‌کنند و درضمن می‌توانند مهارت‌های هنری هم کسب کنند؛ حتی در هر واحد یک دستگاه پیانو برای این دختران تهیه شده است. درواقع محیط این مرکز، شبیه بقیه مراکز حمایتی نیست؛ بلکه به‌نوعی بازسازی محیط خانواده است و دختران این مرکز در یک «شبه‌خانواده» زندگی می‌کنند.
تفاوت بزرگ دیگر این مجموعه با سایر این قبیل موسسات در این است که بقیه مراکز تا زمان ۱۸سالگی سرپرستی افراد را برعهده می‌گیرند؛ اما موسسه فخرالملوک، تا زمان استقلال کامل، حمایت خود را از این دختران ادامه می‌دهد. البته این مرکز تمام تلاشش را برای مستقل‌شدن آنها از شغل‌یابی تا فراهم‌کردن امکان ازدواج برای این دختران انجام می‌دهد.
رویای بابالنگ‌دراز!
ایده اصلی این کار مربوط به خانم‌ها «مریم گیوه‌چیان» و «زیبا برکتین» است. خاطره این دو از «بابالنگ‌دراز جین وبستر» ایده اصلی ساخت این مجموعه بود. آرزوی کودکی این دو دوست در دوران نوجوانی در بزرگسالی، با احداث این موسسه به‌وقوع پیوسته است. داستان بابا لنگ‌دراز کافی بود تا با ترکیب نام مادران این دو دختر (فخری و ملوک) موسسه «فخرالملوک» تأسیس شود.

جنگلی که با دست‌های یک نفر کاشته شد
سی‌وپنج‌ سال پیش در منطقه «آسام» واقع در شمال هند، سیل بزرگی اتفاق افتاد که همه‌چیز را با خودش برد. بسیاری از درختان و گونه‌های جانوری این منطقه از بین رفتند. باقی جانوران نیز به علت نابودی درختان و پناهگاهشان در این منطقه درحال انقراض بودند.
«جادوا مولای پاینگ» نوجوان 16ساله ساکن «آسام» هر روز شاهد مردن و از بین رفتن گونه‌های جانوری این منطقه بود. مارها در این منطقه به علت نبود پناهگاه در گرمای شدید از بین می‌رفتند و او بالای سر لاشه آنها می‌نشست و گریه می‌کرد. مولای چندبار از جنگلبانی منطقه خواست که برای حفظ محیط‌زیست درختکاری کنند. آنها گفتند که در این منطقه هیچ گیاهی رشد نمی‌کند و مولای 16ساله را دست انداختند و گفتند: «برو بامبو بکار!»
اما مولای ناامید نشد و بدون کمک حتی یک نفر شروع به کاشت گیاهان و درختان زیادی در این منطقه کرد. بسیاری از مردم تلاش‌های وی را برای به‌وجود آوردن یک منطقه سرسبز بی‌فایده دانستند اما او به تلاش ادامه داد و 30سال از عمرش را برای این کار صرف کرد. حالا زمین بایر و سیل‌زده منطقه «آسام» تبدیل به جنگل بزرگی شده که با دست‌های یک نوجوان فداکار پدید آمده‌است. این جنگل درحال‌حاضر به 5‌میلیون مترمربع رسیده و به افتخار باغبان زحمتکش خود «مولای» نامیده می‌شود.
در جنگل «مولای» گونه‌های جانوری زیادی مانند ببر، فیل، آهو، کرگدن و انواع جانوران زندگی می‌کنند. باغبان مهربان این جنگل برای هماهنگی بیشتر بین جانوران و چرخه زندگی‌شان حتی مورچه به این منطقه آورد.
او بالاخره به آرزویش رسید و توانست محل زندگی‌اش را از نابودی نجات دهد. کارگردانان زیادی از نقاط مختلف جهان سراغ آقای پاینگ رفتند و از زندگی‌اش مستند تهیه کردند. «جاداو مولای پاینگ» حالا یک مرد 50ساله است که با خانواده‌اش در این جنگل بزرگ زندگی می‌کند و شهرتی جهانی دارد.


تعداد بازدید :  368